گفتگوی "روسیه امروز" با " یوخن شولتس" سخنگوی پیشین وزارت دفاع آلمان جنگ حلب قطعا به پیروزی دولت سوریه تمام می شود گزینش و ترجمه - رضا نافعی
|
پرسش – آیا این سخن که امریکا قصد دارد هفت کشور خاورمیانه را بی ثبات سازد قابل اعتماد است؟ پاسخ- البته. گوینده بسیار قابل اعتماد است. "وسلی کلارک"، ژنرال چهار ستاره، فرمانده ناتو در اروپا بود. او در یک برنامه تلویزیونی آمریکا که بیش از یک ساعت بطول انجامید گزارش داد و گفت در دیدار با همقطاران خود در پنتاگون و کاخ سفید گفته شد که دولت بوش ( پسر) چه در پیش دارد. نکته مرکزی این بود که در پنج سال آینده باید هفت کشور افریقا و خاور میانه از طریق تغییر رژیم بی ثبات گردند و آنچه که ما امروز شاهد آن هستیم نتیجه این تصمیم است. مسئله از منظر ایالات متحده آمریکا این است که این کشور پس از 1945 یگانه قدرت برجسته بود، امریکا پس از 1945دارای نیرومندترین قدرت اقتصادی، قدرت تکنولوژیک و بزرگترین کشور صنعتی و نیز بزرگترین کشور بستانکار جهان بود. امروز آمریکا بزرگترین کشور بدهکار جهان است. امروز دلار که مهمترین ابزار قدرت امریکاست، روز به روز بیشتر زیر سئوال می رود، چون در مبادلات بازرگانی جهان مقام پیشین را ندارد و امریکا نمیتواند این وضع را در دراز مدت تحمل کند. آمریکا در اثر خطاهای خود از جمله در جنگ ویتنام و موارد دیگر سبب شد که اعتبار دلار حتی در سالهای دهه هفتاد زیر سئوال برود. در پی آن امریکا تصمیمی یک جانبه گرفت و اعلام کرد که از این پس دیگر طلا پشتوانه دلار نخواهد بود. با اتخاذ این تصمیم برای اقتصاد جهانی این پرسش مطرح شد که چرا باید با پولی که فاقد پشتوانه است داد و ستد کرد؟ در نتیجه امریکا به این فکر افتاد که خرید و فروش نفت باید الزاما با دلار صورت گیرد. در نتیجه خریداران نفت به دلار روی آوردند. همزمان با آن عربستان را بر آن داشتند که دلار های حاصل از فروش نفت را به خرید اوراق بهادار آمریکا تخصیص دهد. این روند سبب شد که گردش اقتصاد آمریکا حفظ شود. در اواخر دهه هفتاد برای آن که جذابیت دلار حفظ گردد، بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا "فدرال رزرو" که از 1979 تا 1987 در دوران جیمی کارت و رونالد ریگان تحت ریاست "پل ولکر" قرار داشت نرخ بهره را به 20 در صد ارتقاء داد. این امر سبب شد که سیل سرمایه بسوی آمریکا سرازیر گردد. اما این سیاست از سوی دیگر مانع سرمایه گذاری صاحبان صنایع آمریکا در آن کشور شد زیرا برای صاحبان صنایع آمریکا گرفتن وام با بیست درصد بهره مقرون به صرفه نبود. در نتیجه برای سرمایه گذاری نخست به مکزیک و بعد به آسیا روی آوردند. این امر و تغییر سیاست اقتصادی چین در دوران دن سیائو پینگ سبب ارتقاء وضع اقتصادی چین شد. چین تا امروز هم برای بازار آمریکا تولید می کند. امریکائی ها تولیدات چین را می خرند و بهای آن را به دلار می پردازند. موسساتی که در چین تولید می کنند دلار دریافت می دارند، آن را به بانک مرکزی چین می دهند و بانک مرکزی چین بخش نسبتا زیادی از آن را با خرید اوراق بها دارآمریکا به آن کشور باز می گرداند. این روند اکنون در حال تغییر است و چین میزان وابستگی خود را به دلار کاهش می دهد ولی نمی تواند یکباره همه ذخائر دلار خود را بفروش برساند زیرا با این کار ارزش دلار کاهش می یابد و چین بخشی از سرمایه ملی خود را از دست خواهد داد. این روندی بسیار پیچیده است. پرسش- ..بنظر شما این چالشی که در خاورمیانه بوجود آورده اند تا کی ادامه خواهد یافت؟ پاسخ: پیش بینی امور دشوار است. البته این که تحریک اقوام ساکن منطقه علیه یکدیگر و بی ثبات ساختن منطقه یک هدف استراتژیک آمریکاست کاملا روشن است چون از این طریق ضربه حساسی به جاده ابریشم وارد می اید، بویژه در رابطه با اروپا. با ورود روسیه به میدان وضعیت بکلی تغییر کرده است. منطقه تثبیت شده است، جنگ بر سر حلب باحتمال زیاد بسود دولت سوریه پایان خواهد یافت و دلیل حمله تبلیغاتی شدید غرب به روسیه هم همین است. از زمان حمله روسیه، از زمانی که ورق برگشته این پروپاگاند دیوانه وار هم آغاز شده با منابع مشکوکی مانند کلاه سفیدها و این موسسه عجیب و یکنفره حقوق بشر برای سوریه که در لندن است. پرسش- در کنفرانس مطبوعاتی ادعا می شد آنچه تحت رهبری امریکا در موصول رخ می دهد کاملا درست است و جنایت جنگی نیست، در حالی که هدف ایجاد یک گذرگاه امن برای رفتن نیروی داعش به سوریه است تا در آنجا به آشوب دامن بزند. ممکن است این عمل از لحاظ نظامی مَفَر خوبی برای داعش باشد ولی در واقع نقض غرض است، نظر شما چیست؟ پاسخ: بله. این نشان می دهد که هدف آمریکا، برغم حرف های دیگری که احیانا می زنند، کماکان تغییر رژیم در سوریه است. پرسش- حامیان دیگر داعش کیستند؟ پاسخ: این پرسش دشواری است. تا جائی که می دانیم و بر اساس اطلاعات سازمان های اطلاعاتی که در دست هستند دیگر حامیان آن از منطقه عرب نشین هستند، امارات، قطر و همچنین عربستان سعودی. چون این ها علاقمند به تغییر رژیم در سوریه هستند. داعش یک گروه مجهز و بی پرواست، و به همین دلیل کماکان به آن امیدوار هستند. از حمایت لجیستیک ترکیه نیز با خبر هستیم و این را نیز می دانیم که اردوغان تا چندی پیش خواستار برکنار شدن اسد بود ولی حالا در پی نزدیک شدن روسیه و ترکیه تا حدی کوتاه آمده است. البته داعش خود با فروش نفت بخشی از هزینه های خود را تامین میکرد. آنها چندین سال با استفاده از جاده های بسیار خوب موجود در سوریه، در عراق، ترکیه، اسرائیل و حتی در خود سوریه نفت می فروختند تا این که نیروی هوائی روسیه وارد میدان شد و راهها را یکی پس از دیگری مسدود کرد. گرچه امریکائی ها چنین وانمود می کردند که با داعش می جنگند ولی درواقع کاری نمی کردند!
https://deutsch.rt.com/international/42519-jochen-scholz-uber-geopolitische-ursachen/
|
شماره 574 راه توده - 13 آبان ماه 1395