سرمقاله 612 رهبر بار دیگر طرد شدگان مردم را در قوطی مجمع جای داد
|
آقای خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، بار دیگر در "نرمشی قهرمانانه" آقای احمدی نژاد را به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب کرد. افتضاح ترکیب مجمع تشخیص مصلحت و انتصاب امثال احمدی نژاد و ابراهیم رئیسی و قالیباف و توکلی و گردانندگان همه گروههای دست راستی و بازندگان انتخابات، از یکسو، و نبود امثال محمد خاتمی یا موسوی خوئینیها و یا رهبران احزاب طرفدار اصلاحات و تحولات در این مجمع با واکنش تند وسیعی در میان مردم و در فضای مجازی و کاربران شبکههای اجتماعی روبرو شد، شبکههایی که عمدتا جوانان در آن فعال هستند و طبعا تحت تاثیر خانوادههای خود نیز قرار دارند. شدت واکنشها به اندازهای بود که وبسایت رسمی دفتر آقای خامنهای ناگزیر شد توضیحی درباره ترکیب مجمع ارائه کند و حضور احمدی نژاد را به موقعیت وی به عنوان رئیس جمهور پیشین مربوط کند بدون آنکه بتواند توضیح دهد پس چرا محمد خاتمی در این مجمع حضور ندارد. دفتر آقای خامنهای همچنین مدعی شد که ترکیب مجمع ربطی به گروهها و احزاب و جناحهای سیاسی ندارد و هدف حضور و ورود افرادی از همه جناحها اعم از اصولگرا و اصلاح طلب در مجمع در جهت به اصطلاح کارایی نظام است. از نظر مردم برعکس آن نظامی که مصلحتش را اینها می توانند تشخیص دهند ولی مثلا آقای محمد خاتمی نمی تواند تکلیفش روشن است. در توضیحات دفتر آقای خامنهای چند نکته وجود دارد. نکته اول توجیه حضور احمدی نژاد است که در واقع واکنش به این پرسش عمومی است که گروه احمدی نژاد چه سند و مدرکی از آقای خامنهای در دست دارند که ایشان تا این اندازه از آنها وحشت دارد؟ این اسناد نمیتواند جز اطلاعات درباره دخالت آقای خامنهای در کودتا علیه نتیجه انتخابات 88 و علیه میرحسین موسوی باشد. قطعا آقای احمدی نژاد نسخهای از این اسناد و همه آنچه از وزارت اطلاعات جمع کرده را به خارج از ایران انتقال داده که امکان سربه نیست کردن اسناد و خود او را منتفی کرده است و میتواند حدس زد که این اسناد همگی هم اکنون در دست سرویسهای جاسوسی بینالمللی نیز قرار دارد و بیت رهبری بنوعی گروگان سرویسهای جاسوسی جهانی هم هست. نکته دوم در توضیحات دفتر آقای خامنهای طرح این خواست روز به روز نیرومندتر است که انتصابهای آقای خامنهای باید با خواست و رای مردم همسو باشد. اینکه ایشان همه مخالفان اصلاحات و تحولات و بازندگان و شکست خوردگان انتخابات را وارد نهادهای انتصابی کند دیگر هم مشروعیت رهبری خود ایشان را بیش از گذشته زیر سوال برده است و هم مشروعیت آن نهاد را. این همان وضعی است که اکنون مثلا قوه قضائیه یا ائمه جمعه پیدا کردهاند که دیگر مشروعیتی در جامعه ندارند. نکته سوم و شاید از همه مهمتر وضعی است که فضای مجازی و اینترنت و فیس بوک و تلگرام و دیگر شبکههای اجتماعی در جامعه پیدا کردهاند. این دومین بار در سال جاری است که آقای خامنهای و دفتر وی زیر فشار واکنش در شبکههای اجتماعی ناگزیر از عقب نشینی و توضیح شدهاند. بار نخست مربوط به ماجرای بکارگیری اصطلاح نسنجیده و خطرناک "آتش به اختیار" توسط ایشان بود و اکنون هم درباره ترکیب طرد شدگان مردم در مجمع. واکنش در این شبکهها میرود که به تدریج جایگزین تظاهرات و واکنشهای خیابانی شود. زمانی از شبکههای اجتماعی برای جمع شدن در خیابان بهره گرفته میشد، اکنون خود این شبکهها تا حدودی جانشین حضور خیابانی شده است. فشاری که بر روی این شبکهها و برای بستن آنها وجود دارد ناشی از آگاهی از این نقش است، در حالیکه میترسند اگر امکان بیان نارضایتیها و انتقادها در این شبکهها بسته شود، روشهای دیگر بیان آنها از جمله روشهای خیابانی دوباره جلو بیاید. ضمن اینکه بخشی از جوانانی که حکومت نتوانسته برای آنها کار و حرفهای فراهم کند از طریق این شبکهها زمان را میگذرانند و فشار روحی و روانی را که روی آنها وجود دارد تا حدودی کاهش میدهند. همه اینها بن بستی را بوجود آورده که راه حل آن در بستن شبکههای اجتماعی نیست، تنها راه حل درازمدت پایان دادن به تقابل رهبر با رای مردم و همسو و هماهنگ شدن با خواست و اراده مردم است.
تلگرام راه توده:
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 612 راه توده - 2 شهریور ماه 1396