گردش به چپ در ایران و جهان!
|
این غفلت
بزرگی است اگر ندانیم نه تنها رویدادها و تحولات جاری در ایران، بلکه در
سراسر جهان نشان دهنده آغاز و شتاب گیری روندی است که ما آن را گردش به چپ
می نامیم. این غفلت بزرگ حداقل در ارتباط با ایران وقتی غم انگیز است که
منتقدان سیاسی و احزابی که حکومت جلوی فعالیت قانونی و آزاد آنها را گرفته
ندانند و برنامه ها و شعارهای خود را بر اساس همین گردش به چپ و پیش بینی
شتاب گیری آن تنظیم نکنند. از جمله دلائل فشاری که سرمایه داری غارتگر و
تجاری- نظامی جمهوری اسلامی می آورد تا از دل انتخابات ریاست جمهوری 96
دولتی نظامی (حتی با مهر و نشان آشکار) را بر سر کار آورد همین است. یعنی
مقابله با گرایش به چپ تحولات و رادیکال شدن خواست های اقتصادی مردم ایران.
این خواست مردم ایران را فساد گسترده نهادهای مذهبی و اقتصادی و نظامی روز
به روز کامل تر می کند و حاکمیت نظام که در راس آن شخص علی خامنه ای قرار
دارد، راه حل را کنترل امنیتی و نظامی جامعه میداند زیرا هم خود بخشی از
فساد و ناتوانی است و هم از رشد گردش به چپ اصلاحات و تحولات وحشت دارد. در
عرصه جهانی نیز ما با همین صحنه روبروهستیم.
برخلاف
تبلیغات رسانههای سرمایهداری که از قدرت گیری احزاب راست افراطی در
کشورهای اروپائی سخن
میگویند، آنچه در این کشورها روی
میدهد تایید کننده گرایش جهان به چپ است که در همه کشورهای سرمایهداری از
جمله در همین انتخابات فرانسه که سه روز دیگر برگزار می شود مشاهده
میشود. این گرایش به چپ را مستند به آمار نظرسنجی های مرحله اول انتخابات
فرانسه در همین شماره راه توده می توانید بخوانید.
پیروزی
"سیریزا" در یونان، قدرت گرفتن "پودموس" در اسپانیا، پیروزی "کوربین" در
حزب کارگر انگلستان، ظهور "سندرز" در امریکا که همگی شخصیت هائی هستند که
با شعارهای چپ به میدان آمده و حتی به حکومت و دولت رسیده اند، و بالاخره
موقعیت نوین جبهه چپ در فرانسه همگی نمادهای این گرایش نیرومند هستند.
دراینجا تنها از موقعیت کشورهای اروپائی نوشتیم، درحالیکه در بسیاری از
کشورهای امریکای لاتین و یا کشورهای آسیائی نیز وضع به همینگونه است. حتی
سقوط دولت کره جنوبی و زندانی شدن نخست وزیر آن بدلیل فساد اقتصادی که با
یک جنبش وسیع خیابانی و اعتراضی همراه شد نیز همین گردش به چپ را نشان داد.
درباره
تحولات اروپا، در تحلیل نهایی، قدرت گیری و نفوذ اخیر احزاب راست
ناسیونالیست نیز نمادی از این گرایش به چپ است چرا که بیشتر رای دهندگان
آنان قشرهای فرودست جامعه هستند که از وضع موجود بشدت ناراضی اند ولی زیر
فشار تبلیغات رسانههای رسمی و حاکم و فضای امنیتی نسبت به احتمال پیروزی و
تحقق یک سمتگیری چپ در جامعه ناامید هستند و در استیصال و درماندگی خود
بدنبال راه حلهای ساده گرایانهای از نوع بیرون کردن خارجیان برای حل
مشکلات
میروند. این قشرها در پیروزی سیاست های چپ ذینفع هستند و در شرایط معین
میتوانند بسرعت و با قدرت به سمت راه حلهای دموکراتیک و چپ گردش کنند. به
همین دلیل سیاست حکومتی باد کردن "راست ناسیونالیست" در کشورهای اروپائی و
از جمله در فرانسه ابزاری است برای تحمیل نامزدهای حکومتی و تحمیل راه حل
های راست روانه به مردم ناراضی از وضع حاکم!
این راه حل
نیز موقت است زیرا از دو سو به مرزهای محدودیت خود
میرسد. که از یکسو احتمال آنکه این احزاب خود بتوانند قدرت را بدست بگیرند
ضعیف است و از سوی دیگر هر لحظه امکان دارد که پایه رای دهنده آنها به سمت
چپ گردش کند. موقعیتی که اکنون و در جریان انتخابات فرانسه پیش آمده است.
نظیر همین راه حل را با بر سرکار آوردن یک دولت نظامی می خواهند به اجرا
بگذارند که نتیجه آن مانند کوبیدن مشت بر آب است. صریح ترین اظهار نظر را
در این باره محسن رضائی سرلشگر سابق و فرمانده کل سپاه در جریان جنگ با
عراق با این جمله بر زبان آورده است : "زبان ترامپ را روحانی بلد نیست!".
یعنی این زبان را امثال او میدانند که سهم قابل توجهی در فاجعه ادامه جنگ و
تلفات هولناک جنگ با عراق داشته است. چنان که آیت الله منتظری در آستانه
قبول آتش بس توسط آیت الله خمینی طی نامه ای به میرحسین موسوی نوشت: "ما
سرنوشت جنگ و مملکت را بدست آدم های نادانی مثل محسن رضائی دادیم و نتیجه
این شد که می بینید!"
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 594 راه توده - 31 فروردین 1396