راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نقش متحول شده

"کدخدا"

در کردستان

علی گلاویژ – 60

 

 

3- ترکیب اجتماعی دهقان کردستان در نیمه اول قرن 20

 

اخلاف کسانی که در کردستان در قرن 19 در روستا و در چادر زندگی می کردند، در قرن 20 کارشان به کجا کشید؟ قبل از هر چیز باید گفت که در قرن 20 واژه های "گوران" و "کرمانج" به تدریج کمتر در معنای اجتماعی استعمال می شدند و به جای آنها واژه های "رعیت" و "جوت بنده" و غیره گسترش بیشتر یافت. در این دوران "رشایی" و یا "قره" هم از لحاظ کمیت و هم کیفیت رشد بیشتری پیدا کرد و عده بیشتری از مردم روستا به دهقانان فاقد اقتصاد شخصی تبدیل شدند. علت این بود که در نتیجه رسوخ مناسبات کالایی – پولی در ده و فروپاشیدن جامعه سنتی مبتنی بر اقتصاد طبیعی، تجزیه قشر میانه حال دهقانان سرعت می گرفت و عده زیادی از آنها به دهقانان فاقد اقتصاد شخصی مبدل می گشتند. قشر خوش نشین نیز به طور کامل به "رشایی" تبدیل و اصولا استعمال این اصطلاح ها از میان برخاست. در نتیجه رشد مناسبات کالایی – پولی، به تدریج دکانداری و صنعتگری در دهات نیز به تنزل گرائید و این دو حرفه در مراکز بخش ها و شهرستان ها متمرکز شدند. با توسعه وسایل نقلیه جدید چارواداری نیز رو به نابودی نهاد. با فروپاشی اصول دامداری سنتی و سیستم زوم (اوبه) دو فیگور اجتماعی پیگار و حول نیز رو به زوال نهاد. با تکامل مالکیت خصوصی بر زمین، با از میان رفتن طرز زندگی کوچ نشینی و نیمه کوچ نشینی، با فروپاشی "وحدت" اقتصادی و سیاسی و جنگی در میان واحدهای اتنیک (عشیرت) و دیگر پروسه های بسیار مهم تاریخی که بنیان زندگی سنتی را دگرگون نمودند، شرایط "تولد مجدد" و یا "تجدید تولد" مکرر فیگورهای اجتماعی سنتی نیز از میان رفت. اکنون "عمله" نیز دیگر نمی توانست به مثابه یک فیگور اجتماعی مجددا و مکررا متولد شود. زیرا کسی که از ده رانده می شد دیگر نه به چادر، بلکه معمولا رو به سوی شهر می نهاد و عامل راننده او، عامل اجتماعی – اقتصادی بود. در این دوران دیگر کسی دهقان را از ده نمی راند، بلکه مالک می کوشید وی را در ده نگاه دارد و استثمار کند. "نوکر" نیز همان گونه که در بالا شرح داده شد، به ویژه از سال های 30 قرن 20 از لحاظ کمی و کیفی به سرعت متحول گردید.

باید تغییری را که در این دوران در "کدخدا" به وجود آمده بود نیز خاطر نشان نمود. تا قرن 19 "کدخدا"، اکثرا به رئیس کمون روستایی و یا رئیس تیره اطلاق می شد که هنوز برخی جهات دمکراتیک تاریخی خود را حفظ می کرد. ولی با فروپاشی جامعه سنتی پاتریارکال – فئودال، کدخدا (کویخا) نیز محتوا و معنای سابق خود را از دست داد. کویخا که سابقا از طرف کمون و یا طایفه انتخاب می گشت و لذا تا حدود زیادی اراده آنها را به حساب می آورد، به ویژه در قرن 20 هرچه بیشتر توسط شخص مالک برگمارده می شد و وظیفه اش اجرای دستورات و حفظ منافع مالک در مقابل دهقانان بود. در نهایت، او به کلی از توده مردم جدا و به زائده طبقه ملاک – فئودال جدید تبدیل گردید و از مالک حقوق و دیگر امتیازات دریافت می نمود.

 

در سال های 30 قرن 20 دولت نیز به مداخله در مسئله کدخدا پرداخت و تحولی را که در این فیگور اجتماعی – اقتصادی شروع شده بود، تکمیل نمود. طبق قانون مصوب 20 آذر سال 1314 (1935)، "کدخدا" از سویی نماینده مالک و از سوی دیگر مسئول اجرای قوانین و ترتیبات دولتی در روستا بود. طبق قانون مذکور از این پس کدخدا در اراضی خالصه توسط اداره دارایی، در اراضی موقوفه توسط متولی و در اراضی اربابی به وسیله مالک تعیین می شد. گاهی کدخدا در برابر خدمتی که انجام می داد از پرداخت بهره و مالیات و بدهی های اربابی معاف می شد که این شیوه "ترخان" نام داشت. در برخی حالات دیگر کدخدا هنگام جمع آوری بهره و بدهی های اربابی، بخش معینی از آن را (مثلا 10 درصد) به عنوان حق کدخدا برای خودش برمی داشت.

در برخی مناطق محدود کردستان کدخدا هنوز نقش قدیمی خود را تا حدودی حفظ کرده بود. حتی در اواسط قرن 20 در دهستان های نصرآباد و جگرلوی کرمانشاهان. دهات را با نام کدخداهاشان می نامیدند و به محض فوت و یا عوض شدن کدخدا نام ده هم تغییر پیدا می کرد. گرچه در جریان تمرکز سیاسی کشور دولت می کوشید تا کدخداها را هم تحت اطاعت خود در آورد، ولی در بسیاری از مناطق کردستان به این هدف نایل نشد. در اکثر دهات کردستان کدخدا نماینده مالک بود و عملا زیر اطاعت وی قرار داشت و به جای مبدل شدن به کارمند دولت، اکثرا چهره کولاکی (خرده بورژوازی ده) خود را تکامل می بخشید. گاهی در یک ده عملا دو کدخدا وجود داشت: یکی کدخدای مالک و دیگری کدخدای دولت که مردم به آن "کویخا سجل" می گفتند.

در مورد ترکیب اجتماعی روستانشینان کردستان آمار و اطلاعات دقیق و پیگیر علمی وجود ندارد. در باره طبقه بندی روستانشینان ایران در نیمه اول قرن 20 مطالب زیادی نوشته شده که کمتر به واقعیت نزدیک است و نمی توان آنها را به کردستان تطبیق نمود. ولی با استفاده از اطلاعات علمی که م. سنجابی (1307- 1928) و واسیلفسکی (1311 – 1932) در باره قشر اجتماعی دهقانان ولایت کرمانشاهان نوشته و اطلاعات دیگری که در باره همین مطلب در ولایت مهاباد موجود است. در هر دو ولایت قشر مرفه و کولاک را تشکیل می دادند و در ولایت کرمانشاهان حتی از این سطح نیز فراتر رفته بودند. دهقانی که 30 جفت گاو داشت و 10 نفر کارگر مزدی هم اجیر می کرد، حتما از مقداری روزمزد نیز استفاده می نمود، زیرا در غیر این صورت قادر به استفاده از همه گاوها نمی شد. ولی دهقانان منطقه کرمانشاهان را نمی توان به طور دربست میانه حال حساب کرد. زیرا کسی که 4 جفت گاو داشت و از 2 – 1 نفر کارگر مزدی هم استفاده می نمود حتما حداقل دو جیگاجوت در اختیار داشت. چنین دهقانانی در حالت ویژه ای می توانستند میانه حال باشند، ولی به طور کلی نمودارهای فوق با خصلت میانه حالی در یکجا نمی گنجید. همین مطالب را در باره دهقانان ولایت مهاباد نیز می توان تکرار کرد. دهقانان میانه حالان به ویژه تهیدستان که معمولا "رشایی" بودند برای تامین زندگی خود و خانواده هایشان مجبور بودند به صورت کارگر مزدی دائمی و یا روزمزد برای مالک کار کنند.

برای پی بردن به ماهیت اجتماعی اقشار روستایی درک یک نکته اصولی دارای اهمیت بزرگی است و آن نکته این که: اقتصاد ایجاد شده مال چه کسی بود؟ همان طور که قبلا شرح داده شد، معمولا ارباب ملک خود را به دو قسمت تقسیم می نمود: یک قسمت جیگاجوت ها، یعنی نسق های دهقانی بود و قسمت دیگر زمینی بود که مالک برای خود نگاه می داشت و "زمین آقایی" نام داشت. بخش اول به صورت جیگاجوت به دهقانانی داده می شد که بذر و گاو و وسائل دیگر داشتند و این دهقانان در این جیگاجوت ها اقتصاد خودشان را ایجاد می کردند. ولی برخی از دهقانان که بذر و گاو و وسایل به قدر کافی نداشتند، از مالک جیگاجوت نمی گرفتند، بلکه در "زمین آقایی" به خدمت آقا در می آمدند و با بذر و گاو و وسایل آقا برای وی اقتصاد آقایی ایجاد می نمودند. دهقانی که در جیگاجوت خود اقتصاد خود را ایجاد می کرد به آقا بهره ارضی می داد، ولی دهقانی که در "زمین آقایی" برای آقا اقتصاد ایجاد می نمود از آقا مزد می گرفت.

یعنی یک دهقان اقتصاد خودش را ایجاد می کرد و دیگری اقتصاد آقا را. دهقان اول از اقتصاد خودش به صاحب زمین بهره می داد و دومی در مقابل اقتصادی که برای آقا ایجاد می کرد از وی (از صاحب اقتصاد) مزد می گرفت این دو نوع دهقان را نمی توان عین هم حساب کرد. در حالی که دهقان اول هنوز در حیطه مناسبات فئودالی قرار داشت، دهقان دوم گام در سمت مناسبات سرمایه داری برمی داشت. تشخیص این دو نوع اقتصاد و دو تیپ دهقان از هم دارای اهمیت علمی – سیاسی است و به شناخت درست جامعه دوران خود کمک می کند.

برخی از محققین این اصل اصولی را مراعات نکرده اند و فرقی میان اقتصاد خود دهقان و اقتصاد آقایی نگذاشته اند و در همه جا یک فرمول یک نواخت را تکرار نموده اند که مثلا: مالک زمین را به دهقان میدهد و 80 درصد محصول را از وی می گیرد و در جای دیگر: مالک زمین را به دهقان می دهد و 20 درصد محصول را از وی می گیرد. در صورتی که اولی دهقان جیگاجوت نبود و ارباب به او زمین نمی داد و لذا از او بهره مالکانه نمی گرفت، بلکه برعکس، ارباب این دهقان را اجیر می نمود و لذا به او مزد می داد. ولی برخی دیگر از دانشمندان به این مسئله متوجه شده اند. مثلا شوکت تقیوا ایرانشناس شوروی هنگام بحث در باره زمین های در ایران (پایان قرن 19، آغاز 20) می نویسد: "... قاعده تقسیم محصول میان طرفین، با نام سهمی که به دهقان می رسید نامیده می شد. در جای دیگر، مثلا همان گونه که در مورد ده یک و ده دو مشاهده می شود، نامی که به قاعده تقسیم محصول اطلاق می شد، از نام سهم ارباب ناشی می گشت". البته این طرز تسمیه تصادفی نبوده است. اسناد موجود در باره کردستان ایران نشان می دهد: در جایی که قاعده تقسیم محصول با نام سهم دهقان نامیده می شد (مثلا "سه یک بر" و غیره) اقتصاد مربوطه مال ارباب (و یا دهقان ثروتمندی که از ارباب جیگاجوت گرفته بود) بوده و در جایی که قاعده تقسیم محصول با نام سهم ارباب نامیده شده. (مثلا: قاعده ده – دو) اقتصاد مربوطه مال دهقان بوده است.

برای روشن کردن این سئوال که آیا اقتصادی که ایجاد شده مال ارباب بوده یا مال دهقان، باید دید که زمین مربوطه به مثابه جیگاجوت (نه به مثابه ملک) مال چه کسی بوده است. شخصی که صاحب جیگاجوت بود، اقتصاد ایجاد شده در آن جیگاجوت نیز به وی تعلق داشت. گاهی چنین نیز می شد که دهقان ثروتمند از ارباب جیگاجوت می گرفت و به وسیله انواع کارمزدی اشخاص ثالث آن را می کاشت. در این حال نیز اقتصاد ایجاد شده مال همان دهقان ثروتمند بود، زیرا جیگاجوت مال وی بود.

وضع دهقانان از لحاظ داشتن گاو که این همه اهمیت داشت، از جدول اخیر به قدر کافی روشن دیده می شود. در مناطق شمالی کردستان بیش از 30 درصد و در مناطق جنوبی در حدود 10 درصد دهقانان از گاو محروم بودند. محروم بودن از گاو نیز اصولا دهقان را از اقتدار و امکان گرفتن جیگاجوت از مالک محروم می ساخت. برخی از این دهقانان به دکانداری و صنعتگری و غیره اشتغال داشتند، ولی قسمت اعظم آنها از طریق فروختن نیروی کار خود به صورت های گوناگون، زندگی می کردند.

 

بدین ترتیب، داشتن زمین به صورت ملک شخصی را از داشتن زمین به صورت جیگاجوت نباید با هم مخلوط نمود. بیش از 95 درصد دهقانان کردستان از زمین به صورت ملک شخصی محروم بودند، ولی در حدود 90 – 70 درصد دهقانان جیگاجوت خود را داشتند که در مقابل تحمل بار استثمار از مالک دریافت نموده بودند. یعنی در حدود 30 – 10 درصد دهقانان حتی از زمین به صورت جیگاجوت نیز محروم بودند.

مطالعه بخش های پیشین در لینک های زیر:

                                                                                                         

1-   http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/551/khodmokhtari

 

2-   http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/552/galavish.htm

 

3-   http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/552/galavish.htm

4 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/554/galavijh.html

5 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/555/galavigh.htm

6 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/556/glavigh.html

7 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/557/galavigh.html

8 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/558/galavigh.html

9 http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/559/galavigh.html

10 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/560/galavij.html

11 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/561/galavijh.html

12- www.rahetudeh.com/rahetude/indexfolder/2016/jolay/index562

13  http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/563/galavigh.html

14- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/564/galavigh.htm

15 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/565/galavigj.html

16- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/566/galavijh.html

17- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/567/galavijh.ht

18- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/568/galavgj.htm

19- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/569/galav

20- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/570/galavi

21 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/571/galavijh

22 - http://rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/572/galavijh.ht

23 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/573/galavijh.html

24- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/574/galavij.html

25- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/575/galavijh.htm

26- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/576/galavigh.ht

27 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/577/galavijh.htm

28 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/galavijh.htm

29 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/579/galavijh.htm

30- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/580/galavigj.htm

31- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/581/galavijh.htm

32 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/582/galavijh.htm

33 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/583/galavijh.htm

34- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/584/glavijh.html

35- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/585/galavijh

36 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/586/glavijh.htm

37 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/587/glavijh.htm

38 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/588/galavijh.html

39 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/589/galavigh.htm

40 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/590/galavijh.html

41 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/merts/591/galavijh.htm

42- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/merts/591/galavijh.html

43- https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/593/galavijh.html

44 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/594/galawijh.html

45 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/595/galavigh.htm

46 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/596/glavijh.html

47 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/may/597/galavijh.html

48 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/may/598/glavijh.html

49 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/may/599/galavijh.html

50 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/may/600/galavijh.html

51- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/jon/601/galavijh.html

52 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/jon/602/galavijh.html

53 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/jon/603/galavijh.html

54 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/joan/604/galavijh.html

55 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/joan/606/galavijh.html

56 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/joan/607/galavijh.html

57 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/joan/608/galavijh.html

58 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/agust/609/galavijh.html

59- https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/agust/609/galavijh.html

 

 

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 610  راه توده -  19 مرداد ماه  1396

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت