به چه کسانی رای ندهیم!
|
مهدی کوچک زاده عضو فراکسیون سپاه در مجلس نهم در روزهای گذشته از کوشش سپاه برای طرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور در مجلس آینده خبر داد. همزمان روزنامه های وابسته به سپاه و جبهه پایداری و موتلفه از "یک دوره ای شدن" این بار رئیس جمهوری یعنی جلوگیری از انتخاب مجدد حسن روحانی سخن می گویند. محمد رضا عارف سرلیست طرفداران اصلاحات و اعتدال نیز تاکید کرده است که در صورت عدم حضور مردم در انتخابات، روحانی به دور دوم ریاست جمهوری نخواهد رسید. بدینسان موضوع انتخابات مجلس شورا از نظر بیت رهبری و سپاه روشن است: برگزاری انتخابات و تشکیل مجلسی که شرایط حذف حسن روحانی یا جلوگیری از انتخاب مجدد وی را فراهم کند، همانگونه که انتخابات خبرگان باید شرایط حذف هاشمی رفسنجانی را فراهم کند. اما در شرایطی که حکومت و سپاه به حذف امثال حسن روحانی یا هاشمی رفسنجانی و حسن خمینی می اندیشند، مردم هم به حذف حکومتیان می اندیشند. موضوع انتخابات خبرگان و شورا این بار از هر دو سو "حذف" است. کار در جمهوری اسلامی اکنون به جایی رسیده که یکی از دو گروه باید دیگری را حذف کند، نه حذف فیزیکی و جسمانی، بلکه حذف از قدرت. سپاه اراده کرده است که در ۴ سال آینده کل قدرت و ثروت کشور را در اختیار خود بگیرد. به همین منظور همه رقبا و مخالفان و حتی بخشی از جبهه "اصولگرایان" که در برابر این چشم انداز تمکین نمی کنند باید حذف شوند. مردم و هواداران تحولات و تغییر هم اراده کرده اند که جلوی نظامی گری و کشاندن کشور به جنگ داخلی و خارجی را بگیرند. این دو جریان دیگر نمی توانند با هم کنار بیایند و سرنوشت نبرد این دو و آینده کشور به میزان زیادی در این انتخابات تعیین خواهد شد. از این نظر انتخابات این بار مجلس خبرگان و شورا بیش از آنکه تایید کسی باشد، حذف کسانی است. بیش از آنکه رای مثبت به کسی باشد، رای منفی به شماری دیگر است. حکومت با رد صلاحیت ها دایره گزینش را محدود کرد ولی راه مردم برای حذف بسته نیست. رای منفی به شاخص ترین و منفورترین چهرههای مخالف تحولات چه در خبرگان و چه در شورا به معنای یک آری بزرگ به تحولات است. این همان مفهومی است که امثال هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و محمدرضا عارف به حضور مردم در انتخابات داده اند: حذف مخالفان تحولات در پای صندوق های رای. فهرست ۱۶ نفره ای که بنام هاشمی رفسنجانی برای خبرگان منتشر شده و در آن چهره هایی مانند آیتالله جنتی، یزدی و مصباح حذف شده اند همین معنا و محتوا را دارد. اکنون دیگر بحث اصلی بر سر این نیست که چه کسانی به دو مجلس شورا و خبرگان می روند و اکثریت را تشکیل می دهند، بلکه این است که چه کسانی به این دو مجلس راه نخواهند یافت و فاصله آرا میان لیست طرفداران اصلاح و اعتدال با لیست اصولگرایان و سپاه به ویژه در تهران و شهرستان های بزرگ به چه میزان خواهد بود. سرنوشت و سمتگیری این دو مجلس در آینده بیش از آنکه به ترکیب آن بستگی داشته باشد به این اراده برای افزایش آرای حامیان دولت حسن روحانی و حذف منفورترین چهره های مخالف اصلاحات و تحولات بستگی دارد. چنین کاری برخلاف خبرگان پیشین و مجلس های هشتم و نهم ممکن است چرا که این بار دولت روحانی برگزاری انتخابات را در دست دارد و می تواند مانع تقلب و جابجایی و افزایش آرا شود. حکومت با رد صلاحیت چهره های طرفدار اصلاحات و تغییر، رقابتی نابرابر را به مردم تحمیل کرده است. در عوض خود نیز در معرض رقابتی نابرابر قرار دارد. یعنی ایستادن ۱۰ درصد طرفداران حکومت دربرابر ۹۰ درصد هواداران اصلاح و تغییر. در این شرایط آنچه بیش از ترکیب این یا آن مجلس تعیین کننده است، فاصله آراست. کسی که با چند میلیون رای به مجلس می رود با کسی که با چند هزار رای می رود هر دو به مجلس رفته اند اما با اختلاف آرائی که ترکیب ریاست و فراکسیون های هر دو مجلس را تعیین می کند. بااین اختلاف آراء تناسب قوای سیاسی در کشور را مردم تعیین خواهند کرد. بدینگونه است که هر چه طرفداران تغییر با رای بیشتری به مجلس راه یابند و برعکس مخالفان تغییر حذف شوند یا با آرای کمتر وارد مجلس شوند سمت و سوی افکار عمومی و خواست مردم به شکلی بیشتر آشکار خواهد شد.
|
شماره 540 راه توده - 22 بهمن ماه 1394