راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 

گفتگو با نورالدین کیانوری
قضاوت تاریخ
غیر از تبلیغات
حکومت هاست!

هفته‌ نامه امید ایران - ۲۴ اردیبهشت ۱۳۵۸


پس از سرنگونی شاه و بازگشت رهبری حزب توده ایران به کشور، مطبوعات وقت برای مصاحبه با دبیراول حزب توده ایران "کیانوری" که از مهاجرت سیاسی بازگشته بود با هم رقابتی داشتند که به مسابقه شبیه بود. همه آنها می خواستند بدانند ماهیت انقلاب 57 چیست، رهبری آیت الله خمینی این انقلاب را به کجا می خواهد ببرد، رنگ و لعاب مذهبی انقلاب چقدر بر ماهیت انقلاب و خواست های اساسی مردم که درانقلاب مطرح شده بود تاثیر خواهد گذاشت؟ چرا حزب توده ایران از انقلابی که رهبری آن را یک آیت الله برعهده داشت حمایت کرد؟ حزب توده ایران چگونه می خواهد در ایران فعالیت علنی و قانونی داشته باشد و نظراتش در باره افرادی که یکی پس از دیگری سکاندار دولت و حکومت می شدند چیست؟ و دهها سئوال دیگر. دراین میان، بیشتر خبرنگارانی که برای مصاحبه اعزام می شدند و یا خود پیشقدم می شدند، اطلاعاتشان از حزب توده ایران همان اطلاعاتی بود که از کودتای 28 مرداد به بعد تمام رسانه های ایران بدستور نهادهای کودتائی دنبال کرده و منتشر کرده بودند. در واقع اطلاعات نبود، بلکه محصول یک جنگ روانی همراه با انواع اتهامات حتی نسبت به افراد رهبری، با حزب توده ایران بود. رهبری حزب توده ایران نیز که پس از قریب 30 سال و در برخی افراد نزدیک به 40 سال مهاجرت به ایران بازگشته بودند جامعه ای دگرگون شده نسبت به آن جامعه ای که آن را ترک کرده بودند روبرو بودند. حتی خیابانهای تهران نیز برای برخی از آنها بیگانه بود چه رسد به فرهنگ و زبان و خلق و خوی تغییر یافته مردم نسبت به سالهای دهه 1330. سازمان های چریکی مدعی مارکسیسم، احزاب مذهبی باضافه ملیون باقی مانده از دوران دولت مصدق، انواع مائوئیست ها، کنفدراسیونی ها و خلاصه یک مجموعه بزرگ اما پراکنده و کوچک اما پرهیاهو نیز فعالیت علنی را در ایران شروع کرده بودند که متاسفانه مرکز ثقل فعالیت همه آنها ضدیت با حزب توده ایران بود، قبل از آن که حرف و نظری درباره انقلاب و ماهیت آن و سمت و سوئی که می رفت باشد. ترور با شلیک گلوله به سر آیت الله مطهری رئیس شورای انقلاب شروع شد که کار یک گروه اسلامی مشکوک بنام "فرقان" بود اما حکومت برای تثبیت موقعیت خود و رقابت با سازمان های چپ و مارکسیست آن را ابتدا به این گروه ها نسبت داد. پس از چند ترور دیگر توسط همین گروه که بقایای ساواک شاهنشاهی و سازمان های مخفی اسرائیل در آنها نفوذ داشتند و وصلشان کرده بودند به مافیای حجتیه در ایران، فاجعه جنگ در کردستان پیش آمد که از دو سو به آن دامن زده شد. از یکسو جنگ طلبان حکومتی که برای حل هر مسئله ای از تفنگ کمک می گرفتند و ماجراجویان چپ رو که خود را به کردستان رسانده بودند تا جزیره مستقل چپ درست کنند. سیل اسلحه ای که از پادگان های رژیم شاه مصادره شده بود در اختیار همه بود و البته در اختیار حکومت بسیار بسیار بیشتر. رفراندوم قانون اساسی را تحریم کردند، رفراندوم جمهوری اسلامی را تحریم کردند، حتی شرکت در انتخابات مجلس تدوین قانون اساسی و .... را. از اواخر سال 1358 بغرنجی وضع سیاسی در ایران سرعت گرفت. در این میان مجاهدین خلق که در ابتدا آیت الله خمینی را پدر خطاب می کردند و خود را حامی تمام و کمال رهبری انقلاب معرفی کرده بودند سیاست مقابله را در پیش گرفتند. ناگهان پوست انداختند و رنگ عوض کردند و تنش ها بیشتر شد. اولین انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی ابوالحسن بنی صدر ختم شد. روشنفکر از فرانسه بازگشته ای که بکلی بیگانه با ایران بود. نوجوان رفته بود و حالا عاقله مرد بازگشته بود و عاشق خودش بود. ارتش عراق به ایران حمله کرد و جنگ آغاز شد و طبیعی بود که بنی صدر مرد چنین میدانی نبود. کشاکش میان او و روحانیون طرفدار آیت الله خمینی خود به فصل تازه ای از تنش های اجتماعی و انقلابی تبدیل شد. همه این تنش ها گام به گام آزادی های برآمده از انقلاب را محدود می کرد و اعلام قیام مسلحانه مجاهدین خلق با حکومت تبدیل به فاجعه بزرگ شد. آنها که متحد بنی صدر رئیس جمهور شده بودند و یک سازمان مسلح مرکب از نوجوانان بنام "میلیشیا" درست کرده و برای آنها خانه های تیمی درست کرده بودند با دو انفجار هولناک مسیر انقلاب ایران را بکلی عوض کردند و باعث تقویت مرتجعین مذهبی در حاکمیت شدند. انفجار حزب جمهوری اسلامی و انفجار نخست وزیری و کشته شدن جمع زیادی از کادرهای مذهبی نسبتا جوان به همراه رهبران آنها. آیت الله بهشتی، حجت الاسلام باهنر، حجت الاسلام محمد منتظری و رجائی و... در این دو انفجار کشته شدند. انفجاری که هنوز اسناد و جزئیات آن فاش نشده اما حدس قریب به یقین وجود دارد که سازمان های بشدت مخفی وابسته به اسرائیل با نفوذ در رهبری مجاهدین خلق این دو انفجار را سازمان دادند. ارتشبد فردوست بنیانگذار ساواک شاهنشاهی و ارشد ترین دوره دیده سازمان های جاسوسی واطلاعاتی انگلستان بعد از انقلاب در خاطراتش نوشت که دو سازمان های اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل شبک هائی را در ایران داشتند که اطلاعات آن را نه به ساواک و نه حتی به شاه میدادند. انها مستقل عمل میکردند و حتی بخش اطلاعاتی سفارت امریکا درایران نیز این شبکه های را نمی شناخت.
ما این مرور بسیار کوتاه و شتابزده را برای باز انتشار یکی از اولین مصاحبه های دبیراول وقت حزب توده ایران "نورالدین کیانوری" پس از بازگشت به ایران را ضروری دانستیم. این مصاحبه در تاریخ 24 اردیبهشت 1358 از سوی هفته نامه "امید ایران" انجام شده و در دو شماره خردادماه این مجله منتشر شده است. بخوانیم و ببینیم نظرات حزب توده ایران از همان ابتدا نسبت به انقلاب چه بود؟ شرایط کشور چه بود؟ چه سئوالاتی را از جنگ روانی رژیم شاه علیه حزب و رهبران آن بیرون کشیده و در برابر دبیراول تازه به کشور بازگشته می گذاشتند. این مصاحبه را امسال،(1396) بمناسبت سالگرد کودتای 28 مرداد وبسایت "تاریخ ایرانی" که در داخل ایران منتشر می شود بازانتشار داده است. برای ما توده ایها قابل توجه جدی باید باشد که پس از نزدیک به 4 دهه، امروز وقتی می خواهند در باره انقلاب 57 و یا کودتای 28 مرداد نظرات دقیقی را منتشر کنند، همچنان حزب توده ایران سکاندار است. این که کیانوری دیگر در قید حیات نیست، هیچ از اعتبار اسناد تاریخی حزب ما نمی کاهد.


 

 


- نخست زیربنایی از ایدئولوژی و تفکر خود و خط و روشی که در کار سیاسی برگزیده‌اید ارائه دهید تا بعد به مسائل دقیق‌تر برسیم.

کیانوری: ما معتقد هستیم با ایجاد یک نظام نوین اجتماعی که متکی بر اساس بی‌نیازی مردم از تسلط سرمایه‌های امپریالیستی و سرمایه‌های بزرگ وابسته به امپریالیست باشد، تمام قشرهای واقعی میهن‌پرست ایران که مرکب‌اند از کارگران، دهقانان، روشنفکران و پیشه‌وران و سرمایه‌های کوچک و متوسطی که می‌تواند جنبه ملی داشته باشد در جبهه‌ای متحد گرد آیند و با نیرویی مشترک مسائل اصلی ایران را حل کنند، مسئله صنایع، مسئله کشاورزی، بهداشت و فرهنگ. حل تمام این مسائل فقط در یک کوشش جمعی با حضور تمام نیروها امکان‌پذیر است. تجربه نشان داده راه‌هایی که تا به حال دیگران رفته‌اند، نه تنها در ایران موفقیتی نداشته، در هیچ کشوری نتوانسته نمونه‌ای به دست بدهد که مسائل مبتلا به یک کشور در حال رشد که عقب‌افتادگی استعمارزده دارد غیر از این راهی دارد. نمونه‌اش را داریم، کشور کوبا را در مقایسه با تمام کشورهای جنوب آمریکا، الجزایر در آفریقا در مقایسه با تمام کشورهای عربی و ویتنام در جنوب شرقی آسیا... به هر حال راهی که ما انتخاب کردیم راه همکاری همه طبقات میهن‌پرست و ملی جامعه است برای ایجاد یک ایران قدرتمند و شکوفا.
- خود شما از کی پا به این راه گذاشته‌اید و چند سال است که همراه و همپای رفقای راهتان هستید؟
کیانوری: اولین بار که در یکی از جلسات مربوط به حزب شرکت کردم، چهل و چهار سال پیش بود، آن وقت ۱۹ سالم بود.
- خود حزب از کی در ایران پا گرفته است؟
کیانوری: قبل از شهریور ۲0 و گروه ۵۳ نفر از گروه حزب کمونیست بودند و بعد از سقوط رضاشاه و رهایی از زندان، حزب توده ایران را تشکیل دادند. به هر حال حزب ما از همان ابتدا همان برنامه‌ای را داشت که ما امروز می‌گوییم: مبارزه علیه امپریالیسم، مبارزه برای استقلال و مبارزه برای ایجاد یک اقتصاد شکوفا بر پایه همکاری همه طبقات ملی و دموکراتیک کشور. البته آن روزها برنامه حزب مختصر و محدود بود ولی تدریجا عمق پیدا کرد و بسط و تجربه پیدا کرد. باید قبول کنیم که ایران، همان‌طور که امروز هست، مهمترین مرکز سیاست جهان بود و شاید یکی از مهمترین نقاط استراتژیک جهانی، یعنی هیچ جای دنیا اهمیت استراتژیکی ایران را ندارد. در چنین جای بغرنجی البته برای یک حزب جوان، بی‌تجربگی‌ها و دشواری‌هایی را موجب می‌شد. ما از دشواری‌ها عبور کردیم حتی گاهی پایمان به سنگ خورد، زمین خوردیم، بلند شدیم، به هر حال راه خودمان را پیدا کردیم.
- با اشتباهاتی که اشاره می‌کنید، چه ضمانتی هست که بعدا این اشتباهات دوباره رخ ندهد. قبول اینکه زمان سریعا در حال تحول است.
کیانوری: بینید هیچ حزبی، هیچ فردی و هیچ رهبری نمی‌تواند ضمانت بدهد که هیچ‌ وقت اشتباه نکند. اشتباهات ما هم در گذشته روی علت‌هایی بوده است.
- مثلا روی نفت شمال؟
کیانوری: اشتباه ما در مورد نفت شمال یا در مورد مسائل دیگر، تنها ریشه‌اش صداقت عجیب ما در جهت حفظ منافع ملت ایران بوده است. منتهی با این صداقت در ارزیابی نیروها اشتباه کردیم وگرنه در مورد نفت شمال، همان دلایلی را داشتیم که دکتر مصدق داشت. مصدق می‌گفت: «پیشنهاد نفت شمال فوق‌العاده مثبت بود، برای اینکه یک خطر بزرگ را از کشور ما دور می‌کرد، مخصوصا که آمریکا تمام شرایط را برای دستیابی به امتیاز نفت شمال آماده کرده بود. این پیشنهاد سبب شد آمریکا دستش به نفت شمال نرسد.» این را دکتر مصدق می‌گوید و ما در این عقیده با دکتر مصدق صد درصد هم‌عقیده بودیم.
- ولی دکتر مصدق این را چند سال قبل گفته بود و مسئله نفت شمال چند سال بعد دوباره مطرح شد.
کیانوری: شما تاریخ را عوض می‌کنید. در زمان ملی شدن نفت، ما اصلا در مجلس نبودیم، حتی موجودیتمان غیرقانونی بود؛ یعنی نبودیم که مخالفت کنیم. در مسئله نفت شمال در دوره چهاردهم که دکتر مصدق هم نماینده بود، در مجلس فراکسیون ما کاملا با دکتر مصدق همکاری می‌کرد. به هر حال در تمام نوشته‌های دکتر مصدق در همه آن دوره‌ها به ما ایرادی نیست، ایراد دکتر مصدق و دوستان ما این است که در آغاز شروع مبارزه برای ملی شدن نفت ما یک اشتباه در ارزیابی نیروهایی کردیم که مسئله را مطرح کردند. البته ما یک نکته را درست می‌دیدیم که جبهه ملی نمی‌دید؛ ما می‌دیدیم که آمریکا می‌خواهد بر نفت ایران دست بیندازد. آن روزها فقط ما این را می‌گفتیم و می‌گفتیم که خطر آمریکا، خطر وحشتناکی است. در این حال این فکر برایمان پیش آمد که دست انداختن آمریکا بر نفت ایران از چه راهی است. ما عناصری را می‌دیدیم که بعدا همکار آمریکا درآمدند، مثل بقایی، مثل حائری‌زاده، مثل مکی و خلیل ملکی و مثل قسمتی از جنبش‌های بازار که بعدها جزو مخالفین دکتر مصدق درآمدند و با او مبارزه کردند. ما این‌ها را می‌دیدیم و در مجموع همین‌ها ما را به وحشت می‌انداخت که مبادا توطئه‌ای برای دست انداختن به تمام هستی نفتی ما باشد.
این اشتباه ارزیابی را خیلی زود با روی کار آمدن مجدد دکتر مصدق اصلاح کردیم و مسئله ملی شدن نفت را به رسمیت شناختیم. از آن به بعد هم کوشش خود را بر مبنای پشتیبانی از دکتر مصدق گذاشتیم و البته در عمل دیدیم که نگرانی ما بی‌جهت نبود، چون در دوران آخر دکتر مصدق تقریبا تمام سازمان‌های وابسته به دکتر مصدق از او جدا شدند، بقایی جدا شد، مکی جدا شد، حائری‌زاده جدا شد، خلیل ملکی جدا شد و حتی عده زیادی از نمایندگان مجلس نیز از او کنار گرفتند و تنها یک گروه از هواداران صادق او مثل دکتر شایگان و دکتر صدیقی ماندند. در تمام این شرایط تنها حزب توده بود که از دکتر مصدق پشتیبانی می‌کرد و مخصوصا پیش از کودتا دائما هشدار می‌داد که خطر کودتا در پیش است و دشمن دارد نیروهایش را تجهیز می‌کند.
- بعد از جریان ۲۸ مرداد یا در همان روزها موضع و روش شما درباره مصدق عوض نشد؟
کیانوری: بر عکس احترام ما نسبت به وی عمیق‌تر شد. برای اینکه مطالعات ما نشان داد که مصدق یکی از برجسته‌ترین رهبران ملی نه فقط ایران بلکه تمام جنبش‌های جهانی ضد امپریالیستی است. از این رو برای او ارزش فوق‌العاده‌ای قائل بودیم، چه آدمی بود که جانش را هم بر سر عقیده‌اش گذاشت.
- حالا که درباره مصدق حرف می‌زنیم، دقیقا روشن بفرمایید روز ۲۸ مرداد چه اتفاقی افتاد؟ و چرا آن روز سازمان نظامی حزب توده کودتا نکرد یا به مقاومت نایستاد؟ این را می‌پرسم چون در این مورد به شما تهمت‌هایی زده‌اند.
کیانوری: این اتهامات تماما دروغ است. در پلنوم چهارم حزب ما، ماده‌ای هست که در جریان مسائل دوران دکتر مصدق تنها من در هیات اجرایی کمیته مرکزی در پشتیبانی از دکتر مصدق موضع درستی داشته‌ام، یعنی در آن ایام تنها من پافشاری می‌کردم که سیاست اولیه ما درباره دکتر مصدق نادرست بود و باید آن را اصلاح می کردیم. در تصمیماتی که در دوران نخست گرفته شد، در بسیاری موارد من مخالف بودم ولی در مرکز حزب، تنها من نبودم و به تنهایی قادر نبودم مخالفتی داشته باشم؛ چرا که حزب ما همیشه تابع نظر اکثریت است. به هر حال این اتهامات بی‌ربط است چون من از شب ۲۶ مرداد تا روز ۲۸ مرداد، چهار بار به دکتر مصدق شخصا تلفن کردم و تمام جریان کودتا را دقیقا به وی گزارش کردم، حتی روز ۲۸ مرداد به دکتر مصدق پیشنهاد کردیم، کسانی را که برای پست‌های مهم انتخاب کرده‌اید آدم‌های مطمئنی نیستند حتی اسم دادیم که از بستگان خود او هم بودند و گفتیم ما آدم‌های مطمئنی داریم که پست‌های حساس را به آن‌ها واگذار کنید.
مصدق از ما واهمه داشت و به نیروی خودش در ارتش خیلی اعتماد داشت. حقیقت هم این بود که در واحدهای مرکز همه افسران، رئیس ستاد، همین تیمسار ریاحی تمام مصدقی بودند و نیروی عمده ضربتی ارتش در دست واحدهای خود مصدق بود. در آن حال ما که یک سازمان بسیار کوچک بودیم به او توصیه می‌کردیم و هشدار می‌دادیم که از گوشه و کنار، واحدهای کودتایی بیرون می‌آید. ما که در آن حال نیرویی نداشتیم، سازمان افسری حزب توده که می‌گویید بیشتر از ۶۰۰ نفر نبودند که ۲۰۰، ۲۳۰ نفرشان طبیب بودند، عده‌ای هم در دادرسی ارتش بودند که شناخته شده و برکنار شدند. سرگرد مبشری، سرهنگ فضل‌اللهی، همه در دادرسی ارتش بودند. خلاصه ما بیشتر در جمع مهندس‌ها، اطبا و در دادرسی ارتش تمرکز داشتیم یعنی نیروی فعال ما در ارتش یک‌دهم نیروی فعال افسری وابسته به جبهه ملی نبود. چنانچه افسران مصدقی تمام پست‌های فرماندهی را داشتند، سرهنگ مجللی، سرهنگ ممتاز، فرماندهان درجه اول ارتش بودند. یک نکته دیگر اینکه درست در روز ۲۷ مرداد ۶۰۰ نفر از کادر مرکزی ما را در تهران توقیف کردند و این اقدام ناگهانی تمام زنجیرهای اطلاعاتی ما را از هم پاشید.
- می‌فرمایید در این ماجرا جبهه ملی مقصر بود یا به قولی کوتاه آمد؟
کیانوری: ببینید، با وجود آن همه تلاش، پشتیبانی و صمیمیت ما، صبح روز ۲۷ مرداد یا ۲۸ مرداد روزنامه‌های جبهه ملی تیترشان این بود: «خطر شاه از بین رفت، حزب توده ایران را باید کوبید.» روزنامه «باختر امروز» هم نوشت که: «دشمن درجه یک ایران حزب توده است.» فکر می‌کنید در چنین شرایطی، مسئولیت ۲۸ مرداد با ماست؟
- شاید به خاطر آن کودتای شوم بود و اینکه شما...؟
کیانوری: من صبح ۲۸ مرداد هم سه بار با مصدق صحبت کردم. بار اول و دوم مصدق گفت همه چیز در دست من است، این واقعه بسیار کم‌اهمیتی است، واحدهای امنیتی آن‌ها را درهم خواهد شکست. این جمله خود مصدق است: «اگر شما به خیابان بیایید جنگ و برادرکشی خواهد شد. من هیچ مسئولیتی را نمی‌پذیرم.» شما فکر می‌کنید ما با وجود این گفته اگر سر خود کاری می‌کردیم تمام حادثه گردن ما نمی‌افتاد و دکتر مصدق هم علیه ما نبود. ساعت ۱۱ همان روز به دکتر مصدق گفتم، شما یک پیام از رادیو بفرستید و مردم را به مقاومت دعوت کنید، عین همین پیام را برای آیت‌الله خمینی فرستادیم.
- در جریان ۲۲ بهمن؟
کیانوری: کمی قبل از آن، ده پانزده روز قبل. به هر حال با تمام قوا از مصدق خواستیم که فقط یک پیام بفرستد، نفرستاد. ساعت ۲ بعدازظهر همه چیز تمام شده بود و مصدق در آن وقت گفت: «همه به من خیانت کردند، دیگر از من کاری ساخته نیست...»
- بعد از ۲۸ مرداد چه کردید و تشکیلاتتان در چه وضع بود؟
کیانوری: ما بعد از ۲۸ مرداد، باز دو سال و چند ماه مبارزه کردیم؛ حتی وقتی روزنامه «مردم» گرفتار شد، چاپخانه درست کردیم و روزنامه را تجدید چاپ کردیم. آخرین شماره‌اش در آذرماه ۱۳۳۴ منتشر شد؛ یعنی سازمان حزبی دوباره رونق گرفت و انقلابی‌ها دوباره جمع شدند تا وقتی که سازمان افسری ضربه خیلی سنگینی خورد؛ چراکه واقعا سپر نگهدارنده حزب بود، وقتی این سپر از میان رفت نفوذ در سازمان آسان شد. این را هم بگویم که هر جا فاشیست مستقر شده، سازمان‌های انقلابی تا آخر از بین رفته‌اند و این امر فقط مختص کشور ما نیست. در چین و در آلمان بزرگ و آلمان هیتلری تقریبا فاشیست، تمام سازمان‌های آن از هم پاشید. با این حساب، حزب ما مقاومت بیشتری داشته و توانسته سازمانش را در سخت‌ترین شرایط به وجود بیاورد و به فعالیت خود ادامه دهد. با اینکه یک بار ساواک به وسیله عباس شهریاری موفق شد در سازمان ما نفوذ کند و تمام سازمان‌های تهران را تسخیر کند، باز سازمان به فاصله یک سال موجودیت یافت و خلاصه هیچ‌وقت کار را زمین نگذاشت.
- در زمانی که شما خارج بودید و حزب در ایران فعالیت داشت، کمیته مرکزی و هیات اجرایی حزب و خود شما، چطور ارتباط داشتید و فعالیت‌ها تحت نظارت چه افرادی بود؟
کیانوری: ما از خارج به وسیله رادیو پیک ایران و رمز دقیقا ارتباط داشتیم و راهنمایی‌های دقیق می‌کردیم، حتی نشریاتی که چاپ می‌شد با راهنمایی مقامات حزب بود و حتی مقالات اگر ایرادی داشت تصحیح می‌شد. خلاصه ماهی نبود که با سازمان خودمان در ایران ارتباط نداشته باشیم.
- رابطه حزب شما با حزب کمونیست شوروی بر چه اساسی است؟
کیانوری: رابطه ما با تمام احزاب کمونیست و کارگری کشورهای جهان رابطه همبستگی جهانی آزادی‌خواهان و نیروهای ضد امپریالیستی است و هیچ رابطه خاص دیگری بین حزب ما و هیچ حزب دیگری وجود ندارد. به عبارت دیگر، اساس رابطه سیاست بین‌الحزبی با احزاب دیگر عبارت است از اشتراک هدف‌های اجتماعی، سیاسی و فکری در مسائل عمده جهانی در چهارچوب منافع ملی خودمان؛ یعنی هر نیرویی را که طرفدار آزادی ما، استقلال ما، پیشرفت اجتماعی ما و حقوقی که ما برای ملت ایران می‌خواهیم باشد دوست خود می‌دانیم و هر نیرویی که در جهت خلاف آن عمل کند، هر اسمی روی خود بگذارد ما آن را دشمن می‌دانیم.
- آقای کیانوری در مورد مخارج حزب و اجاره این ساختمان، شایعاتی جاری است. در این مورد توضیحاتی بدهید؟
کیانوری: این شایعات تماما افسانه‌هایی است که سال‌ها و قرن‌هاست پیرامون تمام آزادی‌خواهان مطرح می‌شود؛ اما حقیقت این است که این ساختمان اجاره‌ای است و اجاره‌اش را هم نمی‌توانیم بدهیم و حتی برای گذران مخارج عادی‌مان نیاز به کمک داریم و کمک این دوست و آن دوست یاری‌مان می‌کند. خلاصه مطلقا به امکانات داخلی خودمان و این کمک‌ها نیازمند هستیم، حتی روزنامه «مردم» را به سختی دو شماره در هفته منتشر می کنیم.
در حال حاضر ۴۰ نفر از رفقای ما به ایران آمده‌اند که غیر از لباس تنشان هیچ چیز ندارند و البته چیزهایی که در اندیشه‌شان است. تعدادی کتاب هم دارند که هنوز دولت اجازه نداده بیاورند. گذشته از آن پاسپورت نداریم، شناسنامه نداریم.
- یعنی شما بدون شناسنامه‌اید؟

کیانوری: راستش اکثر شناسنامه‌های ما از بین رفته، یعنی ساواک وقتی خانه‌های ما را جست‌و‌جو می‌کرد همه چیز را از بین برد. حالا باید رفقا را یکی یکی بفرستیم تبریز، مشهد و شهرهای دیگر که در محل شناسنامه‌شان را بگیرند؛ یعنی کوچکترین کمکی به این مهاجرین که سی، چهل سال مبارزه کرده‌اند، نمی‌کنند، حتی کارشکنی هم می‌کنند. البته من به تازگی شناسنامه گرفته‌ام، ولی باز در زحمت هستیم. این را توضیح می‌دهم که بدانید، شایعات چطور به افسانه می‌مانند.
ما به تمام این پرسش‌ها و اتهامات جواب می‌دهیم ولی کتاب نمی‌نویسیم که جواب داده باشیم؛ چون اگر یک کتاب بنویسیم، فردا کتاب‌های دیگری نوشته خواهد شد و حاصل این می‌شود که به جای پرداختن به مسائل اساسی، باید بنشینیم و کتاب بنویسیم. فحش می‌دهند، بدهند، فحش‌ها که چیز نویی نیستند، به تمام آزادی‌خواهان دنیا هم فحش داده‌اند، حتی گفته‌اند مزدور و وطن‌فروش، به لنین هم گفتند، به ویکتور هوگو هم گفتند؛ ولی ما از کسی ابایی نداریم، این‌ها هم تماما اتهام صرف است، دروغ است.
- اینکه گفته‌اند این ساختمان (دفتر حزب در خیابان 16 آذز) را ۱۴ میلیون تومان خریده‌اید..
کیانوری: این ساختمان مال کسی است که خودش دو میلیون قرض دارد، ۶۰۰ هزار تومان هم برایش سفته واخواستی آورده‌‌اند که باید در عدلیه بپردازد یا جوابگو باشد.
- تعداد اعضای حزب و آن‌هایی که با شما در ارتباط هستند، چقدر است، آیا مشخص کرده‌اید؟
کیانوری: نه، الان مشخص نیست ولی با گرایش وسیعی که دوستان سابق مخصوصا جوان‌ها و کارگرها به ما دارند، نشانه‌ایست از گرایش عمومی دموکراتیک‌های جامعه به ما... ما خیال می‌کنیم در بین این‌ها، طرفداران قابل توجهی داریم. با توجه به این نکته که هیچ نیروی سیاسی آن‌قدر با تبلیغات مخالف و منفی مواجه نبوده و نیست و هیچ حزبی آن‌قدر ندیده و امروز هم نمی‌بیند.
- خودتان فکر می‌کنید علت این مخالفت‌ها چیست و چرا این‌قدر مخالف‌اند؟
کیانوری: برای اینکه ما قاطع‌ترین نیروی مخالف امپریالیسم هستیم که چهل سال با قاطعیت و بدوت تزلزل و بدون سایش و سازش به پا ایستاده‌ایم و امپریالیسم و ارتجاع می‌دانند که دشمنی که آن‌ها را سرانجام از پا درخواهد آورد ما هستیم. بی‌خود نبود که شاه سابق می‌گفت بیشتر خطرها زیر دامن حزب توده است. به هر حال ما راه صحیحی را در پیش گرفته‌ایم و به تدریج پشتیبانی همه نیروهای طرفدار پیشرفت را به دست خواهیم آورد و جبهه متحد خلق را به وجود می‌آوریم.
- مطالبی که فریدون کشاورز درباره شما و ناصر فخرایی (عامل تیراندازی به شاه) می‌نویسد چطور؟
کیانوری: کشاورز از حزب اخراج شده است. این ادعایش هم نادرست است. تمام چیزهایی که درباره حزب توده نوشته دروغ محض است. به این دلیل که شواهد او همه مرده‌اند. او می‌گوید مطالب مربوط به دهقان و محمد مسعود را و ترور شاه را از ستوان قبادی شنیده ولی او کجاست که بگوید نگفته‌ام؟ به هر حال اگر من و حزب توده در این ماجراها نقشی داشتیم، خیال می‌کنید این سی سال شاه بر علیه ما به کار نمی‌گرفت؟ باید دید از این مسائل مخصوصا ترور مسعود، دهقان چه کسی نفع می‌برد. یا عده‌ای دیوانه هستند مثل کسانی که این ترورها را راه انداخته‌اند یا کسانی هستند که از این قضایا سود می‌برند.
- شما مذاکرات و اسرار حزب را در مدت مبارزه در خارج کشور، منتشر خواهید کرد؟
کیانوری: مسلما به زودی نتایج مذاکرات در پلنوم‌ها را چاپ خواهیم کرد؛ اما از آنجا که هنگام مراجعت به ایران ما هیچ سند و کاغذی با خود نیاوردیم، این کار احتیاج به زمان دارد.
- با توجه به مسائلی که بررسی شد بپردازیم به مسائل روز؛ انقلاب ایران و جمهوری اسلامی را چگونه می‌بینید و چه برداشتی از آن دارید؟
کیانوری: معتقد هستیم انقلاب ایران یکی از بزرگترین انقلاب‌های دوران جدید جهان است و نوآوری‌های ارزنده‌ای دارد که محققین و جامعه‌شناسان باید این نوآوری‌ها را مطالعه کنند و دریابند. من آن‌قدر می‌دانم که جنبش‌های آزادی‌بخش و مترقی جهان الان در تلاش هستند که این نوآوری‌ها و تجربیات انقلاب ایران را بررسی کنند و درس بگیرند و در توسعه مبارزات خودشان به کار آورند. در اینجا باید گفت: خلق ایران در انجام چنین تحولی که خیلی‌ها تا یک سال پیش حتی تصورش را نمی‌کردند واقعا اعجاز کرده است. ما به این انقلاب ارج بسیاری می‌گذاریم. این هم که انقلاب ایران رنگ مذهبی دارد، پیش از این هم در جایی توضیح داده‌ام؛ علل مشخص تاریخی و اجتماعی دارد. این را من در گزارش اخیر به کمیته مرکزی حزب با کمال صراحت گفته‌ام و توضیح داده‌ام که اگر انقلاب ایران رنگ مذهبی دارد این جنبه اصلی انقلاب ایران نیست. انقلاب ایران ضد امپریالیست، خلقی و دموکراتیک است و هدف کلیه نیروها مشترکا ریشه‌کن کردن امپریالیسم و برچیدن بساط رژیم غارتگر شاه سابق و ایجاد تحولی به نفع توده زحمتکش بوده است و بالاخره ایجاد آزادی‌هایی که ما در حال حاضر از آن برخورداریم علی‌رغم زیاده‌روی‌هایی که گروه‌ها و جناح‌های مختلف می‌کنند و می‌خواهند محدودش نمایند، آزادی که امروز در ایران هست، حتی در خیلی از کشورهای دیگر که خودشان را کشور آزاد می‌دانند نیست. ما برای این آزادی ارج قائلیم. در این حال اعتقاد داریم نیروهای ملی هرچه زودتر باید زبان مشترک پیدا کنند تا بتوانند دستاوردهای انقلاب را که اهمیت فوق‌العاده ملی، منطقه‌ای و جهانی دارد تحکیم کنند و به سود خلق‌های زحمتکش ایران توسعه بدهند و پیام ما برای نیروها و شعار روز ما این است که مسائل فرعی را کنار بگذاریم و به مسائل اصلی بپردازیم.
- شما با گروه‌های چپ هم در ارتباط هستید که در این طریق تبادل نظرهایی داشته باشید؟
کیانوری: ما به هر شکلی که ممکن است نظرمان را به دوستانی که چپ‌روی می‌کنند می‌رسانیم. ما با این چپ‌روی موافق نیستیم، بلکه به مسائل عمده انقلاب خیلی اهمیت می‌دهیم. ما در مرحله حساسی هستیم و باید این جریان بازسازی جامعه ایران را تقویت کنیم در این جهت با دورنمایی که از سوی همین دولت مطرح می‌شود. معتقدیم تمام روشنفکران و زحمتکشان ایران حاضر، به مراتب بیشتر از امروز فداکاری کنند، اما نداشتن یک برنامه روشن سبب شده است که به مسائل درجه دوم توجه کنند. از این جهت به دولت، به نیروهای ملی تحت رهبری آیت‌الله خمینی و نیروهای چپ، توصیه می‌کنیم به مسائل عمده جامعه ما توجه کنند. ما هم برای هرگونه همکاری و برای بحث در هر مسئله حزبی و تشریحی آماده تبادل نظر هستیم و نظریات دیگران را می‌شنویم و هر کدام که منطقی‌تر بود می‌پذیریم.
- می‌دانید که گروه‌هایی هستند که در شرایط حاضر، حتی بیشتر از شما طرفدار دارند و در گذشته هم مبارزه مخفی داشته‌اند مثل گروه جزنی، درباره این گروه‌ها چه نظر و توصیه‌هایی دارید؟
کیانوری: ما در بین گروه‌ها، گروه‌های صادقی را سراغ داریم که درباره انقلابی بودن آن‌ها و راستی و درستی نظراتی که ابراز می‌کنند تردید نداریم. البته به راه و روشی که انتخاب کرده و پیش گرفته‌اند ایراد داریم. از آن جمله چریک‌های فدایی خلق هستند که نظرمان را درباره آن‌ها و درباره روش آن‌ها نوشته‌ایم. ما آن‌ها را نیرویی انقلابی، میهن‌پرست و جوان می‌دانیم؛ ولی معتقدیم سوسیالیسم علمی را دقیقا جذب نکرده‌اند و تجربه سیاسی‌شان کم است، به همین دلیل هم در امور مهم سیاسی مثل رفراندوم دچار اشتباه می‌شوند و نمی‌دانند که این اشتباه چه ضربه بزرگی می‌زند. یکی از آن ضربه‌ها همین مباحثی است که بین نیروهای چپ و اسلامی پیش آمده است. ما کوششمان این است که با این نیروهای سالم زبان مشترک و تفاهم نظر پیدا کنیم و برای هماهنگی و نزدیکی در تمام مراحل نیز از هیچ تلاشی دریغ نداریم. همین‌طور است سازمان مجاهدین خلق که سازمانی صدیق و انقلابی است. هرچند که از نظر ایدئولوژیکی نظراتمان یکی نیست ولی از جنبه مسائل اجتماعی مشترک هستیم، به همین دلیل پیشنهاد برپایی جبهه متحد خلق را با تمام نیروهای هوادار آیت‌الله خمینی، سازمان مجاهدین و روشنفکران مطرح کرده‌ایم.
- گروه‌های چپ‌نما را چطور می‌بینید؟
کیانوری: یکی از شیوه‌های امپریالیسم برای مبارزه با نیروهای مترقی، بدست گرفتن پرچم چپ و مبارزه علیه چپ است. یک نمونه تاریخی چپ‌نماها، فاشیسم آلمان هیتلری است که آمدند، اسم خودشان را گذاشتند حزب سوسیالیست ملی کارگری آلمان. یک پرچم سرخ هم برداشتند و به جای داس و چکش علامت صلیب شکسته را بر آن گذاشتند، حتی روز اول می را روز عید ملی آلمان اعلام کردند. ما فکر می‌کنیم بسیاری از این گروه‌ها که فقط کارشان نفاق‌افکنی است، برای ساواک و ایادی شاه سابق کار می‌کنند و به نفع امپریالیسم. اگر یادمان باشد قبل از انقلاب همه نیروها یکی بودند و شعار همه نابودی شاه و آمریکا بود. حالا چطور است که به جای مبارزه با امپریالیسم فقط به حزب توده حمله می‌کنند.
- اشاره کردید به مبارزات ضد امپریالیسم. فکر می‌کنید پایگاه‌های امپریالیسم در کجاست و راه مبارزه چگونه است؟
کیانوری: ما معتقد هستیم امپریالیسم تسلط خودش را بر کشورهایی مثل ایران در هر پنج کانال مختلف برقرار می‌کند که عبارت‌اند از: کانال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و ایدئولوژیکی. مهمترین این کانال‌ها نظامی و اقتصادی است یعنی به وسیله تسلط نظامی قدرت را در دست می‌گیرد. به وسیله تسلط اقتصادی، اقتصاد کشور را وابسته به خودش می‌سازد و میلیاردها دلار از این راه سود می‌برد و به وسیله این دو قدرت، تسلط سیاسی خود را تحمیل می‌کند. با قراردادهای سیاسی فرهنگ خودش را جانشین فرهنگ ملی می‌کند و طرز تفکر جهان‌وطنی را جای ناسیونالیسم مترقی می‌گذارد و به نظر ما مبارزه برای دفع امپریالیسم باید در تمام این ۵ کانال باشد، چه اگر یکی از این کانال‌ها را آزاد بگذاریم از همان‌جا شروع می‌کند به ریشه دواندن و مستقر کردن سیاست خودش. از این رو مبارزه با امپریالیسم، باید مبارزه همه‌جانبه باشد، مبارزه با تسلط اقتصادی از طریق لغو کلیه امتیازها، تعطیل واحدهای مشترک امپریالیستی مثل زیمنس و آ.ا.گ و ملی کردن شرکت‌های مختلط و سوپر ملیت و تجدید نظر در تجارت خارجی به شکلی که متعادل و به سود ملت ما باشد. در این طریق، باید سرمایه‌های وابسته به امپریالیسم را به نفع ملت به کار گرفت، یعنی از آن‌ها کند و در اختیار ملت گذاشت. خوشبختانه عده کثیری از نیروها و گروه‌ها در این مسائل با ما مشترک هستند و درک کرده‌اند که بدون از بین بردن تسلط اقتصادی امپریالیسم نمی‌شود تسلط نظامی و سیاسی امپریالیسم را از بین برد چه زیربنای تمام انواع نفوذها، تسلط اقتصادی است.
- در مورد ارتش چه نظری دارید؟
کیانوری: معتقد هستیم ارتش باید ملی باشد نه ارتش وابسته به امپریالیسم و ژاندارم منطقه و فقط وظیفه‌اش حفظ و حراست ایران باشد. ما معتقدیم سرحدات ایران می‌تواند سرحدات دوستی و یگانگی باشد و پیشنهاد ما این است که یک قرارداد عدم تجاوز با کلیه کشورهای همسایه مثل عراق، شوروی، ترکیه، پاکستان، افغانستان و کشورهای عربی خلیج داشته باشیم و متعهد بشویم که علیه یکدیگر اقدامی نشود. این مورد می‌تواند در سیاست خارجی دولت منظور گردد. البته ما نیرویی که خیال تجاوز به ایران را داشته باشد نمی‌شناسیم و تصور نمی‌کنیم که مثلا شوروی، افغانستان یا عراق قصد تجاوز به ایران را داشته باشند و تصور نمی‌کنیم حتی جرات چنین اندیشه‌ای را داشته باشند. پاکستان و ترکیه هم که وابستگی واحدهای نظامی امپریالیستی دارند، در شرایط کنونی جرات چنین کاری ندارند؛ بنابراین یک ارتش ملی که حجم بادکرده ارتش طاغوتی شاه سابق را که فقط برای خرد کردن تمام جنبش‌های آزادی‌بخش ملی در سطح منطقه و اطراف ایران بوده نداشته باشد، می‌تواند وظایف کامل حفظ سرحدات ایران را داشته باشد.
به قطع کامل ارتباط با آمریکا اعتقاد ندارید؟
کیانوری: اصلا اعتقاد نداریم، بلکه معتقدیم با تمام کشورهای جهان می‌توانیم بر اساس منافع عادلانه و احترام متقابل رابطه دوستانه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، علمی و ورزشی داشته باشیم. اصلا دنیای ما چنین چیزی را نمی‌تواند بپذیرد. تصور اینکه ما بتوانیم جزیره‌ محدودی درست کنیم بدون ارتباط با تمام دنیا، تصور درستی نیست. دنیای امروز دنیایی است که ما خیلی استفاده‌های علمی و تکنولوژیکی می‌توانیم داشته باشیم حتی می‌توانیم از امکانات اقتصادی غرب استفاده کنیم ولی به شرط آنکه بر اساس حفظ منافع ملت ایران باشد. ما به هیچ وجه با درست کردن یک جزیره بسته موافق نیستیم. بلکه می‌خواهیم با همه کشورها غیر از کشورهایی که متجاوز هستند مثل اسرائیل و کشور نژادپرست آفریقای جنوبی و مثل شیلی فاشیست آدمکش، با تمام کشورها ارتباط اقتصادی و تکنولوژیکی داشته باشیم.
- درباره سمت گیری اقتصادی دولت بازرگان موقت است و شاید نمی‌تواند برنامه‌ریزی مدت‌دار داشته باشد.
کیانوری: ما گفته‌ایم از کلیه اقدامات مثبت بازرگان پشتیبانی می‌کنیم ولی این حق را به خود می‌دهیم که بگوییم یک دولت انقلابی باید با کارهای انقلابی مسائل مبرم روز را حل کند. باید سرمایه تمام میلیاردرهایی را که در اروپا و آمریکا نشسته‌اند ملی کند و بدهد به دست کارگر، مهندس و گروه روشنفکر که اداره کنند. این یک کار فوری است و دو میلیون کارگر بیکار را به کار می‌گیرد. اینکه برنامه‌ریزی درازمدت نمی‌خواهد.
- خود شما درباره قانون اساسی چه نظری دارید؟
کیانوری: درباره قانون اساسی ابتدا گفتند سریع تهیه می‌شود این بود که ما صرف‌نظر کردیم از اینکه طرحی ارائه کنیم و گذاشتیم طرح تهیه‌شده را مورد بحث و انتقاد قرار دهیم. وقتی طرح اخیر بیرون آمد درصدد برآمدیم انتقاد جدی سازنده و همه‌جانبه‌ای بر آن داشته باشیم ولی گفتند این طرح اصلی نیست. حالا کوشش داریم یک تبادل نظر برای تدارک قانون اساسی انجام دهیم. البته نمی‌خواهیم تک‌رو باشیم چه قانون اساسی باید مورد پشتیبانی همه نیروهای انقلابی قرار بگیرد.
- اطلاع دارید که سمیناری برای بررسی طرح قانون اساسی تدارک دیده شده؟ آیا شما در این سمینار شرکت می‌کنید؟
کیانوری: ما به طور کلی در هر برخوردی که به مسائل عمده جامعه ما مربوط باشد شرکت می‌کنیم و خودمان را کنار نمی‌گیریم. خودمان را هم در قله نمی‌گذاریم که همه چیز را بیشتر از همه می‌دانیم. تبادل نظر خواهیم کرد و نظرمان را با کمال صراحت خواهیم گفت.

- در مسئله فدراتیو کردن کشور که اینجا و آنجا عنوان شده چه عقیده‌ای دارید؟
کیانوری: من معتقدم ایران وضع خاص خودش را دارد و ما الگوی هیچ کشوری را برای کشور ایران، نمی‌توانیم به طور یکجا بپذیریم، بلکه معتقدیم در این زمینه هم باید تبادل نظر وسیع با همه نیروهای دموکراتیک انجام گیرد. آنچه ما با صراحت مخالفیم، هرگونه تجزیه‌طلبی برای ایران است.
- فکر می‌کنید اگر این انقلاب خاصه از جنبه اقتصادی و تغییر نظام اقتصادی راه به جایی نبرد، باید منتظر انقلاب دیگری بود؟
کیانوری: ما معتقدیم با نگهداری سرمایه‌داری که در رژیم گذشته شکل گرفته، مسائل اساسی جامعه ایران قابل حل نیست و تضادهایی که بر این مبنی به وجود آمده راه به جایی نمی‌برد.
- مجلس موسسان و نیز مجلس ملی که در پیش داریم چگونه می‌بینید و چه نقطه‌نظرهایی درباره انتخابات دارید و خود شما چه نقشی خواهید داشت؟
کیانوری: ما در مجلس موسسان به عنوان یک سازمان دموکراتیک فوق‌العاده و نیز در مجلس ملی که مجلس قانونگذاری مملکت است شرکت خواهیم کرد و از همه امکانات دموکراتیک در این راه استفاده می‌کنیم. البته بسته به این است که مردم چه ماموریتی به ما بدهند. ما بر خلاف دیگران که تا دیدند موفقیتی ندارند، انتخابات را تحریم می‌کنند سیاست تحریمی پیش نخواهیم گرفت، حتی اگر در اقلیت کوچکی بمانیم به کار خود ادامه می‌دهیم. پیشنهاد ما برای مجلس موسسان این است که انتخاب تناسبی باشد نه انتخاب فردی، به این ترتیب که در دموکراتیک‌ترین شکل انتخابات، اعضای گروه‌های سیاسی کاندیدا می‌شوند و مردم به آن‌ها رای می‌دهند و به تناسب رای می‌آورند و تعداد نمایندگان بر اساس این تناسب تعیین می‌شود. برای اینکه تشتت نباشد می‌شود قراری گذاشت که هر کس دو درصد آرا کمتر آورد دیگر شرکت نکند، نمونه این سیستم در فرانسه و آلمان فدرال انجام شده است.
- حرف آخر، آینده را چگونه می‌بینید برای ایران و برای حزب توده؟

کیانوری: ما معتقد هستیم جامعه ایران دوره بغرنجی را می‌گذارند که این بغرنجی طبیعی است چراکه یک نظام سی ساله، پنجاه ساله فرعونی فروریخته و یکی از جنایاتش هم این است که شخصیت‌ها را نابود کرده و مجال نداده شخصیت‌های سیاسی و جمعیت‌های سیاسی فعالانه فکر کنند و سنت فکر کردن داشته باشند. این دوران بغرنج البته راه خودش را پیدا می‌کند.
- از ترورها نگفتید. فکر می‌کنید کار کیست، گروه فرقان یا...؟
کیانوری: به نظر ما این ترورها از سوی ضد انقلاب و ساواک است. باید فکر کنیم چه کسی از این ترورها سود می‌برد؛ نیروی چپ که بهره‌ای ندارد از اینکه این افراد کشته شوند. نیروهای اسلامی هم که نمی‌خواهند افراد برجسته و سرشناس خودشان را از دست بدهند، پس کار کسانی است که اولا می‌خواهند محیط را آشوب‌زده کنند و این مطلب فقط به سود ارتجاع است. از دولت می‌خواهیم تلاش خود را قاطعانه برای پیدا کردن این گروه‌ها به کار گیرد.


تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh


 

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 612  راه توده -  2 شهریور ماه  1396

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت