جنبش اصلاحات به جنبش تغییرات فرا روئیده
|
در تمام سالهائی که راه توده منتشر شده و می شود بر این باور بوده و هستیم
که حوادث خود به تنهائی تعیین کننده روندهای اجتماعی نیستند، بلکه این
روندهای اجتماعی اند که حوادث در دل آنها روی می دهند. به همین دلیل ابتدا
می بایستی از روندی که درجامعه، برخاسته از تضادهای موجود اجتماعی طی می
شود شناخت بدست آورد و سپس حوادث را در دل این روندها ارزیابی کرد. با این
درک از سیاست و مشی توده ایست که ما پیوسته کوشیده ایم رویدادها و حوادث
را، بر مبنای این معیارها تفسیر کنیم:
ماهیت دولت و حکومت،
مسیری که این دو طی می کنند،
سیاستی که دولت ها پیش برده اند،
وابستگی طبقاتی دولت و حاکمیت و نقش کارگزاران آن
این که فرماندهان سپاه چه پست هائی را در دولت ها دارند و یا نقش شورای
فرماندهی سپاه در دولت ها چقدر است؟ و یا چرا دولتی امنیتی است، چرا بی
وقفه تولید جنجال در داخل و خارج می شود و دهها سئوال مشابه دیگر مهم
هستند، اما نه به اندازه ضرورت شناخت ما از ماهیت حاکمیت و دولت ها.
بیش از آنکه هویت و سابقه سپاهی و یا امنیتی وزرای یک دولت مطرح باشد، کشف
آن سیاستی مطرح است که برای اجرای آن یک دولت بر سر کار می آید. برای نمونه
ما جنجال سازی های احمدی نژاد را اساس معیارهای بالا تحلیل کردیم.
در چارچوب همین شناخت و ارزیابی از روندی که در ایران طی می شود:
1- بارها از دستآوردهای علمی – اتمی ایران حمایت کرده و آن را یک دستآورد
ملی ارزیابی کرده ایم. درعین حال که بشدت با قرار گرفتن این دستآورد در
خدمت سیاست جنگی و جهانگشائی شیعه و سرکوب آزادی ها و مانورهای اقتصادی
خلاف سه اصل (تعاونی، حکومتی و خصوصی) مخالفت کرده ایم.
2- در بحث پیرامون نقش نیروهای سپاهی و نظامی در حاکمیت، مانند همه دوران
حیات حزب توده ایران اعلام داشته ایم که همیشه در نیروهای نظامی لایه بندی
های متمایل به اقشار و طبقات اجتماعی وجود دارد، بویژه در سپاه پاسداران که
از دل یک انقلاب بیرون آمده است. دراین نیرو علیرغم همه مغزشوئی ها و تحمیل
ایدئولوژیک گسترش شیعه در منطقه و جهان و علیرغم اشتباهات و بیراهه های
امنیتی و ماجرا آفرینی که سپاه طی کرده، هنوز معتقدیم همه فرماندهان و بدنه
سپاه دارای یک اندیشه نیستند و همچنان معتقدیم که پیوند بخش هائی از سپاه و
نیروهای نظامی جمهوری اسلامی با جنبش ترقیخواه و ملی کشور به این جنبش
توانی در حد دگرگونی های بزرگ می بخشد و هرگز نباید آن را فراموش کرد. این
سخن و نظر ما، که در دوران اصلاحات و دولت خاتمی نیز بارها عنوان شد، با
واکنش هائی حتی در میان طیف توده ای روبرو شد، اما راه توده بر مشی و
اعتقاد خود پای فشرد و همچنان پای می فشارد.
3- ما تفاوت بنیادین قائلیم میان یک سیاست ضد امپریالیستی و ملی با سیاستی
جنگی و ماجراجویانه که بر محور صدور تشیع استوار است و برای خود رسالتی
الهی جهت دنبال کردن این سیاست قائل است. به همین دلیل است که شعارهای ضد
امریکائی و نمایش های نوبتی و حکومتی در مقابل این و یا آن سفارتخانه و حتی
اسرائیل ستیزی تبلیغاتی را سمت گیری ملی و ضد امپریالیستی نمی شناسیم. هرجا
که با این ارزیابی ما مخالفت شده گفته ایم نگاه کنید به سیاست های داخلی
حاکمیت کنونی. آن دولت و حاکمیتی که در مقابل امپریالیسم امریکا می ایستد
مانند ونزوئلا نفت خود را ملی می کند، مانند بولیوی زمین های کشاورزی را
میان کشاورزان تقسیم می کند و دست شرکت های خارجی را از اقتصاد کشور قطع می
کند، مانند کوبا نان را میان همه یکسان تقسیم می کند و... شما در جمهوری
اسلامی شاهد چنین رویدادهای ضد امپریالیستی هستید؟
آیا نفی قانون اساسی و لیبرالیستی کردن اقتصاد ایران، رویش بانک ها در
ایران، نابودی صنایع داخلی و رساندن واردات به مرز 45 میلیارد دلار بصورت
رسمی و 60 میلیارد دلار بصورت غیر رسمی (در زمان احمدی نژاد)، تقابل با هر
نوع خواست صنفی و حقوقی کارگران و زحمتکشان یدی و فکری نامش مبارزه با
امپریالیسم است؟
می گویند: "اما سیاست خارجی رهبر ضد امپریالیستی است." و ما می گفته ایم و
می گوئیم که خواهید دید که از دل آنچه که شما سیاست ضد امپریالیستی می
نامید یا سازش های بزرگ و خیانت بار بیرون خواهد آمد و یا ماجراجوئی های
ایران بر باد ده.
6 - این نگاه اجمالی ما به شرایط حاکم بر ایران کامل نخواهد بود، اگر به
جنبش اجتماعی و در جستجوی تحول در کشور اشاره نکنیم. بنظر ما، نه جنبش
اصلاحات و انتخابات تکاندهنده دوم خرداد 1376 که محمد خاتمی از دل آن بیرون
آمد، نه جنبش سبز 88 و نه انتخابات 92 که روحانی در آن به پیروزی رسید
حادثه، جرقه های کوتاه و کم عمر نبوده اند. نشانه های بسیار جدی وجود دارد
که بموجب آنها باید در انتظار تحولات و جرقه های بزرگتر هم بود. امروز و
همچنان انتخابات و صندوق های رای زبان میلیون ها مردم ایران است و نمی توان
بنام توده ای این صندوق ها را دور زد و این توده وسیع و میلیونی مردم را
ندید و برای رای آنها ارزش و اعتبار قائل نبود. دفاع از انتخابات و صندوق
های رای خود به نوعی دفاع از حق و آگاهی مردم است.
مردم برای این آگاهی و برای این دفاع از حق خود تا حالا هزینه های بسیار
داده اند. هزینه ای که فعالان سیاسی با ضرب و شتم و زندان داده اند و
کارگران، معلمان، پرستاران، دانشجویان، زنان و حتی کارمندان دولت به قیمت
خالی ماندن سفره هایشان.
بخش مهمی از جنبش به بیراهه رفته دانشجوئی که پرچم سوپر انقلابی تحریم
انتخابات و رفراندوم را در سالهای دولت خاتمی برافراشته بود و تند ترین
حملات را متوجه مجلس ششم و دولت خاتمی کرده بود، حالا چشم و گوشش باز شده و
بسیار دقیق تر شرایط و واقعیت ها را می شناسد و بر اساس آنها حرکت می کند.
نسلی به دانشگاه آمده و به این جنبش وصل شده که بیگانه با دردهای اجتماعی
نیست. تشدید فشارهای سیاسی و اقتصادی به اقلیت های قومی ایران که بویژه در
کردستان و بلوچستان و خوزستان به فشارها و محدودیت های مذهبی نیز آلوده است
نیز شناخت از حاکمیت مخالف اصلاحات را از سطح به عمق برده است. پافشاری
کارگران برای داشتن سندیکای مستقل کارگری نیز چهره دیگری از به عمق رفتن
جنبش اصلاحات است. در بخش های روشنفکری جامعه نیز محدودیت های فرهنگی و
هنری زمینه های مقایسه حاکمیت دوران اصلاحات و دولت خاتمی با دولت و حاکمیت
احمدی نژاد را فراهم کرد و سپس در دوران روحانی بازگشت از بیراهه فاجعه بار
دوران احمدی نژاد و سرکوب سیاسی و فرهنگی و بستن بیش از پیش فضای سیاسی را
شاهد شد. ما در بیانیه ها، مصاحبه ها و نامه های نویسندگان، اهل سینما و
تئاتر و... این مقایسه و دفاع از تداوم آن را شاهدیم و شک نداریم که تا
رسیدن آخرین روزهای پیش از انتخابات 29 اردیبهشت شاهد برآمدهای جدی تر آن
خواهیم شد.
تمامی رویدادها، نشانه از سطح به عمق رفتن جنبش اصلاحات است و به همین دلیل
ما اعتقاد داریم که جنبش اصلاحات به "جنبش تغییرات" فرا روئیده است. این
جنبش در برابر سیاست دروغ و ارعاب و زندان و سوء استفاده های مذهبی قرار
دارد و در آینده آشکارتر و صریح تر از امروز شاهد این روند خواهیم بود.
وحشت از نتیجه انتخابات ریاست جمهوری که به تب و لرز در حاکمیت تبدیل شده
نیز خود کامل کننده درک ما در باره فراروئیدن جنبش اصلاحات به جنبش تغییرات
است.
بجای حرف های پوچ و کلی و شعارهای غیر عملی و توخالی، باید در کنار مردم و
با دیدن واقعیات و امکانات به تکامل صف بندی ها در حاکمیت کمک کرد و کوشید
که از دل حاکمیت نیز نیروی – نظامی و غیر نظامی- جذب جنبش تغییرات شود.
تنها بعنوان یک نمونه از وسعت گرفتن صف بندی ها، نگاه کنید به جبهه جدید
اعتدالیون که گفته می شود با ابتکار امثال علی لاریجانی رئیس مجلس کنونی و
ناطق نوری رئیس مجلس پنجم و رئیس بازرسی دفتر رهبر برای حمایت از روحانی در
انتخابات ریاست جمهوری شکل گرفته است. ما می گوئیم بحران همه جانبه
اجتماعی، فساد گسترده در حاکمیت و نیاز به تحولات حکم خود را صادر می کند و
آنها که در حاکمیت این نیاز را پذیرفته و یا می پذیرند خواه نا خواه در
جبهه گسترده تغییرات برای خود جائی را جستجو خواهند کرد. تغییرات در ایران
و در جمهوری اسلامی اجتناب ناپذیر است و با هر حادثه، این خواست ملی شتاب
می گیرد و آشکارتر می شود!
تلگرام راه توده:
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 596 راه توده - 14 اردیبهشت 1396