راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرکوب مردم

از همان بنیانگذاری

وظیفه ارتش شد!

علی گلاویژ (44 )

 

 

انتقال از مالیات جنگی سابق به مکلفیت جنگی جدید "نظام وظیفه" در واقع به معنای جدا شدن قطعی و نهایی مالیات ارضی دولتی از بهره ارضی مالکانه بود. همان طور که قبلا شرح داده شد، نیروی مسلحی که طبق اصول بنیچه ایجاد می گردید و مالیات های جنگی دیگر، مستقیما به مثابه مالیات ارضی دولتی (برحسب مقدار جریب زمین و ساعات آب و غیره) و توسط صاحبان اراضی جمع آوری می شد و این نیرو اکثرا در عمل به صورت نیروی مسلح همین صاحبان اراضی در می آمد. ولی مکلفیت جنگی جدید نه با استفاده از زمین و آب و نه با مالیات ارضی دولتی و نه با مناسبات ارضی به طور کلی هیچ گونه ارتباط مستقیم نداشت. شخص صاحب زمین دیگر در تشکیل این نیروها (تشکیل ارتش بر اساس "نظام وظیفه") و فرماندهی بر آنها نقش مستقیم نداشت و نمی توانست آنها را به نیروی مسلح شخص خودش تبدیل کند. اکنون خود صاحب زمین نیز اصولا موظف بود طبق قانون و به مثابه یک شهروند خدمت "نظام وظیفه" انجام دهد.

ارتش جدید ایران که براساس مکلفیت جنگی جدید ایجاد شد، به نیرومندترین دستگاه جبر و سرکوب در دست حکومت ائتلاف فئودال ها و بورژوازی کمپرادور ایران که با استقرار حکومت پهلوی بر کشور تسلط یافت، مبدل گردید. این دستگاه جبر موظف بود جنبش های انقلابی و دمکراتیک توده های زحمتکش ایران را سرکوب نماید، هر نوع مفکوره و جریان مترقی را در کشور خفه سازد و توده های زحمتکش و خلق های ستمدیده مملکت را در مقابل استثمار و سلطه ائتلاف فئودال – کمپرادور دست نشانده ایران به زانو در آورد. به همان گونه که دیکتاتوری کمپرادور – فئودال پهلوی دست نشانده و متفق استعمار و امپریالیسم جهانی بود، نیروهای مسلح آن نیز برخلاف نیت و اراده اکثریت عظیم سربازان و درجه داران و افسران آن طبعا چیزی جز نیروی ذخیره امپریالیسم جهانی در منطقه و ایران نبود. حوادث تاریخی در سرتاسر دوران حاکمیت پهلوی این واقعیت را به بهترین وجهی اثبات نمود. بدین ترتیب، تمرکز ایران در دوران مورد بحث گرچه از لحاظ کلی و از جهت عینی رویدادی در سمت حرکت تاریخ بود، ولی این تمرکز در دست دیکتاتوری فئودال – کمپرادور با محتوای ضد ملی و ضد دمکراتیک انباشته گردید و به یکی از عمده ترین خطوط سرکوب مردم ایران تبدیل شد.

 

2- پایان مالیات های ارضی سنتی

 

این مالیات ها در اوایل قرن 20 از لحاظ ماهیت و ترکیب خود با مالیات های اواسط قرن 19 فرق مهمی نداشتند. تیگرانوف در سال 1905 نوشته بود که در این ایام دولت ایران، مالیات های ارضی زیر را از مردم می گرفت:

1- مالیات جنسی- این مالیات که 10 درصد محصول را تشکیل می داد تحت عنوان "عشر و حق دیوان" توسط ملاکان از روستائیان دریافت و به دولت داده می شد، موقوفه ها از پرداخت این مالیات معاف بودند.

2- مالیات نقدی- اساس این مالیات همان "سرانه" بود که روستائیان آن را به ترتیب زیر می پرداختند: از هر مرد متاهل 5/1 – 1 تومان و از هر مرد مجرد (بالاتر از 12 ساله) 1- 5/0 تومان در سال.

بخش مهمی از مالیات نقدی دولتی را مالیات اغنام و احشام تشکیل می داد که سالانه به ترتیب زیر وصول می شد: برای هر گوسفند و بز 1- 5/0 قران، برای هر الاغ 5-1 قران، برای هر گاو و یا ماده گاو 7- 1 قران، برای هر اسب و یا قطر 10- 5/1 قران، برای هر گاومیش 15- 2 قران، برای هر شتر 50 – 5 قران، همچنین مالیاتی نیز وجود داشت به نام مالیات اضافی که برای ماموران دولتی و یا نمایندگان تیولداران (به صورت جنس و در حدود 10 در صد محصول)، برای ماموران دولتی (به صورت نقد و معادل قیمت 10 درصد محصول) و برای مباشرها (به صورت جنس و در حدود 5/2 درصد محصول) از روستائیان گرفته می شد.

ایرانشناس دیگری در سال 1909 اطلاعات دیگری در این مورد داده است، ولی ترکیب عمومی مالیات ها با آن چه در بالا گفته شد فرقی ندارد- گرچه نام ها و نسبت ها و طرح مطلب از جانب نویسنده به طرز دیگر است. این ایرانشناس می نوشت که درآمدهای دولتی ایران مرکب از دو بخش است:

1- "مالیات" و یا درآمد دائمی

2- "سورسات" و یا درآمدهای تصادفی و غیر معین.

"مالیات" عبارت بود از مالیات های دائمی، درآمدهای اراضی خالصه، عوارض، حق الاجاره ها و مرابحه ها. ولی "سورسات" عبارت بود از "صادر"، "پیشکش" و دیگر درآمدهای تصادفی (از قبیل جرایم، رشوه ها، مصادره ها و غیره). سپس نویسنده مالیات ها را شرح داده و نوشته است که یکی از مهم ترین بخش های مالیات ها مالیات ارضی است که به استثنای اراضی "واسال" و "روحانی" (شاید منظور او تیول و موقوفه است) از همه اراضی ایران دریافت می شود و مقدار آن معادل خمس محصول است که گاهی به 30 درصد محصول نیز می رسد.

بخش دیگر مالیات های دائمی مالیات اغنام و احشام بود که بر یکی از این دو پایه و ضابطه اخذ می شد:

1- بر اساس مشابه اصول اخذ مالیات ارضی، یعنی از هر گوسفند و بزر یک تا یک سوم قران، از هر گاو 10- 5/2 قران و از هر الاغ 10 قران.

2- بر اساس اصول اخذ مالیات از کوچ نشینانی که به کشاورزی مشغول نبودند و آن هم بدین صورت بود که مقدار مالیات قبلا معین بود و در میان دامداران سرشکن می شد. برخی دامداران به علت اشتغال به خدمت جنگی از پرداخت مالیات معاف بودند.

هم اطلاعاتی که دو ایرانشناس فوق ذکر نموده اند و هم منابع دیگر به روسی نشان می دهند که در آغاز قرن 20 مالیات جنسی هنوز مقام مهمی را در میان درآمدهای دولتی ایران داشته است. به طوری که درآمدهای دولتی ایران در سال 1291 (1912) عبارت بود از 50- 25 میلیون تومان مالیات اراضی اربابی و خالصه که بخش مهم آن جنسی بود. به اضافه 57 میلیون تومان درآمدهای دیگر. در سال 1301 (1922) درآمدهای دولتی عبارت بود از مالیات های مستقیم (که قسمتی به صورت جنس و بخشی به صورت نقد دریافت می شد) معادل 5333 هزار تومان، "خانواری (نقد) 133 هزار تومان، "خانواری" (گندم) 8651 خروار. "خانواری (جو) 200 خروار و "خانواری (شلتوک) 100 خروار.

مثال های فوق به روشنی نشان می دهد که از سوئی وضع عینی اجتماعی – اقتصادی کشور و از سوی دیگر نیروی روتین و محافظه کاری موروث قرن های گذشته به شدت مقاومت می کردند و به ایران امکان نمی دادند که از کوره راه قرون وسطایی به آسانی خارج شود. گرچه برخی از درآمدهای دولتی با ماهیتی کم یا بیش جدید توسعه می یافتند، ولی اشکال سنتی بهره اراضی هنوز پابرجا بود. چهار نوع "خانواری" که در مثال فوق مشاهده می شود خود بیانگر آن است که بدهی های مربوط به مالیات جنگی سنتی (از جمله "خانواری") در حفظ مناسبات و مدل ها و قالب های آرکائیک چه نقش مهمی بازی می کردند. حتی نیروهای اشغالگر خارجی که داخل خاک ایران می شدند به سود خود از این مناسبات و قالب ها استفاده می کردند. مثلا نیروهای عثمانی که در این دوران بخشی از خاک ایران را اشغال نموده بودند، در اکثر نقاط (مثلا در باراندوز- حوالی ارومیه) مالیات دهات را اجاره می دادند و به عنوان حق الاجاره برای هر خانوار 5/7 قران، برای هر مرد 5 قران، برای هر صدباغه علوفه 2 قران و علاوه بر همه این ها خمس محصول سبزه و غلات را از مستاجر طلب می نمودند. در محل دیگر (سلدوز) سالانه 8 درصد محصول گندم و جو و برنج، از هر گوسفند 2 قران، از هر گاو و گاومیش 4 قران و از هر خانوار 9 قران اخذ می کردند.

 

برای مطالعه بخش های پیشین لینک های زیر را می توانید مطالعه نمایید:                                                    

 

1-   http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/551/khodmokhtari.ht

2-    

http://www.rahetudeh.com/rahetude/indexfolder/2016/may/index552.html

3 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/553/galavigh.html

4 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/554/galavijh.html

5 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/555/galavigh.html

6 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/556/glavigh.html

7 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/557/galavigh.html

8 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/558/galavigh.html

9 http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/559/galavigh.html

10 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/560/galavij.html

11 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/561/galavijh.html

12- www.rahetudeh.com/rahetude/indexfolder/2016/jolay/index562

13  http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/563/galavigh.html

14- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/564/galavigh.html

15 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/565/galavigj.html

16- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/566/galavijh.html

17- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/567/galavijh.ht

18- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/568/galavgj.htm

19- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/569/galav

20- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/570/galavi

21 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/571/galavijh

22 - http://rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/572/galavijh.htm

23 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/573/galavijh.html

24- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/574/galavij.html

25- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/575/galavijh.htm

26- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/576/galavigh.ht

27 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/577/galavijh.htm

28 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/galavijh.htm

29 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/indexfolder/2016/desamr/index579.h

30- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/580/galavigj.htm

31- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/581/galavijh.htm

32 -

http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/582/galavijh.htm

33 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/583/galavijh.htm

34- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/584/glavijh.html

35- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/585/galavijh

36 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/586/glavijh.htm

37 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/587/glavijh.html

38 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/588/galavijh.html

39 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/589/galavigh.htm

40 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/590/galavijh.html

http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/merts/591/galavijh.htm41-l

http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/merts/591/galavijh.html42

43- https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/593/galavijh.html

 

 

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 594  راه توده -  31 فروردین 1396

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت