ابر سیاه سپاه بر سر انتخابات خبرگان
|
مشارکت مردم ایران در انتخابات، به اینکه شورای نگهبان رد صلاحیت می کند یا نمی کند یا چه میزان می کند بستگی نخواهد داشت. آنان که رد صلاحیت می کنند و به صراحت می گویند: "اگر رد صلاحیت نکنیم نتیجه این انتخابات هم مانند مجلس ششم خواهد شد" چاره درد خویش می کنند. بنابراین یا باید رد صلاحیت کنند تا بتوانند بمانند یا باید هزینه رویارویی با یک مجلس ششم دیگر را بپذیرند و یا مانند ۸۸ علیه نتیجه انتخابات کودتا کنند. آنان بقول خودشان راه کم هزینه تر پذیرش پیشاپیش باخت و بی آبرویی رد صلاحیتها و حذف رقبا را انتخاب کردند. حتی تا همینجا نیز طرفداران تحولات در این بحران انتخاباتی پیروز شده اند و یک گام به پیش گذاشته اند. اما این گام را باید باز هم پیشتر پیش برد و کوشید از فضای انتخاباتی برای ایجاد وسیعترین جبهه علیه راست ترین و واپسگراترین بخش حکومت و صاحبان دیدگاه های طالبانی و داعشی بهره گرفت و مردم را آنچنان برای کارزار انتخاباتی بسیج کرد که فاصله میان رای اول طرفداران اصلاحات و تحولات در هر نقطه با رای اول طرفداران حکومت و مخالفان تغییر آنچنان زیاد باشد که انزوا و نداشتن پایگاه آنان در میان مردم را به روشن ترین شکل نشان دهد. همین وضع در مورد انتخابات مجلس خبرگان نیز وجود دارد. در اینجا اعضای شورای نگهبان که عضو و گرداننده مجلس خبرگان هم هستند مستقیما وارد شده و رقبای انتخاباتی خود را رد صلاحیت کردند. در هر جا هم که مطمئن بودند نامزد آنان رای نمی آورد، انتخابات را به انتصابات تبدیل کرده و تنها با یک نامزد برگزار می کنند. در اینجا نیز معضل حکومت محبوبیت کسانی چون هاشمی رفسنجانی، حسن خمینی، حسن روحانی در برابر نفرت مردم از امثال جنتی و یزدی و علم الهدا و احمد خاتمی است. از معضل حسن خمینی با رد صلاحیت میخواهند عبور کنند. حسن روحانی را در فهرست خود قرار دهند تا از طریق او رای جمع کنند و فاصله آرا اشکار نشود. ولی نمی دانند با معضل هاشمی رفسنجانی چه کنند. اگر آن را در فهرست راست قرار ندهند در آنصورت میزان آرای او به عنوان رای منفی مردم به تشکل های روحانی راست است. و اگر قرار بدهند با این همه شعار و تبلیغ و فریاد و تشبیه کردن او به آیتالله منتظری و درخواست اعدام خانواده اش چه کنند؟ در واقع کار را به جایی رسانده اند که قرار دادن هاشمی در فهرست انتخاباتی هم به معنای فرصت طلبی و پذیرش باخت است. سپاه البته در این میان در پشت صحنه نقش اصلی را دارد و با حمایت از شورای نگهبان برای برگزاری فرمایشی انتخابات خبرگان و فرستادن منفورترین چهره های روحانی به این مجلس می خواهد در شرایط بعدی تعیین رهبری دست بالا را داشته باشد و آقا مجتبی را به عنوان کارگزار خود به خبرگان تحمیل کند تا بعد هم به حساب وی برسد و در غیراینصورت خبرگان را تعطیل کند. تعطیلی و تسویه حساب با روحانیان منفوری که فرماندهان سپاه قطعا حساب کرده اند جمع کردن بساط آنها با استقبال مردم مواجه خواهد شد. به همین دلیل است که سپاه نمی خواهد هیچ چهره تاثیرگذار و دارای وجهه و دارای پایگاه در میان مردم وارد خبرگان شود و اصولا مایل نیست هیچ چهره محبوب روحانی وجود داشته باشد. رد صلاحیت حسن خمینی و فشار به محمد خاتمی و ممنوع التصویر کردن وی هم جزئی از همین محاسبه است. محاسبه ای که ضعف های شخصیتی علی خامنه ای و ترس و وحشت مداوم وی از رقبا و حریفان از یکسو و از مردم از سوی دیگر امکان تحقق آن را فراهم ساخته است. بدینسان انتخابات خبرگان در شرایط کنونی بیش از هر چیز در زیر سایه تقابل سپاه و روحانیان برگزار می شود. ولی آنچه از نظر مردم اهمیت دارد آن است که در مجلس خبرگان نیز بیش از ترکیب مجلس آن فضایی اهمیت دارد که این مجلس در آن شکل میگیرد و در نهایت آن شرایط اجتماعی که این مجلس می خواهد در آن جانشین رهبر را تعیین کند. در آن شرایط است که معلوم خواهد شد آیا تسویه حساب سپاه با روحانیان منفور و حکومتی بسود جنبش مردم تمام خواهد شد یا نه. در آن شرایط نیز، مانند امروز، حضور و آگاهی و دخالت و مبارزه فعالانه مردم تعیین کننده سرنوشت نبردها خواهد بود.
|
شماره 540 راه توده - 22 بهمن ماه 1394