برخی بررسی ها...- طبری ( 19) جنبش های برابری خواهی در ایران با مذاهب پیوند دارند
جنبش های اجتماعی برای برابری و مساوات، در طول تاریخ ایران یا شکل مذهبی به خود گرفته اند و یا از دل مذاهب برخاسته اند. از جمله در اوج سلطه آئین زرتشتی بر ایران و یا در دوران طولانی سلطه اعراب و اسلام بر ایران. فصل مهمی از کتاب زنده یاد طبری با عنوان "جنبش های اجتماعی درایران" اختصاص به ریشه یابی همین مسئله دارد. از جمله نکات مهمی که درباره دو جنبش "مانی" و "مزدک" از متون تاریخی استخراج کرده است. مزدک جهان شناسی خود را بر مسایل معیشت روزانه انطباق می دهد تا نشان دهد ریشه های نابرابری در جامعه و راه حصول به عدالت و مساوات در همینجاست. طبری این جنبش را "کمونیستم دهقانی" نامگذاری می کند.
|
آئین مزدکی
قبل از بیان آیین مزدکی باید گفت به هیچ وجه روشن نیست که آیا تعالیمی که به مزدک منسوب است تا کجا نتیجه فکر بوندس (بوندک) و زرتشت خرک است و از کجا محصول تفکر مزدک. چنان که بعدها توضیح خواهیم داد، این افکار التقاطی و مختلط دارای سرچشمه های فکری به کلی مختلفی است، اما از جهت روح انقلابی خود، یکپارچه و همآهنگ است و عقل چنین حکم می کند که شهرت عظیم این افکار به نام مبلغ برجسته و فصیح و دلاور آن مزدک بامدادان مسلما فقط نتیجه اشاعه آن ها به وسیله این مرد نیست، بلکه قرینه ای است بر تعلق آن ها به وی. صاحب دبستان المذاهب حتی کتاب مذهبی دستاد را که متضمن قوانین مزدکی می باشد، به مزدک نسبت می دهد. به هر صورت، از آن جا که عظمت مزدک به ویژه در افاده و اشاعه این آیین است که دینکرات آن را به نام وی «مزدکیکان» می نامد، ما به بیان وسیع تر آن می پردازیم و اجزاء مختلف آموزش مزدک را مورد بررسی قرار می دهیم.
الف. آموزش نور و ظلمت
در آموزش مانی مساله نور و ظلمت و نبرد این دو عنصر با یکدیگر جای مرکزی را اشغال می کند. منتها آموزش مانی از جهت ماهیت خود یک آموزش بدبینانه است، زیرا حرکت نور را مانند ظلمت غیر ارادی و منفعل (پاسیف) می شمرد و نور را ناتوان و مقهور پنجه ظلمت می داند. با این حال، در آموزش مزدک روح این مساله به کلی دگرگون شده است. نور آگاه ولی ظلمت کور است و مزدک بر آن است که حرکت نور ارادی و حرکت ظلمت غیر ارادی است، لذا نصرت و غلبه نور ضروری و قطعی و نصرت غلبه ظلمت تصادفی و موقتی است. مزدک تداخل حل نور و ظلمت و پیدایش جهان مادی را طبق این مقدمه امری تصادفی می شمرد. ولی برای این داخل سه مرحله قائل است. مرحله اول، مرحله بندهشتن – در این مرحله نور و ظلمت مخلوط نیستند و هر یک بالاستقلال وجود دارند. مرحله دوم، مرحله گومیرشن یا مرحله اختلاط – در این دوران این دو عنصر با یکدیگر در می آمیزند.
مرحله سوم، مرحله ویچارشن یا جدا شدن نور از ظلمت که وقوع آتی این امر مسلم است و تحقق آن با یاری و مساعدت مردم از نور و نبرد با نیروهای ظلمانی میسر است. وظیفه آدمی است که نور را از چنگ ظلمت برهاند و به این مرحله تصادفی «گومیزشن» خاتمه دهد و نور را بر مسند قدرت و اصالت بنشاند. نکته شگرف انقلابی در آیین مزدک همانا تبلیغ این مساله است که باید از طریق جهاد و مبارزه نور را از مرحله گومیزش به مرحله ویچارشن رساند، نور را از اختلاط ظلمانی رهاند، و پرتوهای روشن را از آویزش حلقات تاریک نجات بخشید. این نظر بنیاد تمام نظریه های بعدی اوست. مزدک می افزاید که ظفر نهایی با نور است، زیرا نور اصولا بر ظلمت مسلط است. از همین رو، کوشش و تلاش و پیکار آدمی در راه رهایی نور قطعا با ظفر و پیروزی مقرون خواهد بود. بدین سان، آموزش مزدک در باره نور و ظلمت تماما یک آموزش خوش بینانه و پیکار جویانه است.
ب. آموزش عدالت و برابری
ویژگی مهم آموزش مزدک در آن است که این آیین به توضیح پدیده های اجتماعی و انتقاد از آن ها می پردازد و جهان شناسی خود را بر مسایل معیشت روزانه انطباق می دهد. مساله ای که نظر مزدک را جلب می کند نشان دادن ریشه های نابرابری در جامعه و راه حصول به عدالت و مساوات است. به نظر مزدک نعمات مادی را اهورامزدا یکسان در دسترس مردم قرار داده است و نابرابری از آن جا برخاست که کسانی از طریق قهر و جبر خواسته اند اموال متعلق به دیگران را تصرف کنند. پیگولوسکایا حدس می زند که این آموزش مزدک مستقیما به مساله تلاشی املاک مشاع دهقانان آزاد / کدگ ها و ویس ها / مربوط است. بنا به استدلال این مولف، در کتاب پهلوی ماتیکان هزار دستان (تفسیر مجموعه قوانین) و اسناد مکشوفه در اورامان دلایل متعددی وجود دارد حاکی از آن که اشراف اراضی دهقانان را به زور غصب می کردند و یا دهقانان بی پا ناچار می شدند زمین های خود را بدان ها بفروشند. مشاهده این جریان در ذهن مزدک این اندیشه را که «غصب و تصرف قهری منشاء نابرابری است» پدید می آورد. پس نابرابری در تقسیم خواسته ها و نعمات مادی ریشه ظلم است و راه نیل به عدالت رفع نابرابری، یعنی استقرار مساوات در برخورداری از نعمات مادی، است. خواجه نظام الملک در سیاست نامه این مطلب را چنین افاده کرده است: «مزدک گفت مال بخشیده ای است میان مردمان که همه بندگان خدایند و فرزندان آدمند و به چه حاجتمند کردند باید که مال یکدیگر خرج کنند تا هیچ کس را بی برگی نباشد و درماندگی نباشد و درماندی. متساوی دلی باشد». پیگولوسکایا حدس می زند که اندیشه مساوات و برابری را مزدک از یک پدیده دیگر جامعه زمان به نام «همباییه» می گیرد (هم بایی از فعل بایستن یعنی تلازم مشترک). ««همباییه» عبارت بود از تعاون در معاملات، خرید مشترک و دریافت درآمد مشترک که در دوران ساسانی رواج داشته است. تمایل به بازگشت به مالکیت مشاع دهقانان آزاد و شیوه همبایی پایه های مشخص و مادی تفکر مزدک درباره مساوات و برابری است. این استدلالات پیگولوسکایا نه تنها جالب بلکه مسلما دارای هسته معقول جدی است. مزدک «کمونیسم» خود را در باره تساوی برخورداری از نعم مادی از اثیر دماغ خود استخراج نکرده و مسلما ناظر به واقعیات عینی زمان خود بوده است. کمونیسم دهقانی مزدک ندایی بود برای بازگشت به مالکیت مشاع که فئودالیسم آن را متلاشی می ساخت، برای بازگشت به مساوات دودمانی که رشد جامعه فئودال آن را برهم می زد. مانی معتقد به وجود پنج عنصر بود. جهان را از این پنج عنصر مرکب می دانست. عناصر از نظر مانی عبارت بودند از اثیر، نسیم، نور، آب، آتش. آموزش مزدک در مورد عناصر با آموزش مانی تفاوت دارد. مزدک به سه عنصر معتقد است: آب، آتش، خاک. مزدک در این جا نیز مانند آموزش نور و ظلمت مطلب را به مسایل اجتماعی پیوند می دهد و می گوید همان طور که آب و زمین و آتش متعلق به همگان است، به همان ترتیب نعمات مادی باید از آن همگان باشد. بدین سان همگانی بودن نعمات مادی ثمره و نتیجه عامیت عناصر است که جهان از ترکیب آن ها ساخته شده است. به نظر مزدک نابرابری و عدم مساوات موجود در جامعه ریشه کین و رشگ و خشم و جنگ است. همانا این بلیات است که زندگی بشری را تیره ساخته است. اگر نابرابری در استفاده از نعم مادی از میان برود، پایه مادی و اجتماعی این بلیات عظیم اجتماعی نیز از میان خواهد رفت و کین و رشک و خشم و جنگ جای خود را به آشتی و مهر و دوستی و داد خواهد داد. جهاد در راه پیروزی نور همان جهاد در راه پیروزی برابری و دادگری و مهر و آشتی و دوستی است و همه اینها نبرد اهورایی و ایزدی علیه اهریمن است. فردوسی این تعالیم را در شاهنامه بدین نحو آورده است:
بپیچاند از راستی پنج چیز که دانا براین پنج نفزود نیز کجا رشگ و کین است و خشم و نیاز به پنجم که گردد بر او چیره آز
برای مطالعه بخش های پیشین به لینک های زیر مراجعه نمایید:
1 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/544/tabari.html 2 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/545/tabari.html 3 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/546/tabari.html 4 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/547/tabari.html 5 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/548/tabari.html 6 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/549/tabari.html 7 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/550/tabari.html 8 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/551/tabari.html 9 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/552/tabari.html 10 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/553/tabari.html 11 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/554/tabari.html 12 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/555/tabari.html 13 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/556/tabari.html 14 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/557/tabari.html 15 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/558/tabari.htm 16 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/559/tabari.html 17 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/560/tabari.html 18 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/561/tabari.html
به کانال تلگرام راه توده بپیوندید
|
راه توده شماره 562 - 14 مرداد ماه 1395