حاشیه امن برای "طوسی" خلاف یک بحث ملی است
|
ماجرای سعید طوسی قاری معروف قرآن که متهم به کودک بازی و آزار و تجاوز جنسی به شاگردان خود شده است، صرفنظر از ابعاد سیاسی آن، میتواند آغازی برای یک بحث ملی باشد. این واقعیتی است که در کشور ما و بسیاری از کشورهای جهان کودکان مورد سواستفاده جنسی قرار میگیرند. ربط یا اختصاصی هم به روحانیان یا قاریان قرآن ندارد، هر چند ممکن است با توجه به بافت و ساختار آموزش در حوزههای علمیه، این موارد در آنجا از سطح متوسط عمومی بالاتر باشد. کما اینکه در اروپا نیز بسیاری از کشیشان و حتی شخص پاپ به چنین اعمالی متهم یا مشهور شدهاند. از نظر روانپزشکی و جرمشناسی آنچه امثال سعید طوسی انجام میدهند از نوعی متفاوت با همجنس بازی است. همجنس بازی رابطه جنسی میان دو فرد بالغ است و در عموم کشورهای غرب به رسمیت شناخته شده و به هر حال مجازات ندارد. ولی رابطه با کودکان به رسمیت شناخته نشده و اتفاقا با شدیدترین مجازاتها روبروست. روش برخورد سعید طوسی و توبه نامههای وی نشان میدهد که او از قماش لاتها و اوباش و مداحانی که در اطراف حکومت جمع شدهاند نیست. آنها همان کارهای سعید طوسی را با افتخار انجام می دهند و حساب قربانی و شاکی را با هم می رسند. اگر قوه قضاییه پرونده طوسی را به موقع رسیدگی و جمع کرده بود یا بیت رهبر اگر سفارش او را نمیکرد، احتمالا وی به مجازاتی در حد و اندازه اتهامات خود میرسید، خانوادههای قربانیان و شاکیان نیز آرامش پیدا میکردند، هم روشان او تا حدی متنبه می شدند و حساب کار خود را می کردند و بالاخره شاید برای خود طوسی نیز بهتر بود. از نوع واکنشها و رفتارهای تیپیک که از طوسی نقل میشود میتوان حدس زد که او خود در کودکی و نوجوانی قربانی سواستفاده جنسی بوده است. این قربانیان میتوانند واکنشهای متفاوتی نشان دهند. نمونههایی مانند اصغر قاتل یا بیجه در ورامین شکلهای مختلف واکنش به سواستفادههایی است که در کودکی به افراد وارد میشود و تاثیرات روانی متعاقب آن را نشان میدهد. عمومی و رسانهای شدن این پرونده برخلاف دعوی آیتالله لاریجانی و مسئولان قوه قضاییه امری بسیار مثبت است اگر بتواند راهی را باز کند تا قربانیان آزار جنسی خود به مجرمان بعدی تبدیل نشوند و از این طریق به دور تسلسل از قربانی تا مجرم پایان داده شود و طیفی از خطرها و جرایم و ناهنجاریهای اجتماعی، از طوسی تا بیجه، کاهش یابد. باید اقدام قربانیان و خانوادههای آنان را به عنوان یک اقدام شجاعانه و مسئولانه به فال نیک گرفت زیرا علاوه بر آنکه امکان میدهد قربانیان سواستفادههای جنسی بر تاثیرات روانی آن غلبه کنند و خود وارد حلقه تسلسل نشوند، شرایط را برای یک بحث اجتماعی و ملی فراهم سازد. اگر سعید طوسی در دوران خود این امکان را یافته بود که به آزادی از آنچه بر راو رفته سخن گوید احتمالا شاهد رسواییهای هفتههای اخیر نبود.هرچند حکومت به تنها چیزی که نمیاندیشد همین است و تنها در اندیشه سرهم بندی کردن پرونده و بیرون آمدن از مخمصهای است که در آن گرفتار شده است. به این ترتیب مسئله اصلی از نظر ملی و آینده کشور پایان دادن به دور تسلسل است ولی آقای طوسی و حامیان وی بجای آن در این اندیشه هستند که با میان کشیدن پای رهبر و ادعای اینکه از جمله نخستین مشوقین وی در دوران کودکی رهبر جمهوری اسلامی بوده برای وی حاشیه امنیتی ایجاد کنند و مانع از یک بحث ملی در این زمینه شوند. نه تنها مایل به انجام یک بحث ملی نیستند، بلکه میخواهند آن را خفه کنند. تهدید خانوادههای قربانیان و شاکیان و متهم کردن آنها بدلیل رسانهای کردن این پرونده، آن هم پس از پنج سال دویدن و تعلل و عدم رسیدگی، در واقع کوشش در جهت خفه کردن بحث است. در حالیکه تنها کسی که صلاحیت قانونی شکایت از رسانهای کردن این پرونده را دارد خود سعید طوسی است که میتواند به عنوان "افترا" شکایت کند، ولی اسناد و مدارک ظاهرا آنچنان روشن هستند که جایی برای چنین شکایتی وجود ندارد. به هر حال، از آنچه روی داده میتوان در جهت ملی بهره گرفت و با دامن زدن به یک بحث ملی و رسانهای کوشید تا قربانیان چنین مسایلی با آزادی و بدون خجالت و شرمساری سخن گویند تا به سوی پایان دادن به این تسلسل باطلی که سعید طوسی فعلا نماد آن شده حرکت کرد.
|
شماره 574 راه توده - 13 آبان ماه 1395