آشنائی
37 ساله
با
حکومتی که
اکنون
غرق بحران است
|
هیچکس نمی تواند مدعی شود که حزب توده ایران در 5 سال اول جمهوری اسلامی خطراتی را ندید که مجموعه انقلاب و ایران را تهدید می کرد. همچنان که نمی تواند منکر شناخت حزب ما از خطر ارتجاع مذهبی شود. در ادامه این شناخت، کارنامه 24 ساله راه توده نیز سندی است منتشر شده در ادامه همان مشی و سیاست و البته انطباق آن با شرایط جدیدی که در کشور و در جمهوری اسلامی پدید آمد. آنچه اكنون در كشور ما میگذرد ادامه یك روند طولانی و 37 ساله است که تبدیل به یک بحران حکومتی شده است. هیچ پیراهن دیگری جز پیرهن بحران نمی توان بر تن اوضاع موجود کشور کرد. حتی با لشگركشی خیابانی، با تهدید و ارعاب مردم، با سخنرانی های رهبر جمهوری اسلامی که روز به روز پوچ تر و بیگانه تر با اوضاع واقعی مملکت می شود. كار از توصیه به جلوگیری از یورش فرهنگی غرب گذشته است. همچنان که کار از سانسور رسانه ها، زندانی کردن روزنامه نگاران و سیاسیون بیشتر مذهبی و کمتر غیر مذهبی (برخلاف سالهای پیشتر) گذشته است؛ زیرا مردم خود به آگاهی عمیق از اوضاع دست یافته و به تنهائی رسانه شده اند. انتخابات هفتم اسفند ماه گذشته کاملا این شناخت و آگاهی را علنی کرد. آنها که در دوران رهبری آقای خامنه ای پشت به آرمان های واقعی انقلاب در میدان خالی تاختند، حالا نتایج معکوس را می گیرند. گرچه، همچنان به راه رفته ادامه میدهند و از حالا درتدارک انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری سال 1396 هستند!! فصلی از تاریخ كشور ما ورق خورده است. برای همیشه ورق خورده است، گرچه حاکمیت هنوز این را نپذیرفته است. بسیاری از سیاسیون داخل كشور معتقدند كه هدف حكومت جلوگیری و یا حداقل كُند كردن روند روبه رشد بحرانی است که کل نظام را تهدید می کند، اما کیست که نداند این بحران اگر برای آن راه حلی اصلاحی و بنیادین پیدا نشود و حکومت بدان تن ندهند، نه تنها نظام، بلکه ایران را خطر فروپاشی تهدید می کند. آنها که حوادث این روزها و این دوران را دنبال می کنند و از گذشته بی خبرند، بد نیست بدانند که برای توده ایها هم چهره های حکومتی آشنا هستند و هم روندی که به حوادث کنونی ختم شده آشناست. تنها بعنوان یک نمونه بد نیست این جمله را از سرمقاله راه توده 272 در باره آیتالله جنتی بخوانید. آیت الهی که اکنون یکی از منفورترین چهره های حکومتی در میان مردم است و در انتخابات مجلس خبرگان از سوی مردم طرد شد اما در یک معامله سیاسی بعنوان نفر آخر به لیست این مجلس اضافه شده و راهی آن شد تا رئیس آن شود! در سال 61 که هنوز آیت الله خمینی در قید حیات بود و علی خامنه ای پس دو آیت الله خوشنام، یعنی طالقانی و منتظری، امام جمعه تهران شده بود، آیت الله جنتی هنوز به عنوان امام جمعه موقت هم ظاهر نمی شد. او ناطق پیش از نماز جمعه بود و بعدها که علی خامنه ای به رهبری رسید او را امام جمعه موقت تهران کرد! جنتی پس از یورش به حزب توده ایران در 22 بهمن 61 به عنوان ناطق پیش از خطبههای نماز جمعه، در اشاره به این یورش و تائید آن گفت: «... به همه اعضای این حزب میگویم، كه حساب خودشان را بكنند. هنرمندانی كه هنر غیراسلامی عرضه میكنند، حساب خودشان را بكنند. توده ایها اگر به راه خود ادامه بدهند، این ملت و این امت مجال زندگی و فرصت به اینها نخواهد داد... شرقیها دلخوشی هایی داشتند و از بزرگترین دلخوشیهاشان حزب توده بود. میگفتند ما با این عوامل نفوذی، كه هر جا داریم و با اطلاعاتی كه بوسیله آنها كسب میكنیم و با این عضوگیریها و امكانات گوناگون و این حركتهای سیاسی، كه حكومت را تحریك نكنیم و شعارهای حزب اللهی، كه بدهان آنها میگذاریم، میتوانیم نیرو آماده كنیم، كه در فرصت مناسب از آن بهره برداری كنیم.» پراکنده گوئی – همچنان که در جملات بالا می خوانید- از خصلت های آیت الله جنتی است، اما در پشت این پراکنده گوئی آن نفرت و کینه ای نهفته بود که در قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367 خود را نشان داد، همچنان که درجریان جنبش سبز و حصر موسوی و کروبی خانم رهنورد و بانگ همین جنتی در نماز جمعه تهران که "ما به قاضی شجاعی احتیاج داریم که عده ای از اینها را اعدام کند!". فرمانی که میرحسین موسوی بلافاصله در بیانیه ای آن را محکوم کرد.
به کانال تلگرام راه توده بپیوندید:
|
شماره 5565 راه توده - 27 خرداد ماه 1395