چرا رهبر در آن 8 سال یاد اقتصاد مقاومتی نبود؟
|
احمد توکلی نماینده مجلس نهم بود که مردم برای مجلس دهم به وی رای ندادند و منتظر است آقای خامنه ای شغل و منصب و مقامی برای وی در یکی از نهادهای انتصابی فراهم کند. در آغاز انقلاب قانون کاری نوشت که به "قانون توکلی" معروف شد و خلاصه اش این بود که ما اصلا به قانون کار نیاز نداریم چون در فقه و قانون مدنی چند ماده در باب "اجاره انسان" داریم که در آن تکلیف "اجیر" یعنی کارگر و "مستاجر" یعنی اجاره کننده یا همان کارفرما تعیین شده است. ایشان درهفته ای که گذشت با این دیدگاه ها و "وسعت اندیشه" در مصاحبه ای با خبرگزاری فارس اظهار نظر فرمودند که "دیدگاه اقتصادی دولت نسخه ناکارآمد صندوق بینالمللی پول است". احتمالا نسخه "کارآمد" صندوق پول همان نسخه ای است که دولت احمدی نژاد اجرا می کرد و آقای توکلی هم در مجلس علیه مخالفان وی راهپیمایی کرد و شعار موسوی و کروبی اعدام باید گردد سر داد. توکلی در ادامه می گوید: "اگرچه ممکن است برخی مسئولان تمایل به اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی داشته باشند، اما به صورت جدی آن را پیگیری نمیکنند و این موضوع میتواند به دلیل دیدگاه آنها نسبت به سیاستهای صندوق بین المللی پول باشد." ایشان مثل دیگران توضیح نداده و مردم ایران بالاخره نمی دانند که این سیاست های اقتصاد مقاومتی واقعا چیست و چرا در آن زمان که ایران بیش از 700 میلیارد دلار درآمد نفتی داشت و امکان "مقاومت" واقعی داشت این سیاست ها تدوین نشد و آقای توکلی و "اصولگرایان" راست حکومتی یاد اقتصاد مقاومتی نیفتادند و همچنان به پشتیبانی خود از دولت فاسد و پرریخت و پاش احمدی نژاد ادامه دادند؟ شاید از بیم اینکه مبادا درستی سخنان و هشدارهای میرحسین موسوی که خواهان اعدام او شده بودند اثبات شود. البته اجرای "اقتصاد مقاومتی" (اگر چنین سیاستی اصلا معنایی داشته باشد و در آن زمان تدوین می شد) یک "دیپلماسی مقاومتی" را لازم داشت. یعنی ذخیره کردن درآمدهای نفتی و حفظ آن برای سرمایه گذاری های ملی و عمرانی و ایجاد اشتغال و روزهای مبادا و در پیش گرفتن یک سیاست جهانی که حواشی و خطرها را از اطراف ایران دور کند و شرایط آرامی را برای رشد و توسعه اقتصادی فراهم آورد. ولی آقای خامنه ای به اتکای آن درآمد نفتی و برحسب عادتی که به جنجال و تنش و خودنمایی دارد، بجای دیپلماسی مقاومتی برعکس "دیپلماسی تهاجمی" را در پیش گرفت و آنقدر در این دیپلماسی نابخردانه و حمایت کور کورانه از احمدی نژاد پیش رفت که سرانجام کار را به تحریم ایران کشاند که خود زمینه بزرگترین تباهی و فساد تاریخ ایران را تحت عنوان دور زدن تحریم ها فراهم کرد. بنابراین، اقتصاد مقاومتی را بر سر دولت روحانی نباید زد و حساب و کتاب آن را از این دولت نباید خواست. وضع کنونی اقتصاد ایران حاصل هشت سال پشتیبانی آقای توکلی و امثال ایشان و جناح راست حکومتی از دولت احمدی نژاد و حتی دست زدن به کودتا برای حفظ آن است. تا آنجا که به نسخه های صندوق پول مورد علاقه آقای توکلی مربوط می شود تا به امروز که بزرگترین برنده از برنامه های صندوق پول سپاه پاسداران بوده که بنام خصوصی سازی همه صنایع بزرگ و پرسود ایران و پروژه ها و طرح های عمرانی را در اختیار گرفته است. و اتفاقا بیشترین مشارکت ها و واگذاری ها به سپاه در دولت فاسد احمدی نژاد انجام شده است. اگر آقای توکلی با نسخه های کارآمد و ناکارآمد سیاست های تعدیل اقتصادی صندوق پول مخالف است و آنها را مضر به حال ایران و "اقتصاد مقاومتی" می داند آن را صریحا اعلام کند و از سپاه پاسداران بخواهد که همه آن کارخانه ها و صنایع و اموالی را که براساس این سیاست ها به سپاه واگذار شده فورا به دولت باز گرداند و پای خود را از طرح های عمرانی نسخه های ناکارآمد صنوق پول کنار بکشد. البته آقای توکلی هرگز چنین نخواهد کرد چون نه اقتصاد مقاومتی مورد نظر ایشان دارای محتوای جدی است و نه مخالفتش با نسخه های کارآمد و ناکارآمد صندوق پول دارای محتوای واقعی. این اقتصاد مقاومتی که بلافاصله پس از روی کار آمدن دولت روحانی، ناگهان رهبر و ایشان و همه جناح راست خوابنما و طرفدار آن شدند اصلا و ابدا به معنای مقاومت اقتصادی هم نیست چه رسد به کنار گذاشتن نسخه های صندوق پول، بلکه اسم رمزی است برای باز کردن بیشتر پای سپاه به اقتصاد که دولت روحانی قصد بستن راه های آن را دارد. بی دلیل نیست که آقای خامنه ای بجای نام های ساده ای مانند "مرکز" یا "دفتر" اقتصاد مقاومتی واژه "فرماندهی" را برای آن برگزید که معنای نظامی دارد. بنابراین، در اینجا هم اصلا هدف مقاومت اقتصادی نیست، کشاندن بیشتر پای سپاه به اقتصاد است. اگر هدف مقاومت اقتصادی بود که در هشت سال احمدی نژاد که رهبر و بیت رهبری و مجلس و قوه قضاییه و شورای نگهبان و همه و همه با هم همسو بودند بجای آتش زدن و بالا کشیدن 700 میلیارد دلار پول مردم ایران این اقتصاد مقاومتی را انجام می دادند و اجرای آن مقاومت اقتصادی را که خودشان و دولت مورد حمایتشان نکرد امروز از دولت روحانی طلبکار نمی شدند! جامعه ایران امروز برای برونرفت از عقب ماندگی و بزرگترین بحران تاریخی خود که حاصل هشت سال سوءمدیریت دولت احمدی نژاد و اصولگرایان راستگرا بر کشور است واقعا به مقاومت اقتصادی نیاز دارد. ولی این مقاومت اقتصادی آن "اقتصاد مقاومتی" که رهبر و جناح راست ناگهان طرفدار آن شده اند نیست. لازمه این مقاومت اقتصادی، در درجه نخست همراه کردن مردم و عدالت اقتصادی و دموکراسی سیاسی و پاسخگو کردن قدرت است تا از این طریق بتوان اعتماد مردم را جلب کرد، جلوی فساد و بی عدالتی را گرفت و مردم را در تشخیص و تعیین سمتگیری های اقتصادی مشارکت داد. برای مقاومت اقتصادی پیش از هر چیز باید رهبر و بیت رهبری و انواع و اقسام بنیادها و نهادهای زیر نظر رهبر را در برابر مردم پاسخگو کرد، در آمد و همچنین ورود و خروج پول آن را کنترل و زیر چتر مالیاتی قرارداد. آیا رهبر و جناح راست طرفدار وی خواهان چنین مقاومت اقتصادی هستند؟
به کانال تلگرام راه توده بپیوندید:
|
شماره 555 راه توده - 20 خرداد ماه 1395