سرمقاله راه توده 538 دور نیست که سپاه، بساط مجلس و شورای نگهبان را جمع کند
|
رد صلاحیت نامزدهای جبهه اصلاح طلب و اعتدال برای مجلس شورا توسط شورای نگهبان به بحث روز مردم تبدیل شده است و باید این بحث را هر چه وسیعتر کرد تا بتوان در درازمدت پرونده دخالت شورای نگهبان در امر انتخابات را برای همیشه بست. شورای نگهبان با موضعگیری جناحی خود که بقول حسن روحانی انتخابات را با "خم رنگرزی" اشتباه کرده و می خواهد از آن یک جناح بیرون بکشد بر سر شاخ نشسته و بن خود می برد. در این میان توجیهاتی که شورای نگهبان برای رد صلاحیتها می کند از خود ماجرای رد صلاحیت ناگوارتر و در عین حال مضحک تر است. مثلا نزدیک به سی درصد داوطلبان به عنوان عدم التزام به اسلام رد صلاحیت شدهاند که در میان آنان روحانیان نیز وجود دارند. سخنگوی شورای نگهبان در توضیح دلایل این رد یا عدم احراز صلاحیت عذری آورده بدتر از گناه، بدین مضمون که التزام افراد به اسلام باید احراز شود. بعبارت دیگر اصل برای شورای نگهبان آن است که مردم ایران مسلمان نیستند و باید مسلمانی خود را اثبات کنند! ادعای "ام القرای جهان اسلام" کجا و اصل را بر نامسلمانی همه مردم ایران گذاشتن کجا؟ حتی حکام عربستان و مرتجع ترین شیوخ منطقه آنقدر کم عقل و بی تدبیر نیستند که بگویند اصلشان بر این است که مردم کشورشان مسلمان نیستند. برای توجیه تبدیل کردن مجلس به خم رنگرزی جناح راست و شکست خوردگان انتخابات به هر توجیهی باید متوسل شد؟ یکی دیگر از عذرهای شورای نگهبان آن است که شمار داوطلبان زیاد بوده و وقت بررسی نداشتهاند. یعنی چون اعضای شورای نگهبان وقت ندارند باید مردم از حقوق شهروندی و نامزد شدن برای انتخابات که در زمره نخستین این حقوق است محروم شوند. از جمله دلایل دیگر شورای نگهبان در رد صلاحیتها آن است که وظیفه این شورا تشخیص "صالحان" است. اولا که تشخیص صالحان وظیفه مردم است و نه شورای نگهبان و اگرنه اصل انتخابات بی معنا می شد. ثانیا با همین درایت و تشخیص صالحان بود که صلاحیت امثال احمدی نژاد را تایید کردید که خود بعدا نام آن را "جریان انحرافی" گذاشتید؟ یا خاتمی و موسوی که بعدا آنان را "عامل فتنه" نامیدید، یا علی مطهری که اکنون او را "منافق" نام می دهید؟ رد و تایید صلاحیت شورای نگهبان تابع هیچ قانونی نیست مگر میزان وحشت از مردم. یکجا وحشت از مردم موجب تایید صلاحیتها می شود مانند مجلس ششم. یکجا برعکس این وحشت موجب رد صلاحیتها می شود مانند مجلس هفتم و همینامروز. جالب اینجاست که شورای نگهبان می گوید که رد صلاحیت شدگان حق اعتراض دارند. مرجع اعتراض کجاست؟ خود شورای نگهبان! بدین صورت شورای نگهبان باید به اعتراض از ارگانهای وابسته به خود یعنی حزب چندهزار تنی موسوم به "هیئت نظارت" رسیدگی کند، همان حزبی که در انتخابات ریاست جمهوری 88 ابزار کودتا علیه میرحسین موسوی بود. مضحک نبود اگر موسوی و کروبی به توصیه رهبر جمهوری اسلامی، می پذیرفتند که همین شورای نگهبان نقش حکمیت در انتخابات 88 را ایفاء کند؟ شورای نگهبان از یک واژه ساده قانون اساسی که براساس آن این شورا بر انتخابات "نظارت" می کند آنچنان تفسیر وسیع و عجیب و غریبی کرده است که با هیچ معیار عقلی و قانونی و حتی شرعی مورد ادعای آن سازگار نیست. اگر اینگونه تفسیرها مجاز باشد بنابراین این حکم قانون اساسی که رئیس جمهور را مسئول اجرای قانون اساسی می داند باید آنچنان تفسیر کرد که رئیس جمهور در صورتی که تشخیص داد اقدام شورای نگهبان خلاف قانون اساسی است حق انحلال این شورا یا جلوگیری از اجرای مصوبات آن را خواهد داشت. در واقع نمی توان واژه "نظارت" را آنچنان گسترده و بی ضابطه تفسیر کرد و براساس آن به این شورا حق داد همه مردم ایران را نامسلمان قلمداد کند ولی اصطلاح "مسئولیت اجرا" را بدون هیچگونه حق قانونی و ضمانت اجرای عملی. آن روز که مردم ایران- که شورای نگهبان همه آنها را غیرمسلمان می داند مگر مسلمان بودنشان را به آقایان جنتی و یزدی ثابت کنند - به این قانون اساسی رای می دادند واقعا تصورشان از واژه "نظارت" آن بود که شورای نگهبان روزی "نظارت" را که معمولا کمترین نوع حق قانونی را شامل می شود چنان بی معنا و غیرقانونی تفسیر خواهد کرد که به آن شورا اجازه خواهد داد بجای مردم تصمیم بگیرد و برای آنان نامزد تعیین کند. در دوران رضا شاه، از مجلس ششم تا مجلس دوازدهم یک لیست تائید صلاحیت شده را نظامی ها خدمت او می بردند و او از میان آنها عده ای را صالح برای رفتن به مجلس اعلام و ابلاغ می کرد. همین ارثیه به فرزندش نیز رسید. وزیر دربار شاه "علم" بارها در خاطراتش می نویسد که یک لیست برای انتخابات تهیه می شد و خدمت اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر برده می شد. ایشان از میان آنها امر می فرمودند چه کسانی بروند به مجلس! حداکثر ملاحظه ای که دراین انتصاب می شد، این بود که اگر برخی نور چشمی های اشرف پهلوی مورد عنایت شاهنشاه نبودند هم ایشان رفتن آنها به مجلس را بلامانع اعلام می فرمودند. فاجعه بار نیست که پس از انقلاب 57 و سرنگونی سلطنت، امروز شورای نگهبان و بیت رهبری به همان شیوه برای پر کردن مجلس بخواهند عمل کنند؟ همه طرفداران اصلاحات و تغییرات در برابر چنین بازگشتی ایستاده اند و وظیفه ماست که در کنار آنها بایستیم و اجازه این بازگشت را ندهیم. امروز ولی بحث، بحث حق و حقوق و قانون نیست. بحث نداشتن پایگاه در میان مردم و وحشت از باخت است. نظارت شورای نگهبان که در حالت عادی می توانست به وسیله ای برای جلوگیری از مداخلات غیرقانونی و رعایت حقوق مردم تبدیل شود اکنون در این شرایط وحشت مرگ جناح راست حکومتی از باخت به ابزار بیرون کردن مردم از صحنه تعیین سرنوشت خود تبدیل شده است. شورای نگهبان بدین وسیله زیر پای خود و هر گونه نظارتی را در آینده جارو می کند و جاده را برای فرماندهان سپاه فرش می کند. روزی که آنان بساط این شورا و مجلس دست پخت و روحانیان و غیرروحانیان در آن و حامی آن را یکجا جمع کنند و مردم به استقبال آن بروند.
|
شماره 538 راه توده - 8 بهمن ماه 1394