توانمند کردن بخش خصوصی به چه معناست؟
|
یکی از روشهای رایج حکومت در ایران دادن شعارهای تقلیدی بدون اندیشیدن درباره آنهاست. نه خود به آن میاندیشند و نه اجازه میدهند که دیگران درباره آن بحث کنند. به محض اینکه کسی در این تقلیدها تردید کند بر سرش میریزند و چند اتهام تقلیدی دیگر را نثار او میکنند. تکرار این کلیشهها که سرچشمه آنها در نظریه پردازیهای حاکم در غرب است از رهبر شروع میشود و به رسانهها و مطبوعات و سردبیران روزنامهها کشیده میشود و تا کدخدای روستاها هم ادامه پیدا میکند. یکی از این کلیشهها شعار توانمند کردن بخش خصوصی است. مدام تکرار میشود بدون اینکه هیچکس فکر کند و پاسخ دهد که "بخش خصوصی" یعنی کی؟ یعنی صادرکننده، یعنی واردکننده، یعنی تولیدکننده، یعنی شرکتهای پیمانکاری، یعنی کشاورزان یا صادرکنندگان میوه یا سلف خرها، یعنی مغازه دار یا دستفروش کنار خیابان، تاکسیها و مسافرکشها، باربرهای کنار بازار یا پیک موتوریها، یا نمکیها و کاسه بشقابیها و نون خشکیها؟ اینها همه بخش خصوصی هستند نه از دولت حقوق میگیرند و نه مزدبر و کارگر کسی هستند. خودشان برای خودشان کار میکنند. میخواهیم همه اینها را "توانمند" کنیم؟ در ایران بخش خصوصی تعریف نمیشود ولی تعریف غیررسمی و عملی آن یعنی ثروتمند. یعنی کسی که برای سود و ثروت شخصی کار میکند نه برای گذران زندگی یا نفع ملی. وقتی گفته میشود میخواهیم بخش خصوصی را توانمند کنیم یعنی میخواهیم ثروتمندان را ثروتمندتر کنیم. چرا که بخش بزرگی از آنچه نام بردیم یعنی تقریبا 95 درصد بخش خصوصی کشور که کارکنان مستقلی هستند که برای گذاران زندگی کار میکنند از چارچوب آن بخش خصوصی که میخواهند "توانمند" کنند خارج است. اولین شرط شامل شدن در بخش خصوصی که قرار است توانمند شود ثروتمند بودن است. بقول آقای حجت الله میرزایی معاون وزیر کار وقتی خواستیم خصوصی سازی کنیم نگاه کردیم چه کسی ثروت دارد نه اینکه چه کسی اهلیت اداره یک صنعت را دارد. نتیجه این شد که یا بدلیل ناتوانی فنی و مدیریتی این ثروتمندان یا بدلیل آنکه از آغاز بدنبال هرچه بیشتر "توانمند" شدن بودند با برچیدن صنعت و فروش کارخانه و زمین بدست آوردن و سود و ثروت آن، صنایع خصوصی سازی شده یا از بین رفت یا ظرفیتهای آن از دست رفت. حکومت ایران بخش خصوصی را بخش تولیدکننده هم نمیفهمد. اگر منظور از بخش خصوصی، تولیدکننده باشد در آنصورت توانمند کردن بخش خصوصی مانند امروز به معنای توانمند کردن واردکنندهها و صادرکنندهها در نمیآمد. صادرکنندگانی که کارشان صادر کردن مواد خام یعنی خروج ثروت از کشور و بهره گیری بخشی از این ثروت برای واردات کالای ساخته شده یعنی ضعیف کردن تولید داخلی است. توانمند شدن این بخش خصوصی از هر دو سو به زیان کشور و از جمله بخش خصوصی تولیدکننده است. اگر بخش خصوصی به معنای ثروتمند در نظر گرفته نمیشد پتروشیمی کشور را بدست ثروتمندان و گاز تخفیف دار به آنها نمیدادند که گاز و مشتقات آن را بفروشند و "توانمندتر" شوند و با همه توانمندی خود را در خدمت واردات به کشور قرار دهند و بخش تولیدکننده کشور را ضعیف کنند. پس کلیشه توانمند کردن بخش خصوصی شعار بیمحتوایی است. همه بخش خصوصی را نمیشود با هم توانمند کرد. توانمند کردن بخش خصوصی تولیدکننده یا دارای توان فنی مستلزم ناتوانمند کردن بخش خصوصی تجاری و بازرگانی، به معنای پایان دادن به سیستم تولید ثروتمند است. شاید به همین دلیل است که حتی یک تن در حاکمیت حاضر نیست، بخش خصوصی را که این همه از آن سخن میگویند تعریف کند و بخش تولیدکننده ثروت معرفی کند چرا که میداند این یعنی رفتن به سمت رویارویی و مهار و ناتوانمند کردن بخش خصوصی تجاری و بازرگانی. کلیشه توانمند کردن بخش خصوصی در عمل و در مقام اجرا خود به دو برنامه متضاد تقسیم میشود: توانمند کردن بخش خصوصی تولید کننده با ناتوانمند کردن و مهار رقابت بخش خصوصی تجاری. یا برعکس ناتوانمند کردن بخش خصوصی تولیدی با توانمند کردن بخش خصوصی تجاری. سیاست حکومت در چارچوب کلیشه "تجارت آزاد" تا به امروز بر پایه توانمند کردن هرچه بیشتر بخش خصوصی تجاری و بازرگانی به زیان بخش خصوصی تولیدکننده قرار داشته است و این خود یکی از دلایل تداوم بحران و ناتوانی در برونرفت از آن است.
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 610 راه توده - 19 مرداد ماه 1396