تابلوی توازن نیروها در مجلس دهم در برابر مردم
|
انتخابات هیئت رئیسه دائم مجلس دهم برگزار شد و علی لاریجانی، مسعود پزشکیان و علی مطهری که هر سه با لیست "امید" به مجلس راه یافته اند به عنوان رئیس و نائب رئیسان مجلس برگزیده شدند. بدینسان ذوق زدگی و جنجال پوچ رسانه های دست راستی ناشی از انتخابات هیئت رئیسه موقت مجلس که حاصل ائتلاف موقت علی لاریجانی با جبهه پایداری بود 48 ساعت بیشتر طول نکشید. با وجود موفقیت لیست امید و انتخاب هفت عضو از دوازده عضو هیئت رئیسه از کسانی که با این لیست به مجلس راه یافته اند، نحوه مدیریت حضور طرفداران تحولات در انتخابات هیئت رئیسه و به ویژه نامزدی آقای عارف مورد توجه یا نقد از زوایای مختلف قرار گرفت. بیشترین نقدها از این جهت است که اولا ریاست عارف بر مجلس در شرایط کنونی اصولا راهگشا نبود، ثانیا در صورت گفتگو و برنامه ریزی بهتر سهم طرفداران اصلاحات از هیئت رئیسه مجلس می توانست بیش از این باشد. این هر دو نقد درست است، ولی یک جنبه از مسئله است. در واقع اکثر کوشندگان تحولات و اصلاحات در ایران بر این نکته اتفاق نظر داشتند که در مرحله کنونی، ریاست لاریجانی بر مجلس با توجه به وابستگی ها و ارتباط های وی با دیگر ارکان حکومتی بسود گذار آرامتر و تحقق برنامه های دولت حسن روحانی است تا ریاست عارف که می تواند کشور را وارد یک دوران تنش بیهود کند. اکنون که انتخاب هیئت رئیسه پایان یافته و علی لاریجانی ریاست مجلس را بدست آورده و به ویژه انتخاب دو نائب رئیس طرفدار اصلاحات و حضور علی مطهری در ترکیب هیئت رئیسه مجلس گرایش عمومی مجلس آینده را روشن ساخته است می توان این پرسش دوباره را طرح کرد که آیا رسیدن به این نتیجه به همین شکل که روی داد بهتر بود یا اینکه اگر دستاوردی بهتر با تفاهم های پشت پرده بدست می آمد بهتر بود. در کنار همه نقدها، آن روی سکه و دستاوردهای حضور عارف در انتخابات هیئت رئیسه چه بود؟ واقعیت آن است که مجلس دهم در فضایی از ابهام تشکیل شد. رد صلاحیت های گسترده طرفداران اصلاحات و تحولات موجب شد که شماری از نامزدهای "اصولگرا" که با اعضای راست افراطی طرفدار جبهه پایداری فاصله داشتند با پشتیبانی لیست امید به مجلس راه یابند. از جمله خود علی لاریجانی. در مقابل بخشی از هواداران اصلاحات نیز از بیم رد صلاحیت به نام "مستقل" وارد مجلس شدند. بزرگترین دستاورد نامزدی عارف آن بود که این فضای ابهام را شفاف کرد. در تمام تاریخ جمهوری اسلامی تفاهم ها یا دعواهای پشت پرده مانع از روشن شدن مرزهای میان هواداران تحولات و مخالفان آن شده است و از این زاویه به شناخت و آگاهی مردم از جبهه بندی های درون حکومت لطمه ها و زیان های سخت وارد شده است. فراکسیون امید می توانست در تفاهم با لاریجانی به همین نتیجه کنونی دست یابد و یا چند تنی بیشتر را هم در هیئت رئیسه مجلس بگنجاند. در مقابل، بر مردم و از جمله بر خود فراکسیون و رهبران آن معلوم نمی شد که واقعا چه شمار از نمایندگان مجلس تابع این فراکسیون هستند و چه شمار که با لیست امید به مجلس راه یافته اند بر مبنای تشخیص خود رای می دهند. امروز ما می دانیم که حداقل 103 نماینده مجلس عضو فراکسیون امید و تابع آن هستند. از 50 نماینده دیگر هم که با لیست امید به مجلس راه یافته اند بخش مهمی هوادار تحولات هستند. و این یعنی یک جریان نیرومند و تاثیرگذار و نسبتا منسجم در مجلس. 100 نماینده منسجم و تابع انضباط فراکسیونی بهتر از 150 یا 200 نماینده ایست که راه خود را می روند و معلوم نیست در چرخش ها و حوادث آینده چه جهتی می گیرند. نامزدی عارف زمانی زیانبار می شد که وی بر روی این نامزدی اصرار می کرد و در مرحله دوم نیز می خواست در مقابل لاریجانی قرار گیرد که چنین نکرد و چنین نشد. دستاورد دوم نامزدی عارف روشن شدن وضعیت و موقعیت "اصولگرایان" و علی لاریجانی است. ائتلاف موقت لاریجانی و جبهه پایداری در جریان انتخاب هیئت رئیسه موقت، هم موقعیت خطرناک و بسیار شکننده طیف "اصولگرا" را در مجلس نشان داد و هم به زیان هر دو آنها تمام شد. هر دو آنها نشان دادند که با وجود داشتن عنوان "اصولگرا" چندان تابع اصول نیستند. لاریجانی حاضر شد برای حفظ کرسی ریاست مجلس با راست های افراطی و مخالفان سرسخت دولت روحانی و کسانی که پیشتر به او مهر و لنگه کفش پرت می کردند ائتلاف کند و جبهه پایداری نیز حاضر شد به کسی که تا دیروز به او لنگه کفش می پرداند رای بدهد. تمایز عارف با لاریجانی در همینجاست. اینکه امروز وجود لاریجانی در راس مجلس بسود پیشبرد آرامتر تحولات است نباید این تمایز را از نظر پنهان دارد. میان عارف و جبهه پایداری هیچگاه ائتلافی برقرار نمی شود ولی میان لاریجانی و جبهه پایداری هر قدر هم به یکدیگر لنگه کفش و مهر پرتاب کنند ائتلاف ممکن هست. بنابراین هر کارشکنی که در مجلس آینده علیه برنامه های قابل دفاع دولت روحانی صورت گیرد حاصل چنین ائتلافی است و ربطی به طرفداران اصلاحات و تحولات و فراکسیون امید ندارد. هر قدر که رای به عارف وضعیت فراکسیون امید را در مجلس روشن و شفاف کرد، برعکس رای به لاریجانی وضعیت "اصولگرایان" مجلس را مبهم و غیر شفاف کرد که از این زاویه در آینده این مجموعه دچار دشواری های بسیار خواهد شد. مجموعه ناهمگونی از "اصولگرایان" راستگرا که پشت سر علی لاریجانی جمع شد بزودی و شاید از هم اکنون حساب خود را از یکدیگر جدا کرده و از این پس عدم انسجام و تشتت خود را در هر بزنگاه نشان خواهد داد. انتخاب لاریجانی به ریاست مجلس هر چند موقعیت دولت روحانی را تقویت کرد ولی نه تنها موقعیت مجموعه "اصولگرایان" در مجلس را تقویت نخواهد کرد، بلکه کار را در آینده بر آنان دشوار هم خواهد کرد. امروز که در پایان کار به نتایج انتخابات هیئت رئیسه مجلس می نگریم می بینیم که پیامدهای مثبت نامزدی عارف اگر با پیامدهای منفی آن همسطح و یا بیشتر نباشد، از آن چندان هم پائین تر نیست. حداقل این است که شناخت همه ما و مردم ایران از ترکیب مجلس، فراکسیون های آن، انضباط فراکسیونی، امکان های ائتلاف ها و جدایی ها، وضع مستقل ها و گرایش های احتمالی آنان به مراتب دقیق تر و بیش از گذشته شده است. جامعه و فضای سیاسی ایران بیش از هر زمان دیگر به روشن شدن و روشن بودن مرزها نیاز دارد. این مرزها در دوران انتخابات بنا به دلایل مختلف بسیار مخدوش شد و اکنون شفاف شدن آن لازم بود. برای رسیدن به همکاری، تفاهم و ائتلاف اتفاقا لازم است که از همان آغاز مرزها برای خودمان و مردم روشن باشد. اگر نامزدی عارف برای ریاست مجلس همین یک دستاورد را داشت باز هم ارزش ویژه خود را داشته است.
تلگرام راه توده: https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 554 راه توده - 13 خرداد ماه 1395