راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

دیدار و گفتگوی بهمن 74 دو عضو شورای

سردبیری راه توده با دکتر ایراهیم یزدی

واقع بینی جانشین بازرگان

در انتخابات مجلس پنجم آشکار شد

«دکتر ابراهیم یزدی، در بهمن ماه 1374 و پس از دور اول انتخابات مجلس پنجم به آلمان سفر کرد. سردبیر و یک عضو شورای سردبیر راه توده از این موقعیت استفاده کرده و با هدف برخی تبادل نظرها پیرامون اوضاع جامعه و طیف بندی های حکومتی با وی دیدار و گفتگو کرد. مسائل مهمی دراین دیدار مطرح شد که در شماره 44 راه توده  منتشر شد. گزارش آن دیدار را به همراه مقدمه ای که پاسخ به فلسفه بافی ها غرض آلوده دکتر عبدالکریم سروش پس از درگذشت دکتر یزدی علیه حزب توده ایران است را دراین شماره راه توده میخوانید.»

 

 

دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران در گذشت. در 86 سالگی و بدنبال یک دوره طولانی درمان سرطان. او جانشین مهندس بازرگان رهبر نهضت آزادی ایران و درجریان انقلاب و پس از انقلاب حوادث بسیاری را پشت سر گذاشت و خود نیز در برخی حوادث نقش داشت.

این خصلت دیرینه ما ایرانی هاست که به محض در گذشت یکنفر، تازه ابراز ارادت و علاقه ما به او آغاز می شود. چنانکه حاضر نیستیم نقد ضعف های او را به یاد آوریم و بپذیریم. نمونه بارز و به روز این خصلت را آقای عبدالکریم سروش در یادواره نیمساعته ای که بصورت یوتیوب پس از در گذشت ابراهیم یزدی منتشر کرده و در آن عقده گشائی علیه حزب توده ایران و بویژه دبیر اول وقت حزب توده ایران "کیانوری" را از یاد نبرده است. ایکاش آقای سروش به همان مباحث مثنوی هفتاد من مولوی و تئوریزه کردن شرعیات ادامه میداد و در عرصه سیاسی خود را صاحبنظر نمی دانست و ورود نمی کرد. البته ایشان، حتی در حد همکاران و طرفدارانش مانند سعید حجاریان هرگز فعال سیاسی نبوده و در این گود وارد نشده اما برای اظهار نظرهای بی پر و پای سیاسی فرصت ها را از دست نمیدهد، حتی به بهانه مرگ این و آن.

بهر روی، دکتر یزدی نیز مانند همه دولتمردان جمهوری اسلامی و نقش آفرینان دوران انقلاب و همه احزاب سیاسی و شخصیت های سیاسی جنبه های منفی و مثبت کم نداشت و اشتباه نیز کم نکرد. بویژه در ابتدای پیروزی انقلاب که ایشان از نقش آفرینان و کاربدستان مدرسه علوی و رفاه در کنار آیت الله خمینی بود. در آن دوران مانند بقیه کاربدستان بعد از انقلاب و اکثر رهبران احزاب مذهبی و ملی و چپ عادت نداشت حرف کسی را گوش کند. از جمله درباره محاکمه سرپائی ژنرال ها و کاربدستان درجه اول رژیم شاه که توصیه های موکد حزب توده ایران برای محاکمه علنی آنها را نپذیرفت و نپذیرفتند و با آن محاکمات سرپائی و اعدام ها سنگ بنائی کج گذاشت که تا ثریای جمهوری اسلامی کج بالا رفته است. اینگونه نیست که حزب توده ایران هم بتدریج تابع آن جو حاکم نشد و سیاست درست اولیه خود مبنی بر محاکمه علنی سران رژیم شاه را دنبال کرد. وقتی باران می آید، هرکس که زیر سر پناهی نیست خیس می شود، حتی اگر چتری همراه داشته باشد و بخشی از سر و بدن خود را از ریزش باران مصون نگهداشته باشد. این منصفانه ترین تعبیری است که ما می توانیم از افت و خیزها و اشتباهات حاکمان و احزاب و فعالان سیاسی سالهای اول انقلاب بکنیم. انصافی که امثال دکتر سروش یا ندارند و یا اساسا در میدان حادثه نبوده اند که نیازی به این نوع انصاف ها داشته و با آن آشنا باشند.

دکتر یزدی دهه دوم جمهوری اسلامی، بویژه پس از عبور از گردنه شورای انقلاب و معاونت نخست وزیر، وزارت خارجه و نمایندگی مجلس اول گذشت و مانند بقیه و همه، با ساختارهای کج و معوج جمهوری اسلامی، یکه تازی های یاران آقای خمینی که بعدها یا ترور شدند و یا در دوران رهبری آقای خامنه ای به حاشیه رانده شده و حتی سر از زندان در آوردند آشنا شد. او نیز چند سال پس از تاسیس جمهوری اسلامی متوجه شد که روحانیت برای حاکمیت مطلق خیز برداشته است و این روحانیت یکدست هم نیست و بهتر بود از همان دوران اولیه و برقراری دولت بازرگان این واقعیت را نه تنها پذیرفته بلکه بسوی همکاری و اتحاد با آن حرکت کند. دکتر یزدی آنقدر با هوش بود که از این اشتباه مهندس بازرگان درس لازم را بگیرد و گرفت و به همین دلیل از مجلس پنجم که جانشین مهندس بازرگان شده بود سکان تجدید نظر در نگرش سیاسی نهضت آزادی را بدست گرفت و کشتی را به سمت اصلاحات و سپس حمایت از دولت خاتمی هدایت کرد. او این مشی و سیاست را تا آخرین دم حیات خود حفظ کرد و با همین مشی و سیاست توانست نهضت آزادی را از گرداب هائی که بارها در برابرش قرار گرفته بود عبور دهد. دکتر یزدی دبیرکل نهضت آزادی، دیگر دکتر یزدی مشوق اعدام سریع سران رژیم شاه در پشت بام مدرسه رفاه، دکتر یزدی تهیه کننده و نویسنده جزوه تائید و شادباش به جمهوری اسلامی برای یورش به حزب توده ایران با امضای نهضت آزادی ایران و دکتر یزدی...... نبود.

شورای سردبیری راه توده در همین دوران دوم حیات سیاسی دکتر یزدی دیدار با او و عضو دیگر رهبری نهضت آزادی ایران "غلامعباس توسلی" که به شهر بن آلمان آمده بودند را تائید کرد و سردبیر راه توده و یکی از اعضای این شورا درهتل محل اقامت آنها با یزدی و توسلی دیدار و مذاکره کردند. این دیدار پس از انتخابات مجلس پنجم و در آستانه آغاز کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری سال 76 انجام شدو آنچه را می خوانید گزارش این دیدار است که همان زمان در راه توده منتشر شد. یک نسخه از این گزارش پیش از انتشار، با توجه به اینکه دکتر یزدی به ایران باز می گشت و باید مراعات های امنیتی لازم می شد، پیش از انتشار در اختیار دکتر یزدی قرار گرفت و او با اندک اصلاحاتی انتشار آن را بی اشکال اعلام کرد.

 

«دکتر ابراهیم یزدی، وزیر خارجه دولت موقت مهندس مهدی بازرگان و دبیر کل "نهضت آزادی ایران" اخیرا برای شرکت در یک کنفرانس پژوهشی پیرامون "اسلام"، که در کشور آلمان برپا شده بود، به این کشور سفر کرد. برخی از اعضای هیئت رهبری نهضت آزادی ایران نیز در این سفر دکتر ابراهیم یزدی را همراهی می کردند.

هیئت نمایندگی "راه توده" با بهره گیری از این موقعیت و با هدف برخی تبادل نظرها پیرامون اوضاع کنونی جامعه ایران با دکتر ابراهیم یزدی و همراهان وی دیدار و گفتگو کرد. محور این دیدار و گفتگو بر پایه مسائل زیر قرار داشت:

 

1 – ارزیابی نتایج بدست آمده از انتخابات اخیر (دوره پنجم) مجلس شورای اسلامي؛

2 – تاثیر نتایج واقعی این انتخابات بر روند حوادث آینده؛

3 – انعکاس نتایج غافلگیر کننده انتخابات؛

4 – دستآوردها ی نهضت آزادی ایران از سیاست شرکت در انتخابات؛

5 – رشد واقع بینی ها در اپوزیسیون خارج از کشور,

6 – زمینه های موجود برای شرکت در انتخابات میاندوره ای و انتخابات ریاست جمهوری؛

7 – تغییر آرایش های سیاسی در حکومت، پیرامون و خارج از آن؛

8 – تحولاتی که طی سال های اخیر در صفوف مبارزان و سیاسیون داخل کشور بوقوع پیوسته و برخی جابجائی های جدی در صفوف آنها را موجب شده است؛

9 – موقعیت گرایش های چپ در ایران امروز؛

10 – ضرورت حل پاره ای اختلاف دیدگاه ها میان سازمان ها و احزاب سیاسی داخل کشور؛

11 – ضرورت پایان بخشیدن به موانع تبلیغاتی مخالفان رایزنی، اتحاد و همکاری با جریانات چپ ایران؛

12 – زمینه های پایان بخشیدن به برخی اختلاف دیدگاه ها در میان نیروهای ملی و ملی – مذهبی مستقر در داخل کشور.

 

این دیدار در مجموع، و در نوع خود، در محیطی متکی به احترام متقابل نسبت به دیدگاه های دو طرف و تاکید بر اشتراک نظرات سیاسی پیرامون شرایط کنونی جامعه، که می تواند زمینه ساز همکاری ها و همفکری های گسترده تر باشد، انجام شد.

آنچه را در زیر می خوانید، نکاتی است از مجموعه مطالبی، که از سوی دکتر ابراهیم یزدی، و همراهان وی در اعلام نظرات خود، در برابر مسائل و مطالب مطرح شده از جانب هیئت نمایندگی "راه توده" بیان شد!

راه توده: همانگونه که اطلاع دارید، راه توده، در آستانه برگزاری انتخابات – مجلس پنجم- با انتشار اطلاعیه ای، مواضع صریح خود را پیرامون این انتخابات و ضرورت حضور فعال در آن را اعلام داشت. به پیوست این موضع گیری، ما تحلیلی هم از اوضاع و شرایط کنونی ایران منتشر ساختیم و دلائل خویش را در تائید اینکه چرا و به چه دلیل "انتخابات پنجمین دوره مجلس اسلامی در شرایط متفاوت با دوره های گذشته" انجام می شود، منتشر ساختیم. شاید بتوان گفت "راه توده" بعنوان نشریه ای که در خارج از کشور منتشر می شود، اما عمدتا متکی به نظرات رسیده از داخل کشور و حوادث درون کشور است، یگانه نشریه ای بود، که مواضعی این گونه صریح و بی خدشه را در رابطه با انتخابات مجلس پنجم اعلام داشت. البته در این رابطه فشارهای جانبی قابل توجهی را نیز تحمل کرد، اما واقعیت همیشه برتر از جنجال های مقطعی و نوبتی است. خوشبختانه نتایج دور اول انتخابات، مقاومت مردم در برابر جریانات قدرتمند حکومتی، که کوشش کردند به مردم "نماینده" تحمیل کنند، و تا حدودی هم البته به موفقیت دست یافتند، انتشار و افشای اخبار و رویدادهای فاصله دو مرحله انتخابات، خیلی زودتر از آنچه ما انتظار داشتیم، صحنه واقعی را در برابر همگان قرار داد، که در نشریات متعلق به جناح چپ اپوزیسیون، پس از پایان انتخابات مشهود است.

بهر حال مجموعه این تحلیل ها و نظرات منتشر شده در "راه توده" را قطعا مطالعه کرده و در جریان هستید؟

 

دکتر یزدی-  بله، ما هم بر این عقیده ایم که انتخابات اخیر، یک حادثه یزرگ بود و بسیاری را غافلگیر کرد. فرق نمی کند، هم دردستگاه حکومتی، و هم در میان منتقدان و مخالفان سیاست های حکومتی، خوشبختانه، در مطبوعات خارج کشور هم، که من روزهای اخیر برخی از آنها را مطالعه کرده ام، چنین نتایجی مشهود است. آنچه که به ما، یعنی "نهضت آزادی ایران" مربوط می شود، این است که شرکت ما در انتخابات توانست راه را برای شرکت و حضور برخی نیروهای دیگر هموار کند. نهضت با اعتقاد به این که مبارزه سیاسی در ایران نیاز به یک مهندسی دقیق و حساب شده دارد سیاست حضور در انتخابات را پیش گرفت. دستآوردهای این حضور و شرکت را هم ما در یک بیانیه جمعبندی کرده و منتشر کرده ایم، که شما هم در نشریه خودتان بخش هایی از آن را منتشر کرده اید. جنبش زنان در انتخابات اخیر مسئله بسیار قابل توجهی بود، که شاید تا پیش از انتخابات ارزیابی دقیقی از آن در دست نبود. پذیرش و تحمل نمایندگان و کاندیداهای نهضت در جریان ثبت نام انتخاباتی نیز از جمله حوادث مهم در تاریخ این دوره از حیات جمهوری اسلامی است. بهرحال، محاسباتی را برای پذیرش کاندیداهای ما در انتخابات کرده بودند، که بتدریج متوجه شدند که این محاسبات غلط است و اگر نهضت آزادی را به حال خود رها کنند، کاندیداهایش در صدر قرار خواهند گرفت. هر چه بیشتر با این حقیقت روبرو شدند محدودیت ها و حذف ها را شدیدتر کردند تا جائی که از لیست کاندیداهای مستقیم ما چیزی باقی نگذاشتند. این خود به خود یک پیروزی برای ما محسوب می شود. پیروزی حتما این نیست که ما به مجلس راه پیدا کنیم. فراهم آمدن شرایط برای برآورد امکانات بالقوه نیز خودش یک پیروزی است. همین که خود حکومت مرحله به مرحله تصمیمات اولیه خودش را برای شرکت دادن نهضت آزادی در انتخابات پس گرفت، در حقیقت یک پیروزی برای ما محسوب می شود، ولی اگر اطمینان داشتند ما رای نمی آوریم، می گذاشتند، بقول خودشان ما شرکت کنیم و سنگ روی یخ شویم. خیلی زود متوجه شدند، نخیر وضع بگونه دیگری است. همین آمادگی حضور ما در انتخابات و مقاومت حکومت برای قطع ارتباط بیشتر ما با مردم نیز خودش به نوع دیگری به سود ما تمام شد. شما در همین انتخابات اصفهان و اردبیل و مشهد و تبریز دیدید، که هر کجا حکومت از داوطلبی حمایت کرد، مردم او را طرد کردند و هر کجا حکومت کسی را محروم کرد و رایش را باطل کرد مردم او را انتخاب کردند و یا به نفع او موضع گرفتند. همین وضع و شرایط برای کاندیداهای نهضت آزادی نیز صادق است. بنابراین ما مجموعه سیاست شرکت در انتخابات را مثبت و صحیح ارزیابی می کنیم. حتی برای شما بگویم که اگر در برخی دوستان در ماه های آخر تردید به وجود آمده بود، با رسیدن اخبار مربوط به انتخابات مرحله اول و اعلام نتایج آن و سیاست ابطال انتخابات و مقاومت مردم در برابر آن، خود به خود به آن تردیدها هم خاتمه داد. اینکه تفسیر می کنند حکومت بر اثر فشارهای خارجی در ابتدا و در جریان ثبت نام کاندیداها، تن به عقب نشینی هایی داد و یا در ابتدای کار و با اطمینان از پیروزی اش امکان شرکت جریان های سیاسی دیگر در انتخابات را هم پذیرفت همه واقعیت نیست. البته اینکه اوضاع جهانی و بویژه موضع گیری های جامعه اروپا در این زمینه موثر بوده صحیح است اما پیش و بیش از همه شرایط و اوضاع خود ایران این سیاست و در حقیقت عقب نشینی را به حکومت و انحصار طلب های حاضر در آن تحمیل کرد. شما دیدید که در آستانه دور اول انتخابات، چه اخباری از پشت صحنه به روی صحنه آمد و صف آرائی ها چه اشکالی به خود گرفتند. حتی در این صف بندی ها هم نیز بنظر من شناخت گرایش های مردم و منطبق سازی خود با آن سهم داشت. آنها که زودتر فهمیدند اوضاع این گونه است و مردم نسبت به حکومت چه فکر می کنند، صف خود را از آنها که نمی خواهند، نمی توانند و یا منافعشان اجازه نمی دهد واقعیات را ببینند، جدا کردند و دیدیم که این جدائی چندان بی حساب هم نبود و مردم هم از آن چگونه استقبال کردند. می خواهم بگویم که همه اوضاع و احوال را باید در نظر داشت.

راه توده - بنابراین برای مرحله دوم انتخابات و انتخابات ریاست جمهوری، اگر شرایط کنونی در کشور ادامه یابد و حوادث جدیدی روی ندهد، تحلیل نهضت آزادی برای شرکت در انتخابات و یا کمک به کارزار انتخاباتی به سود این یا آن کاندیدا و یا گروهبندی سیاسی نباید تغییر کند؟ البته این در حالیست که صحنه سازی ها، فشار به مردم، تشدید جو رعب و وحشت، که در فاصله دو انتخابات در ایران شروع شد، همچنان جریان دارد. منظورمان همان مبارزه با لیبرالیسم یا در حقیقت مبارزه با جنبش رو به رشد آزادیخواهی است که به نظر ما حکومت چون نمی تواند مستقیما آن را عنوان کند، پشت شعار مبارزه با لیبرالیسم پنهان شده است. این در حالیست که خود حکومت در این سالها مدافع و مجری لیبرالیسم اقتصاد سرمایه داری بوده و هست. همین جمعیت موتلفه اسلامی که حالا برهمگان معلوم شده یک حزب تمام عیار و سراسری در کشور است بخشی از روحانیون مملکت را هم تحت رهبری دارد، خود به اعتراف رهبرانش، نظیر مهندس مرتضی نبوی، حاجی حبیب الله عسگر اولادی، مهندس باهنر و دیگران طرفدار شتاب بخشیدن به خصوصی سازی و اجرای سریع تر لیبرالیسم اقتصادی هستند. بخش دیگر این کارزار، که انحصار طلبان قشری در حکومت خیال دارند آنرا تا پایان انتخابات ریاست جمهوری ادامه دهند، همان مبارزه برای اسلامی کردن دانشگاه ها و یا در حقیقت مقابله با جنبش دانشجوئی برای آزادیخواهی و عدالت طلبی است. جلوگیری از تحرک دانشجویان در طی دو انتخابات پیش رو، حذف تمام صحنه آفرینی های اخیر برای باصطلاح انقلاب فرهنگی اخیر در دانشگاهها و تصفیه اسلامی آنهاست. ما در این زمینه مطالبی را متکی به گزارش های دریافتی از داخل کشور، در "راه توده" منتشر ساخته ایم که مطالعه کرده اید.

دکتر یزدی – همینطور است. البته رویدادهای ماه های اخیر، جابجائی های سیاسی در حکومت و حاشیه حکومت، رایزنی هائی که بین ما و برخی گروهبندی ها جریان دارد، موضع گیری های جریانات شکست خورده در انتخابات اخیر، "جمعیت موتلفه اسلامی" همه اینها باید در نظر گرفته شود و در تبیین نظر نهضت آزادی لحاظ شود. اما اساس نگرش نهضت و پایه های تحلیلی آن از اوضاع کشور تغییری نخواهد کرد. فضا را باید شکافت و جلو رفت. ما حرف و طرح و پیشنهاد و راه حل برای اوضاع کنونی داریم؛ مردم هم روز به روز بیشتر به راه حل های جانشین فکر می کنند و تشکل هائی که طرح ها و راه حل هائی را دارند بیشتر برای مردم مطرح هستند. مهم تر اینکه مردم اکنون دیگر طرفدار برخوردهای خشن و اصولا خشونت نیستند، از سلوک جریانات سیاسی که تحمل دیگران را دارند و حاضرند در همفکری عمومی مشارکت کنند، استقبال می کنند. نهضت آزادی اکنون دارای چنین مواضعی است و این درست در برابر سیاست های خشن شکست خوردگان در انتخابات اخیر و اصولا انحصار طلب ها و عاملین گرفتاری های امروز ایران است که هنوز به زور چوب و چماق و تهدید مردم و با دستگیری و زندان می خواهند مملکت داری کنند. شکم گرسنه را که با چوب و فلک نمی توان سیر کرد. دوره این اعمال و شیوه حکومت داری گذشته است، مردم چشم و گوششان باز شده است. ببینید چگونه در شهرهای کوچکی که اصلا فکرش را هم نمی شد کرد در برابر فشار حکومت برای تحمیل نماینده مجلس ایستادند. اینها زبان گویای واقعیات است. حالا هر چه دلشان می خواهد چماقدار بریزند توی خیابان و به بهانه های مختلف دنبال زن و بچه های مردم توی کوچه پس کوچه ها بدوند که چرا چند تار مویت بیرونه و یا چرا در سینما خندیدی و از این نوع حرف های پوچ و خنده دار. به اینها باید گفت بروید ببینید و بررسی کنید که چرا در شهرستان های کوچک، که زنهایش پیش از انقلاب هم چادر به سر داشتند و حال هم دارند به شما رای ندادند. بروید فکری به حال آن 600 هزار نفری کنید که در اصفهان در برابر شما ایستادند و چاره ای برای آینده بیاندیشید. البته باز هم رفته اند دنبال همان چاره اندیشی های 17 ساله. برای انتخابات میاندوره ای در اصفهان، ابتدا استاندار اصفهان را عوض کرده اند و با چوب و چماق به جان مردم افتاده اند تاهیبت خودشان را نشان بدهند و مردم را یا خانه نشین کنند و یا وادارند به کاندیداهای آنها رای بدهند.

این نمایش هیبت، دانشگاه را هم شامل شده است. باید از آقایان سئوال شود، که دانشگاه اسلامی تر از این که هست یعنی جه؟ آن معیار را اعلام کنند تا بسنجیم ببینیم دانشگاه اسلامی است یا خیر. شما می بینید که اصلا صحبت از معیار نیست. فقط صحبت از تصفیه است و گرفتن و بستن. بنابراین کاملا معلوم است که هدف چیز دیگری است. اگر معیار شرکت نکردن در سیاست، واگذاری سرنوشت خود به دست حامیان چماقداران امروز است، که این دیگر نامش اسلامی کردن نیست. این تبدیل دانشگاه به گورستانی است که فرقش با بهشت زهرا آنست که در آنجا مردگانش خوابیده اند و در اینجا ایستاده اند. در آنجا حرکت نمی کنند و حرف هم نمی زنند. در اینجا حرکت می کنند. اما حرف نمی زنند. این یعنی ستیز با حقیقت و واقعیت پیش رو، که راه به هیچ کجا نمی برد، مگر شکل بخشیدن به خشونتی متقابل که همه ما باید از آن بیم داشته باشیم! من این اصطلاح را در دوران اخیر بارها در مصاحبه های خودم بکار برده ام. "این کشتی که غرق می شود، همه ما سرنشینش هستیم."

 

راه توده – آرایش نوین نیروهای سیاسی در ایران برای ما هم بسیار مهم است. در واقع امر، نمی توان نیروهای سیاسی اعم از ملی، ملی – مذهبی، مذهبی و یا دگر اندیش و چپ را از پشت همان عینکی دید که در سال های اول پیروزی انقلاب و یا حتی در ماه های اخیر می دیدیم. البته هستند سازمان ها و یا شخصیت هائی که همچنان در اسارت شناخت ها و ارزیابی های سالهای گذشته باقی مانده اند و قادر به هضم و درک این جابجائی ها نیستند. ما حتی بر این عقیده ایم که در فاصله ماه های گذشته، یک سلسله موضع گیری ها و جابجائی آرایش نیروها در جامعه و در حکومت روی داده است. این جابجائی ها و تجدید نظر در مواضع، در تمام زمینه های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مشهود است. تصور ما بر اینست که با رشد جنبش مردم برای عدالت اجتماعی و رشد جنبش آزادیخواهی، روند جابجائی های مورد نظر شتاب هم به خود خواهد گرفت و جنبش متحدان جدیدی نیز خواهد یافت. این واقعیت حتی در همکاری های نوین میان نیروهای باقی مانده در حکومت و یا به حاشیه رانده شده حکومت نیز دیده می شود، در حالیکه این هر دو نیرو، گرایش هائی را نیز برای همفکری و همدلی با نیروهائی نظیر نهضت آزادی، طرفداران علی شریعتی، متفکرین روشنفکر اسلامی، ملیون ایران و حتی پذیرش برخی نظرات و دیدگاههای حزب توده ایران، که در سالهای اولیه پیروزی انقلاب تکوین و اعلام شده بود نشان می دهند.

 

دکتر یزدی – من با صراحت به شما می گویم، که طی سالهای گذشته، جابجائی های زیادی در آرایش نیروهای سیاسی ایران صورت گرفته است. تاکید می کنم که برای اتخاذ هر نوع مشی و سیاستی که برآیند واقعیات امروز ایران باشد باید با صراحت به این حقیقت توجه کرد برخی از نیروها، شخصیت ها، گرایش ها به سمت گرایش دیگری رفته اند. برخی از مخالفان سفت و سخت آزادی های عمومی به موافقان آرام و متفکر این آزادی ها تبدیل شده اند، در طیف چپ نیز با توجه به تحولات روی داده در جهان برخی نگرش های نوین برای حفظ وحدت ملی و اقتصاد متکی به تولید ملی شکل گرفته است. ببینید، آنچه را که امروز بعنوان گرایش به تشکیل احزاب شما شاهد هستید و خبرهای مربوط به تلاش هائی در این عرصه اینطرف و آنطرف به بیرون درز می کند، بالاخره باید از یک مبدا و منشایی آب بخورد. این مبدا و منشاء، همان نیازهای جامعه است که خود را به همه ماها تحمیل می کند. یک شبه که فلان شخص و یا اشخاص خواب نما نشده اند که حزب درست کنند و یا به این نتیجه برسند که اگر حزب در مملکت باشد بهتر است. این حاصل و برآیند یک شناخت نوین از جامعه و نیازهای آنست. طبعا آن کس و یا کسان زودتر این نیاز را درک کرده و خود را با آن تطبیق دهند، تیزبین تر از بقیه اند. بله، این حقیقت است، که بین بسیاری نیروهائی که تا چند سال و حتی چند ماه پیش از انتخابات خود را بی نیاز از یکدیگر می دانستند، الان رایزنی و بحث و گفتگو جریان یافته است. ما بعنوان نهضت آزادی این را پنهان نکرده و نمی کنیم که با برخی از نیروهای چپ مذهبی گفتگوی صادقانه داریم. آنچه را می پرسند صادقانه پاسخ می دهیم و آنچه را بنظرمان می رسد صادقانه با آنها در میان می گذاریم. این را از حکومت هم پنهان نکرده و نمی کنیم، زیرا حفظ مملکت و بقای جامعه بالاتر از این نوع ملاحظات است. شما بپذیرید که برخی از مانورهای حکومت در جریان ثبت نام انتخابات، برای مقابله با همین رایزنی های نیروهای مذهبی و ملی داخل کشور بود، که سعی کردند بین آنها مانور کرده و جلوی این نزدیکی را بگیرند. خوشبختانه حاصل انتخابات و عملکرد حکومت و جناح انحصار طلب و قدرت طلب آن نتیجه معکوس داده است و مشوق این نزدیکی ها شده است. ما هر جا که فرصت پیش می آید و گفتگو دست می دهد، می خواهیم و تقاضا می کنیم، که ضمن بررسی گذشته ها و طرح انتقادها و یا گله ها، درباره جهان امروز و راه حل های جانشین برای وضع موجود مملکت حرف بزنند و طرح ارائه بدهند. بالاخره اگر اپوزیسیون هم باشیم و بخواهیم حکومت کنیم، باید به مردم بگوییم که درباره نان و آب و مسکن و گرانی و تورم و آزادی و مشکلات فرهنگی و جوانان و زنان و ورزش و ده ها مسئله اجتماعی دیگر چه حرف و طرحی داریم. برای بدهکاری عظیمی که برای مملکت بوجود آورده اند و استقلال آنرا با خطر جدی روبرو ساخته اند، چه فکر و طرحی داریم. این باید رسما گفته شود، تا معلوم شود تا کجا با هم همراهیم و با هم توافق داریم. در این صورت می توانیم بر سر نکاتی هم که توافق نظر نداریم بحث را ادامه دهیم تا راه حلی پیدا شود. بالاخره این مملکت مال همه ماست و ما هم می خواهیم در آن زندگی کنیم. این بحث با کسانی است که بیرون و یا در حاشیه حکومت قرار دارند و بخشی هم طیف چپ شناخته می شوند. درباره حکومت وضع البته تفاوت می کند. سیاست های حکومت، حاصلش همین است که می بینید و آنها هم خودشان می بینند، گرچه به روی خودشان نیآورند. آنها که از سیاست های سال های گذشته فاصله گرفته و حاضر به تعدیل نظراتشان بشوند و نوعی تفاهم و اتحاد سیاسی را در عمل بپذیرند، در کنار همین میز گردی قرار می گیرند که اکنون ما با طیف چپ و منتقدان حکومت در داخل ایران پشت آن نشسته و می نشینیم. چپ هم باید طرح خود را و نه فقط حرف و انتقاد و حاشیه پردازی، رسما ارائه بدهد. ما همه موظفیم دیده گاه های خود را دقیق تر کرده و با جزئیات در اختیار همگان بگذاریم. با این طرح ها و برنامه ها باید در انتخابات، که فرق نمی کند میاندوره ای باشد یا ریاست جمهوری و یا هر نوع انتخاب دیگری شرکت کرد، تا مردم هم بدانند به کی و برای چی رای می دهند. ما بر این عقیده ایم، که رای نهضت آزادی به دلیل شناختی که مردم از دیدگاه های آن دارند، رای شناخته شده ایست، که روز به روز به آن افزوده هم می شود. آخرین ارزیابی ما از انتخابات این است، که بخش قابل توجهی از آن آرائی که به کاندیداهای موتلفه اسلامی و روحانیت همسو با آن داده نشد، در حقیقت رای به دیدگاههای نهضت آزادی برای اداره مملکت است. از آن آرا، که به صندوق ها ریخته نشده نیز، بخش قابل توجهی باید متعلق به دیدگاههای نهضت آزادی باشد. ما نمی خواهیم بگوئیم، که مردم در جریان همین انتخابات رفتند پای صندوق های رای و نوشتند "نهضت آزادی" و یا فلان وابسته به آن بلکه می خواهم بگویم، طرح و اندیشه ما امروز خواست مردم است و بخشی از آراء ریخته شده به صندوق های رای، که در مخالفت با وضع موجود در کشور بوده، در حقیقت و در کیفیت و کمیت خود رای به نهضت آزادی ایران بوده است.

 

راه توده – ما ضمن احترام به این ارزیابی شما، البته نظرات خودمان را هم در این باره داریم، که تاکنون گفته و نوشته ایم و بعدا هم خواهیم گفت و نوشت. اما از آنجا که می خواهیم بیشتر با تحلیل و نقطه نظرات شما آشنا شویم، ترجیح می دهیم بحث را همینگونه ادامه دهیم. به همین دلیل می خواهیم بدانیم ارزیابی شما از چپ غیر مذهبی در ایران، همکاری و همفکری با آن، و پیشآپیش همه آنها با حزب توده ایران چگونه است. حال که از رایزنی ها و گفتگوهای نهضت آزادی در داخل کشور با طیف چپ مذهبی گفتید، اشکالی نمی بینیم که این بخش را هم تدقیق کنیم و با همان صراحتی که به آن اشاره کردید بطرف آینده برویم. با توجه به اینکه حزب توده ایران پیوسته دارای برنامه و طرح و پیشنهاد برای مراحل مختلف تحولات اجتماعی بوده و هست. البته در این بحث، باید شرایط جدید جهانی، پایان یافتن بسیاری از پیش فرض های قدیمی و کهنه مربوط به اتحاد جماهیر شوروی، اختلافات گذشته، برخی تندروی های دو سویه، از هر دو طرف و ... را هم باید در نظر داشته باشیم. این مجموعه باید شرایط جدیدی را برای گفتگو با قدیمی ترین حزب سیاسی ایران فراهم آورد. حزبی که شما بعنوان رهبر یک حزب – مذهبی شاهد احترام آن به آرمان های مذهبی مردم و سنت ها و باورهای آنها بوده اید که از همان ابتدای انقلاب بهمن، موضع ملی خود را در برابر آن تدقیق کرده و اعلام داشت.

 

دکتر یزدی – .... اما درباره حزب توده ایران ما اعتقاد داریم که به هر حال نمی توان برخی مسائل گذشته را تماما نادیده گرفت. مثلا ما هنوز درباره روابط گذشته حزب شما با اتحاد شوروی و برداشت از انترناسیونالیسم حرف داریم. برای بسیاری از دوستان ما، هنوز برخی از سیاست های گذشته حزب توده ایران، مانند دوران ملی شدن نفت و دولت دکتر محمد مصدق مطرح است. ببینیم زمان تحولات و بویژه موضعگیری های امروز پیرامون مسائل حادی که در جامعه مطرح است چه پیش خواهد آورد. البته همین جا بگویم که با فروپاشی اتحاد شوروی، بقول شما صورت مسئله عوض شده است و اندیشه های نو و ملی در مجموعه چپ در حال رشد است. اندیشه هائی که بر خلاف گذشته بیشتر نگاه به درون مملکت دارد. ما هم امیدواریم مشکل منافع ملی و برداشت هایی که از آن وجود دارد به صورت تاریخی دیگر وجود نداشته باشد و بروز نکند.

اما محور دوم در مناسبات نهضت آزادی و حزب توده ایران مبانی فکری و اعتقادی است که طبیعتا اختلافاتی در این عرصه بین مارکسیسم و اسلام وجود دارد. البته اعتقاد نداشتن به مبانی دینی یک مسئله است، دین ستیزی یک مسئله دیگر. چپ ایران، با تکیه بر استقلال، باید بجای اصرار بر وجوه و ابعاد مخالفت های دینی خود، به وجه ایجابی عدالت خواهی و استثمار ستیزی تکیه کند و حتی الامکان از بحث و درگیری و طرح مباحث عقیدتی و دین ستیزی پرهیز نماید. به نظر می رسد اگر این سیاست مطرح و پیگیری شود، در شرایط یک جامعه باز سیاسی مفید و موثر باشد. شما ببینید در کشورهای اروپای غربی، همین احزاب با آنکه نتوانسته اند دولت مستقل تشکیل دهند، اما توانسته اند چه نقش مثبتی در روندهای عدالت خواهی و ضد استثماری در کشورهای خودشان ایفاء کنند و در تعدیل و توزیع ثروت و بهبود وضع کارگران و قشرهای کم درآمد موثر واقع شوند. البته باز هم تاکید می کنم که چپ ایران برای حضور در جامعه چاره ای جز آشتی با فرهنگ، سنت و اعتقادات مذهبی مردم ایران ندارد.

اما مسئله سوم احترام به اخلاق سیاسی است. البته نمی خواهم بگویم که این فقط مشکل حزب توده ایران است، بسیاری از جریانات سیاسی دیگر هم کم و بیش این مشکل را دارند. آنچه که مستقیما به نهضت آزادی و حزب توده مربوط می شود، اینست که این اخلاق سیاسی در رابطه با دولت موقت و نهضت آزادی رعایت نشد، که جای بحث آن اینجا نیست و من هم مثل شما از مرور گذشته ها چندان خوشم نمی آید. اما شما ببینید در همین انتخابات اخیر هم در روزنامه مردم، که ارگان رسمی حزب توده ایران است، باز هم همان بی توجهی به اخلاق سیاسی تکرار شده است. منظورم طرح اخبار و شایعاتی است که پایه و اساس نداشته است. نظیر دیدار و سازش بنده با آقای هاشمی رفستجانی و یا آقای شیخ محمد یزدی و غیره که بکلی نادرست و بی اساس است.

نهضت آزادی ایران معتقد است دیدار و گفتگوی رهبران احزاب مخالف با مقامات دولتی بخشی از مقررات مبارزه سیاسی علنی و قانونی است و هر دیدار و گفتگوی هم سازش محسوب نمی شود. اینگونه قضاوت از سوی مبارزان سیاسی قدیمی به هیچوجه قابل قبول نیست. البته اگر روزی ضرورتی برای دیدار با مقامات دولتی پیش بیآید و صورت بگیرد، نهضت آزادی شهامت آن را دارد که با صراحت آن را اعلام نماید. می خواهم بگویم جریان های سیاسی اصیل و پیشینه دار، اصولا نباید از این نوع شیوه های تخریبی استفاده کنند. البته ما می دانیم که چپ غیر مذهبی ایران هم در حال تحولات درونی است و سیاست هائی که به نام حزب شما در روزنامه مردم مورد بحث قرار می گیرد، احتمالا همه آنها مورد قبول همه اعضای شما در داخل و یا خارج از کشور نیست. همین نظراتی که از جانب شما در این دیدار مطرح شده، خوب با آن چیزهائی که مردم ("نامه مردم") درباره انتخابات و نهضت آزادی نوشته تفاوت دارد. اما بهر حال خواستم بگویم که احترام به اخلاق سیاسی می تواند برخی مشکلات را حل کند و یا اصولا بوجود نیآورد. نهضت آزادی ایران در مجموع خودش اعتقاد دارد که چپ ایران نیز در معرض چالش های جدید است، ضمنا ما اصلا اعتقاد نداریم که تفکر چپ را می توان در ایران ریشه کن کرد و یا ریشه آن کنده شده است. نخیر این نه واقعیت است و نه می توان با این واقعیت به گونه ای روبرو شد که در گذشته روبرو شده اند. امید ما این است که چپ با نزدیکی بیشتر به جامعه و فرهنگ ملی مردم ایران واقعبینانه عمل کند.

 

راه توده – شما خوب می دانید که یکی از اتهامات حزب ما و کارزار تبلیغاتی که در این 17 سال اخیر علیه آن راه انداختند، همین واقع بینی بوده است؛ تا آنجا که به کنایه رهبران آنرا آیت الله نام گذاشته بودند. شما می دانید که با توجه به همین واقعیات جامعه ایران بود، که نخستین رهبر حزب توده ایران، سلیمان میرزا اسکندری بود، که مسلمانی معتقد و روشنفکر بود و حتی یکبار آیت الله خمینی هم در یکی از سخنرانی هایش اشاره کرد، که با او در سفر حج بوده است.

 

(دکتر یزدی پس از این دیدار و مذاکره، به ایران بازگشت و بدنبال آن، برای یک کنترل پزشکی راهی امریکا شد و در یک تماس تلفنی اطلاع داد که نتیجه کنترل پزشکی کشف یک غده سرطانی در بدن ایشان است. یزدی برای شیمی درمانی در امریکا ماند و هر چند وقت یکبار تماس تلفنی برقرار می شد. هم برای احوالپرسی و هم تبادل اخبار و اطلاعاتی که از ایران می رسید تا آنکه کار درمان به پایان رسید و با دادن یک شماره "فاکس" و پرهیز از ارتباط تلفنی راهی تهران شد. کنترل تلفن خانه او ارتباط ما با دکتر یزدی را محدود و محدودتر کرد و تنها گهگاه بصورت پیام حال و احوالی می پرسید و می پرسیدیم. پیش از بازگشت از امریکا به ایران علی فلاحیان وزیر اطلاعات شانتاژ دستگیری یزدی در فرودگاه را ترتیب داده بود. دکتر یزدی نظر ما را خواست. توصیه کردیم چند هفته صبر کند که چنین کرد و سپس راهی ایران شد.  پیش از بازگشت به ایران نیز ما را از بازگشت خود مطلع کرد و ما هم نظر خودمان مبنی بر فروکش کردن جنجالی که فلاحیان علیه ملی مذهبی ها و نهضت آزادی به پا کرده بود به وی گفتیم.)

 

لینک راه توده  چاپی شماره 44

http://www.rahetudeh.com/rahetude/Baygani/1-94/rt044.pdf

 

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 613  راه توده -  9 شهریور ماه  1396

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت