راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نقش ملازادگان

شیخ زادگان

و آقازادگان

در کردستان

علی گلاویژ - ( 46)

 

 


فصل هفتم

 

 

ترکیب اجتماعی روستانشینان کردستان

 

اقشار اجتماعی در محیط عشیره ای به دو گروه عمده تقسیم می شوند.

 1) استثمار کنندگان (عشیرت).

 2) استثمار شوندگان (توده های کشاورز و دامدار زیر سلطه عشیرت).

 

بررسی را از گروه نخست آغاز می کنیم.

 

الف- هرارشی داخلی عشیرت. مارکس و انگلس گفته اند: هرارشی که "فرم ایده آل فئودالیسم" بود، ربطی به توده های وسیع خلق نداشت، بلکه مختص فئودال ها و یا ایدئولوگ های آنها بود (که در داخل چارچوب فئودالیسم علیه فئودال ها مبارزه می کردند). برای توده های وسیع خلق نه هرارشی بلکه فئودالیسم وجود داشت و مطرح بود.

 

ایده آل بودن "هرارشی" در فئودالیسم ایران در این بود که این هرارشی نه تنها مالکیت زمین، بلکه به همراه آن حاکمیت نسبی محلی را هم به نسبت های مختلف در میان پله های مختلف هرارشی فئودالی تقسیم می نمود. برخی از عمده ترین ویژگی های این هرارشی به وجود آمدن پدیده ها، فیگورها و مفاهیم ذوجانبتین اقتصادی- اجتماعی- سیاسی و حقوقی بود، از قبیل: بهره- مالیات، مالک- حاکم، رعیت (دهقان – تبعه). برخی از محققین ایرانی به وجود هرارشی در داخل عشیرت پی برده اند، ولی در تصویر و توضیح آن به نظر ما همیشه موفق نبوده اند. مثلا بهمن بیگی هنگام بحث در باره ایلات و عشایر فارس می نویسد که آنها به چهار طبقه تقسیم می شدند 1) کلانترها، 2) کدخداها، 3) رعایا و 4) طبقه پست و پائین. روشن است که "طبقات" اول و دوم استثمار کنندگان و طبقات سوم و چهارم استثمار شوندگان بودند و قرار دادن آنها در یک سیستم بدون اشاره به تضاد اجتماعی آنها جایز نیست.

 

کردستان در ادوار معین تاریخ در سلسله این فرم ایده آل فئودالیسم ایران قرار می گرفت. در این ادوار، سلسله هرارشی فئودالی از شاه گرفته (که مالک – حاکم عالی در سطح سراسر کشور بود- تا خانواده عشیره ای (که در پائین ترین انتهای هرارشی و رو در روی مولدین مستقیم قرار داشت) دارای منظره ای روشن از طبقات معین و پله های مشخص بود. ولی ادواری نیز بود که سلسله هرارشی در برخی طبقات و پله ها گسسته می شد، به دیگر سخن تشخیص همه طبقه حلقات و پله های آن ممکن نبود. ادوار دیگری در تاریخ وجود داشت که در کردستان یک مرکز ثقل سیاسی – نظامی مقتدر محلی به وجود می آمد وجود به طور مستقل و یا تقریبا مستقل در راس هرارشی فئودالی قرار می گرفت و نقش ملک – حاکم عالی را در کردستان بازی می کرد و گاهی از این نیز فراتر می رفت. به هر حال، وضع و ترکیب و گسترش و درجه فعالیت هرارشی به عوامل فراوان بستگی داشت.

 

یکی از جهات قابل توجه هرارشی پاتریارکال – فئودال ایران این بود که هر قدر پله های هرارشی بالاتر می رفت جنبه حاکمیت آن بیشتر جلب نظر می کرد و هر چه پائین تر می آمد جنبه عملی مالکیت برجسته تر می شد. به طوری که شاه در قله هرارشی قرار داشت، اصولا به صورت یک حکمران جلوه گر می شد و شخصی که در پایین ترین پله هرارشی قرار داشت (فرد عشیره ای رئیس خانواده) قبل از هر چیز یک مالک را در وجود خود مجسم می نمود. این خود نشان می داد که مالکیت و حاکمیت که در هم تلفیق گشته بودند، می توانند از هم دور و حتی جدا شوند و لذا شخص واحد حامل هر دوی آنها می تواند و باید به دو شخص، مجزا و تفکیک گردد. این یکی از نطفه های فروپاشی هرارشی مورد بحث و اصولا یکی ازمظاهر تناقض داخلی هرارشی پاتریارکال – فئودال بود.

 

ولی هرارشی داخلی عشیرت که بخشی از هرارشی سرتاسری کشور بود از وضع نسبتا ثابت و منظم و مشخص تری برخوردار بود. این هرارشی معمولا از حلقات زیر تشکیل می شد: رئیس عشیرت، روسای طایفه های عشیرت، روسای تیره های طوایف عشیرت و افراد عشیره ای (روسای خانواده عشیره ای). در عشایر کوچک و به ویژه در جایی که مقدار زمین چندان زیاد نبود، سلسله هرارشی در رئیس تیره متوقف می شد و دیگر به افراد عشیره ای نمی رسید. شایان توجه است که برخی اوقات در پایین ترین پله های هرارشی، فقط مالکیت زمین مورد تقسیم قرار می گرفت، ولی تقسیم حاکمیت محلی در پله معین متوقف می گشت و از آن پایین تر نمی رفت. مثلا اگر یک ده و یا قصبه به یک تیره تعلق می گرفت، اراضی ده و یا قصبه را در میان اعضای تیره تقسیم می کردند. ولی حاکمیت ده و یا قصبه را در میان آنها تقسیم نمی کردند. بلکه این حاکمیت به صورت نام و متمرکز در دست رئیس تیره قرار می گرفت. این حال با اصل وحدت مالکیت ارضی و حاکمیت محلی در عالم عشیره ای مطابقت نداشت و بیانگر دیگری از وجود نطفه تلاشی در داخل این وحدت بود.

 

کسانی که در پله های گوناگون هرارشی داخل عشیرت قرار می گرفتند اسامی مختلف داشتند. مثلا رئیس عشیرت را مزن، سروک، سروکمار، سروک عشیرت، مبر (امیر)، پاشا، سان (سلطان)، خان و غیره و رئیس طایفه را ریش سپی، بیگ و سایره و رئیس تیره را سرکوره، کوره، سرهور، کویخا (کیخدا)، آقا و غیره می نامیدند.

 

روحانیون همان طور که در تکوین فئودالیسم کردستان نقش معین بازی کرده اند در ایجاد هرارشی فئودالی نیز مقام ویژه ای داشتند. گاهی هرارشی فئودالی با هرارشی مذهبی و طریقتی به طور ارگانیک باهم تلفیق گشته منظره و مناسبات بغرنجی را به وجود می آوردند. نیکیتین در باره هرارشی در هم ادغام گشته فئودال – روحانی مطالب جالبی نقل کرده است. او می نویسد: اشراف کردستان به 5 نوع تقسیم می شوند: "ملازادگان"، "شیخ زادگان"، "بیک زادگان"، (منسوبان به خاندان های مقتدر اشراف از قبیل خاندان میرنونان و سردار مکری)، "آقازادگان" (روسای قبایل کوچک)، "ریوه دار" (منسبوبین به خاندان های مقدس). در این زمینه می توان از خاندان سادات نهری (شمرین) و شیوخ طویله و بیاره و دیگر خاندان های بزرگ فئودال روحانی نام برد که هم در تکوین فئودالیسم در کردستان و هم در انتشار طریقت های گوناگون نقش مهمی بازی کرده اند.

 

هرارشی داخل عشیرت دارای محتوای اجتماعی – اقتصادی بود. ولی این محتوا با هاله ای از انواع مطالب و مقولات درجه دوم از قبیل "وحدت اتنیک" لزوم "دفاع مشترک و دسته جمعی" و غیره احاطه می شد. هرارشی فئودالی – روحانی علاوه بر این ها یک هاله "دینی" هم داشت از این قبیل که گویا "اشاعه طریقت" و "تحکیم شریعت" مستلزم این بوده است که "رهبران دینی" به فئودال مبدل شوند و ثروتمند باشند. بدین وسیله بر اطراف املاک و ثروت عظیم و اقتدار فئودال "روحانی" یک حصار استحفاظی "مقدس" و غیر قابل عبور به وجود می آوردند. در واقع این وسیله ای برای حفظ اقتدار طبقاتی شخص مربوطه بود و ربطی به دین و مذهب نداشت. وظیفه علم و خرد انسانی عبارت است از شکستن هاله ها و غلاف های کاذبی که بر اطراف سیستم های ستم طبقاتی و انواع ستم های دیگر ایجاد می شود. آیا پس از شکستن این گونه هاله ها و غلاف ها از زیر آن چه چیزی نمایان می شود؟ برای دادن پاسخ به این سئوال می توان مثلا هرارشی فئودال – مذهبی پیروان مذهب یزیدی (ساکن ایران و عراق و ترکیه) را شکافت و ساختمان طبقاتی آن را مشاهده نمود. حلقات و پله های هرارشی فئودال – مذهبی یزیدی ها برحسب مقام اجتماعی و درجه اقتدار، از بالا به پائین به ترتیب زیر بود:

 

1- "امیر" و یا "امیر شیخان" این شخص در گردهمایی سران یزیدی یکبار برای همیشه انتخاب می شد و تا پایان عمر به مثابه یک مقام مصون و غیر مسئول حکمران مطلق و صاحب اختیار بی چون و چرای یزیدی ها بود. او در عین حال متولی مطلق و منحصر به فرد موقوفات شیخ عدی بن المسافر بود (که بنیان گذار مذهب یزیدی محسوب می شد) و طبق نظر خود با این املاک و درآمد آنها رفتار می نمود و در این باره به کسی حساب و گزارش پس نمی داد.

 

2- "بابا شیخ" وظیفه این شخص عبارت بود از رسیدگی به مسائل مذهبی، سرپرستی مسائل عمرانی بنای شیخ عدی و نگاهداری جانماز ویژه شیخ عدی. او دستورات لازمه در باره نماز و روزه و زکوه را صادر می نمود و احکام شرع یزیدی را تفسیر و تشریح می کرد. همه شیوخ یزیدی تحت تابعیت "بابا شیخ" قرار داشتند. در صورت مرگ و یا برکناری وی سران یزیدی "بابا شیخ" جدید انتخاب می نمودند گرچه برکناری وی به ندرت اتفاق می افتاد.

 

3- "شیخ" ها دو فیگور نخستین، هر یک فقط یک نفر بود. ولی "شیخ ها" چندین نفر بودند و به چند نوع تقسیم می شدند: الف) شیوخ "آلانی" که کارشان منحصر به خواندن و نوشتن بود، ب) شیوخ "شمسانی" که یکی از امتیازاتشان این بود که "باباشیخ" می توانست فقط از میان آنها انتخاب شود، ج) شیوخ "قاتانی" که از آنها می توانست فقط شیوخ عادی انتخاب گردد. هر خانواده یزیدی یکی از شیوخ را به عنوان "حامی" و "دستیگیر" خود انتخاب می کرد.

 

4- "پیر"ها – معاون شیخ ها بودند و از میان خانواده های مشخص انتخاب می شدند، در دهات و شهرهای یزیدی نشین سفر کرده مریدان خود را به اجرای فرایض مذهب یزیدی هدایت می نمودند.

 

5- "فقیر"ها – افرادی بودند که می گفتند ما به امید آخرت از لذایذ دنیا دست شسته ایم و فقط عبادت می کنیم و از برخی جهات به "فقیرهای" هندی شباهت داشتند.

 

6- "قوال" اکثرا شعرای بدیهه گوی ماهری بوده در مراسم مذهبی یزیدیان آواز می خواندند، در مناطق یزیدی نشین سفر کرده صدقه و نذر و خیرات دیگر جمع می کردند.

 

گرچه اقشار و زمره ها و فیگورهای دیگری هم در جوامع یزیدی وجود داشتند، ولی هرارشی اقشار استثمارگر عبارت از شش قشر مذکور در فوق بود. حتی از نظری "فقیر" و "قوال" را هم نباید جزو هرارشی اقشار استثمارگر یزیدی حساب کرد. پایین تر از "قوال" گروه دیگری به نام "کوچک" وجود داشت که کار افراد آن غسالی و فالگیری بود.

 

به طوری که مشاهده می شود این هرارشی در عین حال یک سیستم اداری نیز بود. در نقطه مقابل این هرارشی از لحاظ اجتماعی، توده های وسیع "مرید" ها قرار داشتند و در واقع سیستم مذهبی- اداری هرارشیک مشروح در فوق وسیله حاکمیت امیر و باباشیخ و شیخ ها و پیرها و بستگان آنها بر توده مریدان زحمتکش بود. عبدالرزاق الحسن می گوید: مریدان "گاو شیرده" هرارشی روحانی – فئودالی یزیدی بودند. زیرا اولا) از خود اراده ای نداشته تحت اختیار مطلق این هرارشی قرار داشتند و ثانیا) همگی موظف بودند قسمت معین محصول دسترنج خود را به افراد این هرارشی تقدیم نمایند. به طور مشخص هر "مرید" یزیدی موظف بود 10 درصد محصول خود را به "شیخ"، 5 درصد آن را به "پیر"، 5/2 درصد آن را به "فقیر" و 625/0 درصد آن را به "قوال" بدهد. دایره اختیارات و قدرت و ثروت "امیر" و "باباشیخ" قبلا شرح داده شد.

 

این مناسبات تا ربع سوم قرن 19 ادامه داشت. در سال 1875 (1254) به ابتکار حکومت عثمانی سعی شد در مناسبات داخلی یزیدی ها دگرگونی ایجاد گردد و بدین منظور رسما قواعدی مقرر شد. ولی وضع مشروح در فوق عملا ادامه پیدا کرد و منظور از طرح مسئله در این جا این بود که نشان داده شود سیستم هرارشی فئودالی با وجود تمام هاله ها و غلاف ها و رنگ و روغن هایی که برای آن ساخته می شد، در حقیقت چیزی جز سیستم تقسم و تقسیم مجدد محصول اضافه مولدین مستقیم و آلت جبر طبقه فئودالی پاتریارکال بر توده های زحمتکش کشاورز و دامدار چیز دیگری نبود. پس از شرح مختصر این واقعیت تاریخی فعلا از موضوع هرارشی جدا می شویم گرچه بحث زیر نیز به طور غیر مستقیم به همین موضوع مربوط می شود.

 

برای مطالعه بخش های پیشین لینک های زیر را می توانید مطالعه نمایید:                                                                                                           

 

1-   http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/551/khodmokhtari.ht

2-   http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/552/galavish.html

3 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/553/galavigh.html

4 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/554/galavijh.html

5 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/555/galavigh.html

6 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/556/glavigh.html

7 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/557/galavigh.html

8 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/558/galavigh.html

9 http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/559/galavigh.html

10 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/560/galavij.html

11 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/561/galavijh.html

12- www.rahetudeh.com/rahetude/indexfolder/2016/jolay/index562

13  http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/563/galavigh.html

14- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/564/galavigh.html

15 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/565/galavigj.html

16- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/566/galavijh.html

17- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/567/galavijh.ht

18- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/568/galavgj.htm

19- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/569/galav

20- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/570/galavi

21 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/571/galavijh

22 - http://rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/572/galavijh.htm

23 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/573/galavijh.html

24- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/574/galavij.html

25- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/575/galavijh.htm

26- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/576/galavigh.ht

27 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/577/galavijh.htm

28 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/galavijh.htm

29 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/579/galavijh.html

30- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/580/galavigj.htm

31- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/581/galavijh.htm

32 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/582/galavijh.htm

33 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/583/galavijh.htm

34- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/584/glavijh.html

35- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/585/galavijh

36 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/586/glavijh.htm

37 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/587/glavijh.html

38 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/588/galavijh.html

39 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/589/galavigh.htm

40 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/590/galavijh.html

41 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/merts/591/galavijh.htm

42- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/merts/591/galavijh.html

43- https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/593/galavijh.html

44 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/594/galawijh.html

https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/595/galavigh.html45-

 

 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 596  راه توده -  14 اردیبهشت  1396

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت