راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

فئودال ها

زمین کردستان را

تصاحب کردند!

علی گلاویژ – (19)

 

 

 

6- اشکال مالکیت ارضی در کردستان

در اواخر قرن 19 و نیمه اول قرن 20

 

در قرن 19 به علت ادامه اشغال اراضی و همچنین گسترش تیول غیر جنگی و اجاره و قواعد دیگر، در اشکال مالکیت ارضی اساسا تغییرات کمی و در نوبت دوم تغییرات کیفی معین رخ داده بود. ولی از اواخر قرن 19 و در نیمه اول قرن 20 تغییراتی که در مالکیت ارضی به وقوع می پیوست جنبه کیفی برجسته تری داشت. و این جنبه کیفی عبارت از این بود که مالکیت ارضی هر چه بیشتر از فرم های آرکائیک دور و دورتر می شد و به صورت مالکیت خصوصی تام و تمام در معنای بورژوایی در می آمد.

در آثار بسیاری از محققین که به مسائل مالکیت و مناسبات ارضی در ایران آن دوره پرداخته اند به اشکال مختلف مالکیت ارضی اشاره شده و مخصوصا از "خالصه"، "تیول"، "ایلاتی"، "موقوفه"، "خرده مالک" و "اربابی" به عنوان اشکال عمده مالکیت ارضی در آن دوران نام برده شده است. البته، اهمیت علمی این آثار مبرهن و روشن است، ولی در عین حال می توان گفت که در این تقسیم بندی اشکال مالکیت ارضی چند عدم دقت جدی وجود دارد. نخست این که "تیول" همان ملک "خالصه" ای بود که از جانب دولت به عنوان مواجب و مستمری در اختیار تیولدار نهاده می شد. بر یک زمین واحد نمی تواند در آن واحد دو نوع مالکیت برقرار باشد، یعنی هم "خالصه" باشد و هم "تیول". "تیول" در واقع نوع مالکیت نبوده، بلکه یکی از اشکال استفاده دولت از اراضی دولتی بوده است. یعنی فرم "تیول" به مقوله استفاده از زمین مربوط است و نه به مقوله مالکیت. ایراد دوم به تقسیم بندی فوق این است که در آن تقسیم بندی محتوای اجتماعی – طبقاتی مبنا قرار نگرفته است. زیرا "موقوفه و "اربابی" و "خالصه" و "خرده مالک" (البته نه مالکیت دهقان مستقل) از لحاظ مناسبات اجتماعی مسلط بر آن اراضی، مشابه هم بوده اند. ایراد سوم این است که در این تقسیم بندی نامی از دهقان مستقل برده نشده و شاید آن هم جزو خرده مالک محسوب گشته است. اگر چنین حساب شده باشد، البته نمی توان با آن موافقت کرد. اسناد از سویی و متدولوژی علمی از سوی دیگر اشکال مالکیت ارضی را به صورت زیر روشن می سازد.

اشکال عمده مالکیت ارضی در کردستان ایران در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 به قرار زیر بود:

 

اراضی مالکی، این نوع اراضی نیز به نوبه خود به دو بخش تقسیم می شدند: اراضی مالکی که دارای ریشه عشیرتی بودند و آن اراضی مالکی که ریشه عشیرتی نداشتند.

 

اراضی مالکی دارای ریشه عشیرتی بیش از 80 درصد مجموع اراضی کردستان را در بر می گرفت. اکثریت عظیم این اراضی گرچه از زیر شبح مالکیت عالی حکومت، نفوذ مالکیت حکمرانان محلی و تصرف "مشترک" عشیره ای و سلطه قاطع رئیس عشیرت داشتند بیرون می آمدند، ولی هنوز به مالکیت خصوصی تمام و کمال و تضمین شده اشخاص مبدل نشده بودند. به گفته م. سنجابی، در این حال خان عشیرت گرچه اراضی عشیرت را در میان طوایف مختلف آن تقسیم می کرد، ولی هنوز هم همه اراضی عشیرت را ملک خود می دانست. صاحبان این گونه اراضی (ملاکان) به انواع بزرگ و متوسط و خرده تقسیم می شدند.

 

اراضی مالکی که دارای ریشه عشیرتی نبودند بدان علت که از حیطه تصرف "مشترک" به دور بودند سرشت مالکیت خصوصی فردی داشتند ولی از سوی دیگر چون به طور دائم در حال عدم تضمین و عدم تامین و عدم مصونیت قرار داشتند این سرشت آنها به شدت نقض می شد، این نوع اراضی گرچه از لحاظ مقدار جای مهمی نداشتند، ولی از لحاظ کیفیت بیش از دیگر انواع مالکیت ارضی به مالکیت خصوصی نزدیک تر بودند. و اکثر این نوع املاک متوسط و خرده بودند.

از آنجا که اکثریت عظیم مالکیت های ارضی دارای ریشه عشیرتی بودند، به موازات پیشرفت جریان تکامل مالکیت خصوصی بر زمین، صاحبان این اراضی نیز بخش اعظم قشر جدید فئودال – مالک کردستان را به وجود می آوردند. به موازات استحاله اراضی عشیره ای به مالکیت خصوصی اعضای عشیرت ها نیز سعی می کردند که به مالک خصوصی اراضی تبدیل شوند. زوارییف یکی از خاورشناسان شوروی در سال 1936 (1315) می نوشت: در آناطولی شرقی (کردستان ترکیه) در نتیجه گسترش مناسبات کالایی – پولی قبایل و طوایف از هم می پاشند. در نتیجه مالکیت طایفه به مالکیت خصوصی و رهبر قبیله به فئودال مبدل می شود. همان گونه که محمد مکری در مورد عشیرت سنجابی نوشته است: بسیاری از خوانین عشیرت به مالک بزرگ تبدیل و اکثریت روستاها در دست چند خانواده متمرکز می گردد. محققین نوشته اند که در نتیجه از هم پاشیدن عشایر، در دست برخی از افراد صاحب اقتدار عشایر، 100- 10 روستا متمرکز شده است. تعداد ملاکانی که چندین ده و حتی ده ها روستا در مالکیت خود داشتند، در کردستان از صدها نفر تجاوز می کرد. مثلا شیخ عبدالقادر فرزند شیخ عبیدالله و رئیس خانقاء نقشبندیه در منطقه مرگور و شمزینان، 78 ده داشت دو نفر از ملاکان ولایت ساوجبلاغ به اسامی عظام الملک و صمصام السلطان به ترتیب 11 و 6 ده داشتند. نمونه های دیگر فراوان بود.

در ربع اول قرن 20 در کردستان ایران، بازرگانان و رباخواران نیز با سهولت بیشتری زمین به دست آورده و به ملاک مبدل می شدند. تا آن دوران، در بستگی و مسدودیت عالم عشیره ای و همچنین سلطه سیاسی – جنگی عشایر بر شهرها، بازرگانان و رباخواران را از امکان تبدیل پول به مالکیت ارضی محروم می ساخت. ولی از آن دوران بسیاری از خوانین عشیره ای کردستان به علت افتادن در مدار مناسبات کالایی – پولی و گسترش نیازمندی به پول، به گرفتن وام از رباخواران، بازرگانان شهری مجبور می شدند. در نتیجه، وضع قدیمی دستخوش حول شد و این بار شهر با تکیه بر برتری هایی که به دست می آورد، "کمربند انسداد" اطراف عشایر را پاره نموده دربسته محیط عشیره ای را می شکست و داخل آنها نفوذ می کرد. بدین ترتیب شعار قدیمی ناشی از محیط پاتریارکال – فئودال، مشعر بر این که "جاوفروش" (کرباس فروش) نمی تواند آقا بشود! (منظور از "کرباس فروش" بازرگان بود) در هم می شکست و سنن ضد بازرگانی و ضد بورژوایی رو به نابودی می گذشت و شهرها هم راه خود را به دهات باز می کردند. این جریان در ربع اول قرن 20 هر چه بیشتر گسترش می یافت. مثلا در سال 1911 (1290) یک بازرگان به نام ملک التجار دو روستای بیرم و بره جو واقع در ولایت ساوجبلاغ را در مقابل وام از یک نفر خان به نام پاشاخان ضبط کرد. چیره شدن یک نفر "کرباس فروش" بر یک نفر "خانی بروپشت اطلس" (خان صاحب اصل و نسب) تا آن روز از نوادر روزگار بود. به ویژه در مناطقی که بازرگانی وسعت بیشتری یافته بود، این گونه رویدادها هم هر چه بیشتر تکرار می شد و این یکی از طرق ازدیاد ملاکان غیر عشیره ای بود.

یکی از علل گرایش شدید بازرگانان و رباخواران به خریدن زمین این بود که آنها در این دوران زمین را مفیدترین و بویژه مطمئن ترین نوع مالکیت حساب می کردند. مشتری زمین هایی که در آنها محصولات کالایی بیشتری تولید می شد بویژه زیاد بود. گاهی به جای بازرگان و یا رباخوار کسانی به خریدن اراضی مبادرت می ورزیدند که با آنها ارتباط داشتند و در واقع نقش نماینده بازار سرمایه داری را بازی می کردند. در میان این اشخاص افرادی از ملاکان خود کردستان نیز بودند که می کوشیدند مناطق تولید محصولات کالایی را به دست بیآورند. مثلا شیخ عبدالقادر شمزینانی در سال 1910 (1289) پطرآلو آسوری را (که به آقای پطروس مشهور بود)، به منظور خریدن ده از کردستان عثمانی به کردستان ایران فرستاد و او قریه رشه کند واقع در محال دول را در مقابل 60 هزار تومان از سالار مظفر ترگور و مرگور و دشت مقدار زیادی ده به دست آورد. این مناطق از مشهورترین مناطق کشت توتون در کردستان ایران بود.

بسیاری از بازرگانان و رباخوارانی که در خرید و اجاره اراضی ولع خاص داشتند اتباع روسیه تزاری بودند. مثلا یک تبعه روسیه به نام کاراپت ماتا سریانس، در محال دشت 20 ده آقاخان میرپنج را اجاره کرده بود و در منطقه سلدوز ارامنه اتباع روسیه در ظرف یک سال بیش از 20 ده اجاره نموده بودند. حبیب پناهی ورثه یکی دیگر از اتباع روسیه تزاری (بنام حاجی فرج صراف که بزرگترین رباخوار تبریز بود) اکثر دهات علی خان سردار مکری را در مقابل وام و تنزیل کمرشکن آن، تصرف نمود. اتباع روسیه علاوه بر دهات، در شهرها نیز برای به دست آوردن مستقلات کوشش می کردند. مثلا برادران نظر بیکوف تبعه روسیه بودند، در مقابل وام، خانه قادرآقا رئیس سابق عشیرت دیبوکری را در شهر ساوجبلاغ تصرف نمودند.

طی نیمه اول قرن بیستم مالکیت خصوصی ارضی از لحاظ حقوقی تکامل یافت. در پایان این دوره مالک زمین می توانست ملک خود را هم بفروشد، هم به ودیعه نزد دیگران بگذارد، هم ببخشد، هم اجاره بدهد، هم به ارث بگذارد و غیره. ولی در محیط کردستان این شرایط به تنهایی برای کامل شدن مالکیت خصوصی بر زمین از لحاظ حقوقی کافی نبود. علاوه بر این شرایط، مالک زمین می بایست از هر گونه اجبار غیر قانونی هم مصون باشد. یعنی هیچکس نتواند به اجبار او را وادار به فروختن، ودیعه گذاشتن، بخشیدن، اجاره دادن و ارث گذاشتن ملکش کند. به دیگر سخن، می بایست از خطر اشغال عملی در لباس "قانونی" و "شرعی" مصون باشد. یعنی می بایست او هم چنان که می توانست ملک خود را بفروشد، همچنان نیز می توانست ملک خود را نفروشد و الی آخر...

از سال های 30 – 20 قرن 20 به بعد، بر روی مالکیت ارضی "مالکی" و یا "اربابی" (بکردی، "آقایی" و یا "دره بیگی") در کردستان، دیگر اثری از "اشتراک" آرکائیک باقی نماند. "تمامیت ارضی "عشیره ای فرو پاشید و حتی به دختران عشیره ای نیز گاهی ارث از اراضی داده می شد. از این به بعد گرچه در دوران بحران های سیاسی در این و یا آن منطقه به طور موقت اشغال زمین باز شروع می شد، ولی باید گفت که دوران اشغال زمین دیگر اصولا به پایان رسیده بود. و این به علت "هنر" رضاشاه نبود، بلکه رشد سرمایه داری در ایران آن را طلب می نمود. خود رضاشاه که به عنوان "قهرمان استقرار امنیت" از جانب مورخان و میرزابنویسان درباری معرفی می شد، در دورانی از سلطنتش هر روز به طور متوسط 17 سند مالکیت برای خودش به دست می آورد و در دوران 16 ساله سلطنت وی تعداد قباله های املاک مختلف دربار به 44 هزار رسید. اکثر املاک رضاشاه در مازندران و گرگان واقع شده بود. وی این املاک را ظاهرا از طریق ساختن "کلاه شرعی"، در واقع عملا به صورت اشغال به دست آورده بود. در کردستان نیز زورمندان در شرایط مساعد حتی در اواسط قرن 20 طبق سنن گذشته های دور به اشغال اراضی دست می زدند. مثلا، عبدالحسین خان ابوقداره یکی از ملاکان بزرگ منطقه کرمانشاه و پشتکوه در سال 1328 (1949) املاک 3 هزار خانوار داجیوند را که دهقانان و خرده مالکان و برخی مالکان بودند به زور اشغال نمود. از این اراضی که مساحت آن در حدود 140 کیلومتر مربع بود هر سال مقدار فراوانی تریاک و کتیرا به دست می آمد. مالک بزرگی دیگر به نام سالار اشرف در سال 1331 (1952) به زور نیروی مسلح خود اراضی سادات سامره واقع در ماهیدشت را اشغال نمود. نمونه های فوق بازتاب بی جانی از واقعیت های ادوار گذشته تاریخ بود. اشغال اراضی اصولا پایان یافته بود.

 

برای مطالعه بخش های پیشین به لینک های زیر مراجعه نمایید:

 

1-     http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/551/khodmokhtari

2 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/552/galavish.html

3 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/553/galavigh.html

4 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/554/galavijh.html

5 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/555/galavigh.html

6 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/556/glavigh.html

7 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/557/galavigh.html

8 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/558/galavigh.html

9 http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/559/galavigh.html

10 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/560/galavij.html

11 -  http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/561/galavijh.html

12- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/562/galavigh.html

13  http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/563/galavigh.html

14 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/564/galavigh.html

15 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/565/galavigj.html

16- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/566/galavijh.html

17- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/567/galavijh.html

18 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/568/galavgj.html

 

 

کانال تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 569 راه توده -  اول مهر ماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت