راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله

دوران مشارکت از مردم

و دستور از "ما" تمام شده!

 

 

 

هفته گذشته جلسه‌ای برای بررسی "مقابله با آسیب‌های اجتماعی" در حضور رهبر جمهوری اسلامی  برگزار شد. از آنچه در این جلسه گذشته و گزارش‌های مستند و رسمی که درباره ناهنجاری‌های اجتماعی ارائه شده اطلاعی در دست نیست. فقط به گفته روحانی، رئیس جمهور، آیت‌الله خامنه‌ای اظهار داشته : "برای مبارزه با آسیب‌های اجتماعی حتی آنهایی که به دین و اسلام اعتقادی ندارند، اگر ایران را قبول دارند باید با همه توان وارد میدان شوند. حتی اگر کسی در عشقش به ایران تردیدی باشد و در وجدان سالم او تردیدی نباشد، باید با همه توان برای مقابله با آسیب‌های اجتماعی آماده شود و تحرک داشته باشد."

این سخن آقای خامنه‌ای که برای مبارزه با آسیب‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی همه باید وارد میدان شوند حتی آنها که به اسلام و دین هم ممکن است چندان یا اصلا اعتقادی نداشته باشند، سخن درستی است و راه حلی جز این، یعنی جز بهره گیری از همه ظرفیت‌ها و امکان‌ها وجود ندارد. پرسش ولی در اینجاست که آیا سیاست‌های ایشان به چنین بهره گیری از همه ظرفیت‌ها کمک می‌کند یا برعکس در مقابل آن است؟

جامعه امروز ایران یک جامعه در هم تنیده و پیچیده است. زندگی همه مردم با صدها رشته به یکدیگر و به دولت و نهادهای اداره کننده امور متصل شده است. هر رشته‌ای که در یک عرصه قطع شود عوارض و پیامدهای خود را در همه عرصه‌ها بسرعت نشان می‌دهد. آنچه از آن به عنوان "آسیب‌های اجتماعی" نام برده می‌شود جدا از آسیب‌های عرصه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نیست، در پیوند مستقیم با آن است. در واقع سطح بالا و خطرناک آسیب‌های اجتماعی نشاندهنده وضع خطرناک در همه عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی است. در چنین جامعه‌ای حل این همه مشکلات هر روزه و پیچیده از عهده فقط دولت یا دستگاه‌های اداری و انتظامی و نهادهای رسمی بیرون است. با زور و چماق و دستور و بگیر و ببند نیز نمی‌توان بر این مشکلات غلبه کرد. مسئله "مشارکت" امروز به گره گاه اصلی حل همه دشواری‌ها و سختی‌های عمده و حیاتی جامعه ایران تبدیل شده است. چه در عرصه سیاسی، چه اقتصادی، چه فرهنگی و اجتماعی. مشکلات جامعه ایران، کوچک یا بزرگ، امروز یا فردا، بدون مشارکت همه مردم ایران، با هم و هر یک در جای خود، دیگر قابل حل نیست. آیا آقای خامنه‌ای با این مشارکت موافق است؟ همه چیز نشان می‌دهد که پاسخ منفی است. اتفاقا ایشان عمده ترین و به لحاظ جایگاه قدرتمندترین شخصیت سیاسی کشور در مخالفت با مشارکت مردم در حل مسائل است.

ایشان قبلا هم یک بار در آستانه انتخابات ریاست جمهوری گفت که کسانی که نظام را هم قبول ندارند در انتخابات شرکت کنند. بعد وقتی صلاحیت 90  درصد نامزدها و حتی امثال حسن خمینی هم رد شد و اجازه مشارکت در انتخابات به بسیاری از روحانیان هم داده نشد گفتند: نه، منظورمان آن بود که کسانی که نظام را قبول ندارند بیایند به کسانی که ما می‌گوییم رای بدهند! ظاهرا آن مشارکتی ایشان از آن سخن می‌گوید اینگونه است.

تردیدی اگر در مخالفت ایشان با مشارکت ملی وجود دارد کافیست نگاهی به ترکیب مجمع تشخیص مصلحت بیاندازیم یا انتصاب‌های ایشان را نگاه کنیم. چرا هر کسی را که مردم نمی‌پذیرند و طرد می‌کنند راهی این مجمع می‌شود؟ بسیاری از کسانی که در این مجمع برای تشخیص مصلحت نظام نشسته‌اند در شهر خود صد رای هم نمی‌آورند، برچه اساس تشخیص دهنده مصلحت نظام شده اند؟ چرا درهای این مجمع بر روی شخصیت‌های مستقل، رهبران احزاب، نهادهای مدنی، سندیکاها، شوراها، اتحادیه ها، سازمان‌های اجتماعی و … باز نیست؟

یا شخصیت مانند محمد خاتمی یک ظرفیت بزرگ برای حل بخشی از مشکلات اجتماعی و سیاسی و حتی بین‌المللی کشور است. نه تنها از این ظرفیت بهره گیری نمی‌شود که او را ممنوع التصویر کرده‌اند. چرا؟ چون می‌ترسند مداخله او بسود گروهی در حکومت تمام شود که بیت رهبری با آن مخالف است. وقتی از ظرفیت یک روحانی مسلمان همچون خاتمی بهره گیری نمی‌ شود چگونه می‌گویید که کسانی که به دین و اسلام اعتقاد ندارند وارد میدان شوند؟ بهتر نیست علی الحساب همانها را که به دین و اسلام اعتقاد دارند در اداره امور و حل معضلات مشارکت دهید تا نوبت به بقیه برسد؟

یا این رهبران کارگری و سندیکایی و معلمان و پرستاران و کارمندان که قوه قضاییه زندانی کرده، سازمان‌های اجتماعی و صنفی که غیرقانونی شده اند، اینها خودشان بخشی از راه حل مشکلات اجتماعی هستند. حل یا کاهش مشکلات بدون مشارکت آنها ممکن نیست. در همه جای دنیا از ظرفیت و توان سازمان‌های صنفی در همین جهت کاهش مشکلات و ایجاد توازن اجتماعی بهره می‌گیرند تا کار به آن وخامتی نرسد که اکنون در ایران رسیده است.

یا مثلا در عرصه فعالیت دانشجویی. سندی وزارت اطلاعات دوران احمدی نژاد ارائه داده که براساس آن - درست یا غلط- برخی فعالان دانشجویی که اکثریت دختران غیرسیاسی و غیرفعال هستند و ورود آنها به دانشگاه‌ها موجب کاهش سطح فعالیت‌ها و مشارکت دانشجویان در مسایل سیاسی و اجتماعی شده است رهنمود داده شده که زمینه ورود این دختران به دانشگاه‌ها را باید باز کرد! یعنی آنجا هم که دنبال فرستادن زنان به دانشگاه‌ها هستند، در اندیشه افزایش مشارکت زنان در امور اجتماعی نیستند، در اندیشه آن هستند که چگونه راه مشارکت دانشجویی را ببندند.

آقای خامنه‌ای مشکل را بسیار درست تشخیص داده است. حل معضلات اجتماعی و نه فقط اجتماعی بلکه همه مشکلات و دشواری‌های کشور بدون مشارکت همه مردم ایران، مسلمان و غیرمسلمان و معتقد و غیرمعتقد به جمهوری اسلامی، ممکن نیست. ولی این شناخت و ادعای ایشان در خدمت باز کردن راه مشارکت نیست، مانند همیشه برای سلب مسئولیت از خود است. تمام این سیستم، تمام این سازمان رهبری جمهوری اسلامی بر مبنای جلوگیری از مشارکت مردم در حل مشکلات بنا شده است و دلیل انباشته شدن دشواری‌ها و رسیدن آنها به مرز خطر هم در همینجاست.

در شرایطی که اشکار شده که حل مشکلات کشور بدون همکاری و مشارکت مردم روز به روز بیشتر ناممکن می‌شود، چرا جمهوری اسلامی همچنان از این مشارکت وحشت دارد و با آن مخالف است؟  چه راه  حلی برای آن دارد؟

دلیل وحشت روشن است. مشارکت مردم در حل و اداره امور موجب آگاهی و افزایش توان مداخله آنهاست و این به قدرت و ثروت یک اقلیت اندک حکومتی و حاشیه حکومتی لطمه می‌زند.

شاید آقای خامنه‌ای و کسانی که در اطراف ایشان هستند راه حل را در آن دیده‌اند که با انبوه شدن مشکلات اجتماعی و اقتصادی و ناتوانی طبیعی دولت در حل آنها موفق خواهند شد هم دولت منتخب را سرنگون، و هم در شرایط گسترش بحران اقتصادی و اجتماعی، مسئله مشارکت مردم فقیر و درمانده را با سازمان‌هایی نظیر "بسیج" حل کنند که در اینصورت آب در هاون می‌کوبند. آن بسیج 30 میلیونی و 40 میلیونی خواب و خیالی است که فرماندهان سپاه در دوران احمدی نژاد برای خود می‌دیدند و در همان دوران احمدی نژاد هم به کابوس تبدیل شد. اگر بسیج 40 میلیونی ممکن بود امروز برای حل مشکلات اجتماعی، لااقل در حرف، به آنها که به اسلام و دین و ایران هم اعتقاد ندارند متوسل نمی‌شدند و از همان 40 میلیون "بسیجی" برای حل مشکل بهره می‌گرفتند.

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 575  راه توده -  20 آبان ماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت