سرمقاله 611 رهبری فلج سازی مملکت 3 دهه برعهده آقای خامنه ای بوده
|
ایران امروز با یک بحران عمیق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و بحران در روابط منطقهای و بینالمللی روبروست. فقر فزاینده، بیکاری فراگیر، حاشیه نشینی هشداردهنده، وضع نامساعد سالمندان و بازنشستگان، نبود آینده برای جوانان، تضعیف بنیه صنعتی، وخامت اوضاع کشاورزی، بحران آب و هوا و محیط زیست، آموزش و پرورش پولی و بازگشت و گسترش دوباره بیسوادی مطلق پس از یک دوره کاهش آن، وضع وخیم بهداشت و نظام سلامت با وجود کوششهای مثبتی که در سالهای دولت روحانی صورت گرفته، کلیه فروشی، خام فروشی، تن فروشی و … گوشهای از این مشکلات است. ریشه عمیق بحران در ناهماهنگی رهبری کشور با خواست و رای مردم، کوشش در جهت مهار این رای، جلوگیری از اجرای خواست مردم، پر کردن نهادهای انتصابی از طردشدگان از سوی مردم و در یک کلام مقابله با انتخاب مردم است. در حالیکه حل بحرانها نیازمند آرامش و عزم ملی است، هم شخص رهبر و هم نهادها و ارگانهای زیر نظر وی بصورت منبع ایجاد تنش مداوم در جامعه و جلوگیری از برقراری آرامش و تمرکز لازم برای حل معضلات بسیار بزرگی در آمدهاند که خود عامل ایجاد آن بودهاند. اگر رهبری کشور، از آغاز، وظیفه نخست خود را چگونگی مقابله با رای مردم تعریف نکرده بود، سالها پیش کشور ما در جهت شناخت دلایل مشکلات و رفع آنها گامهای بزرگی برداشته بود و اکنون در این وضع قرار نداشتیم. حل مشکلاتی بدین پیچیدگی از عهده شخص رئیس جمهور یا دولت خارج است. نه فقط عزمی ملی برای غلبه بر آنها لازم است بلکه همکاری و همسویی همه نهادهای قدرت در جمهوری اسلامی را میطلبد. معرفی کابینه آقای روحانی در این شرایط انجام میشود. ولی وضع جدیدی که این بار بوجود آمده دخالت رهبر در ترکیب کابینه است که نمود آن را در جلوگیری از انتصاب وزیر زن دیدهایم. ولی این تن دادن به دخالت رهبر را نباید به معنای عقب نشینی آقای روحانی از رای مردم و وعدهای ایشان تصور یا تفسیر کرد. اراده خود آقای روحانی هم دخالت دادن رهبر در ترکیب تک تک اعضای کابینه بود تا هم موانع را از سر راه کارایی و پیشرفت کار و حل مشکلات بسیار عمیق و پیچیده کشور بردارد و هم آقای خامنهای را از مقام رهبر اپوزیسیون رای مردم به جایگاه رهبر جمهوری اسلامی برگرداند. آقای خامنهای تنها رهبر در جهان است که در همه کارها دخالت میکند و مدام در حال تقسیم پست و مقام ها میان طردشدگان از سوی مردم است، ولی طی سی سال رهبری حتی در یک مصاحبه و گفتگو شرکت نکرده و به نقدها و پرسشهای مربوط به دوران رهبری خود و فقر و فساد و تبعیض ویرانگر در کشور پاسخ نداده است. برعکس هرجا پای پاسخگویی به میان میآید به رهبر اپوزیسیون و طلبکار مردم و دولت تبدیل میشود! هدف حسن روحانی در جریان انتخاب کابینه پایان دادن به این شیوه نفرت انگیز سی ساله رهبری بود که کار کشور را به وخامت کنونی رسانده و هوشمندانه و زیرکانه نیز توانست پیام خود را به مردم برساند. از این نظر کابینه کنونی را کابینه رهبری هم باید دانست و معرفی کرد. یعنی بد و خوب و نتیجه کار این کابینه به شخص رهبر نیز باز میگردد و دوران مسئولیت ناپذیری و اپوزیسیون شدن رهبر و نهادهای انتصابی پایان یافته و یا باید کوشید که پایان یابد. از اینرو در بررسی کابینه و وزرا و بررسی صلاحیت امروز و عملکرد آنها در آینده باید پیامی را که آقای روحانی در ترکیب کابینه ارائه داده به کل جامعه منتقل کرد. مردم آماده حمایت و پشتیبانی از دولت در جهت حل مسائل و مشکلات هستند. آیا مقام رهبری، اکنون که در ترکیب همه اعضای کابینه دخالت کرده، آمادگی حمایت از کابینه مورد تایید خود را دارد؛ یا خود وی و گروههای راست گرا و نهادهای انتصابی ایشان میخواهند مانند گذشته علیه این دولت نیز کارشکنی کنند و نقش اپوزیسیون را برعهده بگیرند؟ و آیا این بار موفق خواهند شد؟ مسئله اصلی سالهای آینده همین پاسخ به پرسش آخر است. یعنی پائین کشیدن رهبر از مقام اپوزیسیون و منشا کارشکنی و ایجاد تنش در کشور، و ناگزیر کردن وی به پذیرش مسئولیت سرنوشت معیشت و اوضاع اخلاقی و اجتماعی و فرهنگ جامعه ما.
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 611 راه توده - 26 مرداد ماه 1396