ابعاد فاجعه دوران 8 ساله ریاست جمهوری احمدی نژاد تنها این نیست که دهها میلیارد دلار پول نفت ایران غارت شد و حساب و کتابش در جائی اعلام نشده، این نیست که دروغ و ریا نهادینه شد، این  نیست که حالا او می خواهد نامزد انتخابات آینده ریاست جمهوری بشود و یا نشود، این هم نیست که نیمه دوم این دوران با یک کودتای خونین و سرکوب تاریخی مردم ایران که به این کودتا اعتراض داشتند آغاز شد. درعین حال که همه اینها هست، اما هنوز ابعاد و نتایج تاریخی این دوران بازشناسی اطلاعاتی و تحلیلی نشده است. امری که سرانجام تحقق پیدا خواهد کرد، گرچه به نسل کنونی و حتی به عمر جمهوری اسلامی قد ندهد.

تاریخ تحلیلی این دوران خواهد گفت که در آن هشت سال تمام آرمان ها و آرزوها و امیدهای یک ملت برباد رفت. تمام معیارهای یک انقلاب لگد مال شد، آنچنان که مردم از نام "انقلاب" جز دروغ و نفرت و سرکوب و دزدی و غارت نمی فهمند، زیرا آن دوران، دوران "شعارهای انقلاب" نام گرفت. اگر دگر اندیشان انقلاب 57 در دهه 60 زندانی و جمع زیادی از آنها در زندانها اعدام شدند و آزادی آنها بنام مذهب و اسلام گرفته شد، در آن دوران هشت ساله، این سرکوب و باز پس گیری آزادی هائی که ره آورد سقوط رژیم شاه بود، تقریبا تمام نیروهای آرمانخواه مذهبی را نیز شامل شد و آزادی احزاب و مطبوعات مهر "باطل" خورد. تفاوت و اختلاف طبقاتی در ایران بنیان گذاشته شد که در تاریخ ایران بی نظیر است. ارتجاع مذهبی در هاله ای از نور پیچیده شد. این سیاهه را میتوان با ذکر دهها نتیجه دیگر ادامه داد، اما کانون مرکزی و مورد توجه و اشاره این سرمقاله این سیاهه نیست.

ما می خواهیم بنویسیم که آنچه که امپریالیسم جهانی علیه انقلاب 57 در سر داشت در آن دوران 8 ساله تحقق کامل یافت. به شکلی که امروز اکثریت مردم ایران آشکار و نیمه آشکار می گوید: سه سه بار غلط کردیم که انقلاب کردیم!

و این همان نتیجه ایست که بقول آقایان "استکبار جهانی" و به قول ما "امپریالیسم جهانی" از دوران احمدی نژاد گرفت. تئوری توطئه، تئوری غلطی نیست، آنچه غلط است ندیدن توطئه به بهانه رد تئوری توطئه است. دوران 8 ساله احمدی نژاد یک توطئه بین المللی بود که از بیرون هدایت و در داخل کشور توسط شبکه های مرموز و باقی مانده نهادهای جاسوسی اسرائیل و انگلستان و تا حدودی امریکا گام به گام آن را پیش بردند و اخلاق و صنعت و تولید و انقلاب و آزادی و ... را نابود کردند. از ابتدای سقوط رژیم شاه، این قدرت ها مگر دنبال همان نتیجه ای نبودند که اکنون در برابر همه ایرانی هاست؟ مملکتی شخم زده شده، گرفتار اعتیاد و فحاشی، غرق در دروغ و ریا، اسیر نان شب و در چنبره سقوط ارزش های فرهنگی و اجتماعی. حاکمیتی بی پایگاه مردمی (که در انتخابات هفتم اسفند از عمق به سطح آمد) قوای نظامی آلوده به پول و شعار. نه تنها آرمان خواهان دگر اندیش، بلکه آرمان خواهان معمم و مکلای انقلاب 57 سرکوب و به حاشیه رانده شده و مشتی دغلکار و دروغگو که یگانه هنرشان آدم کشی است سکاندار شدند. سکاندارانی که حتی تاب نتیجه انتخاباتی (دو مجلس خبرگان و شورا) که نتوانستند آن را بطور کامل مهندسی کنند را ندارند و علیه دولتی بسیج شده اند که از مسیر تنگ گذرگاهی باریک و با رای اکثریت مردم قوه مجریه را در اختیار گرفت و می کوشد جلوی این انهدام ملی را بگیرد.

آیا همه ابعاد این فاجعه که بازهم تکرار می کنیم دست های پرقدرت خارجی در آن بود، زیر سر یک فرد است؟ یعنی احمدی نژاد! به نظر ما خیر. این دوران و نتایج آن حاصل عمل پیچیده ترین شبکه های اطلاعاتی و جاسوسی در قلب جمهوری اسلامی بوده و هست. ما، با صراحت انگشت اتهام را به سوی بیت رهبری می گیریم و آن را کانون مرکزی این نفوذ و فاجعه می دانیم. از درون همین نهاد دوران 8 ساله احمدی نژاد بیرون آمد و رهبری شد. از درون همین نهاد که هیچکس آگاه نیست در آن چه می گذرد و کارگزارانش کیستند؟ اکنون نیز توطئه ها علیه مجلس و دولت ادامه دارد و برای جانشین رهبر کنونی جمهوری اسلامی نقشه کشیده می شود.

نه به افراد، بلکه به حاصل کار باید اندیشید. یعنی امروز ایران را دید و آن را با شعارها و سال انقلاب و حتی سالهای اول جمهوری اسلامی مقایسه کرد و آنگاه نتیجه گرفت و قضاوت کرد. خیزهای قدرت های جهانی برای نابودی آن انقلاب را مرور باید کرد و آنگاه قضاوت کرد. همین دست ها می توانند فاجعه را تا جنگ داخلی در ایران و درگیر ساختن کامل ایران در یک جنگ مذهبی ومنطقه ای پیش ببرند. تکامل فاجعه در اینجاست! 

به کانال تلگرام راه توده بپیوندید:

https://telegram.me/rahetudeh

        پیج فیسبوک راه توده