راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سوسیالیسم

یکصد سال

 پس از انقلاب اکتبر

آ.و. ماسلیخین

ترجمه: کیوان خسروی

 

 

 

 

 

یکصدمین سالگرد انقلاب کبیر نزدیک است. مارکسیسم – لنینیسم انقلاب را بعنوان مرحله طبیعی و قانونمند تکامل اجتماعی بررسی می کند. بدلیل اهمیت زیاد تغییرات انقلابی در جامعه، بطور مختصر تاریخ عینی آنها را بررسی می کنیم.                                                

 

انقلاب چیست؟

 

انقلاب یعنی تحول، دگرگونی و تغییر کیفی و رادیکال، جهش کیفی در تکامل جامعه، طبیعت و دانش. مانند انقلاب زمین شناسی، انقلاب صنعتی، انقلاب علمی – تکنیکی، انقلاب فرهنگی، انقلاب در فیزیک.             

«انقلاب» برای توصیف تکامل اجتماعی بکار برده می شود: انقلاب اجتماعی، انقلاب بورژوازی، انقلاب بورژوا دمکراتیک، انقلاب ملی دمکراتیک، انقلاب سوسیالیستی و انقلاب رهایی بخش ملی.

انقلاب اجتماعی،« گذار تاریخی از کهنه به نو را معنا می دهد» (دانشنامه فلسفی.1983 .ص .574 ).

انقلاب های اجتماعی حکم ضروری در زندگی اجتماعی را بازتاب میدهند. در انقلاب مشارکت وسیع توده های مردم ضرورت دارد. انقلاب برای مبارزه با نظام موجود و علیه طبقات استثمارگر است و از این منظر است که انقلاب مبارزه طبقاتی علنی و شدیدترین نوع مبارزه است.

نخستین هدف انقلاب اجتماعی تسخیر قدرت دولتی است. مسئله قدرت مسئله اصلی هر انقلابی است. طبقات حاکم تلاش می‌کنند انقلاب را با توسل به زور سرکوب کنند. گاهی بر انقلاب پیروزمی‌شوند؛ قیام کنندگان را تیرباران می کنند و یا به زندان می اندازند و یا به تبعید می فرستند. اما انقلاب بار دیگر و شکل و زمان دیگری آغاز می شود.

برخی براین باورند که انقلاب بعنوان شکلی از تکامل اجتماعی بی نتیجه است زیرا با «هزینه های» عظیم - ضایعات بزرگ انسانی و تخریب مادی همراه می شود. آنها به جای انقلاب- رفرم را توصیه می کنند و باور ندارند که گاه فرصت رفرم از دست رفته و جای آن را انقلاب گرفته است.

درک دیالکتیکی - ماتریالیستی از تاریخ  ثابت می کند که انقلاب ها قانونمند و ضروری اند و نیروی محرکه پیشرفت اجتماعی هستند. آنها موانع را از سر راه جنبش به پیش جامعه از میان بر می دارند و در حکم جهشی عظیم هستند- انقلاب گذار به اشکال زندگی اجتماعی نوین و بسیار پیشرفته است.                                                         

سده‌های هفده و بیست انقلابات اجتماعی فراوان روی داد. در عصر سیر صعودی سرمایه داری انقلابات بورژوازی نقش بزرگی را ایفا کردند - انگلیس (سده هفده)، فرانسه و آمریکا (سده هیجده). نقش اصلی را در نابودی فئودالیسم و ایجاد نظام نوین- سرمایه داری ایفا کردند.

 

انقلاب ها نقش مهمی در سرنوشت کشورها دارند. بعنوان نمونه انقلاب سالهای 1793-1789 در فرانسه در تاریخ تحت نام- «انقلاب کبیر بورژوازی فرانسه»، و نابودی سیستم فئودالیسم بود.

در پایان سده هیجده رویداد بزرگی در دنیای جدید به وقوع پیوست. زمانی که ایالت های آمریکایی علیه تسلط بریتانیا قیام کردند. این قیام به مردم امکان داد استقلال کشور خود را بدست بیآورند و ایالات متحده آمریکا را ایجاد کنند. آمریکایی‌ها این انقلاب را جشن ملی می گیرند.

در قرن 19 و در سالهای 1849-1848 در آلمان انقلاب شد. انقلاب مردمی در فرانسه (1871) منجر به برقراری کمون پاریس ‌شد، که سریع سرکوب شد.

 

قرن بیستم را بحق میتوان نه تنها سده دو جنگ جهانی، بلکه سده انقلابات نامید. سه انقلاب در روسیه رخ داد- سالهای 1907-1905، انقلاب فوریه سال 1917 (دولت تزاری سرنگون شد) و انقلاب سوسیالیستی اکتبر.

همچنین یک سلسله انقلابات رهایی بخش ملی در کشورهای آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین روی داد، که در نتیجه آنها سیستم های استعماری سرنگون شدند و دولتهای مستقلی ایجاد شدند که برخی از آنها راه سرمایه داری و برخی دیگر راه سوسیالیسم را پیش گرفتند.

پس از انقلاب اکتبر در روسیه که مهمترین رویداد انقلابی قرن بیستم بود تشکیل جمهوری خلق چین در سال 1949 رویداد بزرگ آن قرن بود. بیش از نیم قرن جمهوری خلق چین با موفقیت در حال رشد در مسیر سوسیالیستی، با آهنگ بالا است. انقلاب اکتبر جایگاه ویژه ای را در تاریخ مردم ما و بشریت دارد. آیا ما ناگزیریم که نظرات جعل کنندگان مختلف تاریخ درباره آنکه آیا انقلاب اکتبر لازم می بود یا نبود؟ را بخوانیم و یا بشنویم؟

می گویند برای روسیه بهتر نبود که در انقلاب فوریه می ماند و کار به انقلاب اکتبر نمی کشید؟

این سئوال کنندگان تصور کرده اند انقلاب های اجتماعی بنا به سفارش برپا می‌شوند و مطابق «میل و آرزوی»  افراد و شخصیت ها روی می‌دهند.

در حقیقت، انقلاب اکتبر، هم از نقطه نظر شرایط داخلی تکامل روسیه و هم از نقطه نظر بین المللی ضروری و قانونمند بود. در پایان قرن نوزده روسیه نقطه گرهی تناقضات تکامل جهانی بود. تضادها خصلت آشتی ناپذیر (آنتاگونیستی) پیدا کرده بودند: بین کار و سرمایه، بین تزاریسم و بورژوازی و مردم تحت ستم.

در هیچ کجای دنیا مانند روسیه وضعیت انقلابی سریع اوج نگرفت. وضع انقلابی به معنی «پایینی‌ها»، یعنی توده های مردم، رانده شده توسط طبقه حاکم نخواهند به شیوه کهنه زندگی کنند، و « بالایی‌ها » هم نتوانند بر روال سابق کشور و مردم را اداره کنند.

 نباید فراموش کرد که جنگ اول جهانی و سیاست سست و بی کفایت تزاریسم منجر به فروپاشی اجتماعی و اقتصادی روسیه شد. رهبران شش فراکسیون مجلس "دوما" به نیکلای در دسامبر سال 1916 هشدار دادند که شیرازه کشور در حال از هم پاشیدگی است.(نقل از گ.آ.زوگانف- میهن من- 1996.ص.319). پس از دو ماه و نیم حکومت سقوط کرد.

دولت بورژوازی- منشویکی کرنسکی مسائل اصلی جامعه و مردم، یعنی صلح، زمین، نان را نتوانست حل کند و حل را برای انقلاب اکتبر باقی گذاشت.

پیامد مهم انقلاب اکتبر، پس از 5 سال، تشکیل اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در سال 1922 بود. همبستگی نزدیک ملتها و خلقها در یک اتحادیه  واحد ضرورت تاریخی و خواست دوران بود. این اتحاد پیش از هر چیز ضرورت تلاش مشترک جمهوری‌ها برای غلبه بر ویرانی اقتصادی ناشی  از جنگ را در برابر اتحاد شوروی قرار داد. بازسازی اقتصاد ملی و بهبود شرایط زندگی زحمتکشان همزمان با غلبه بر عقب ماندگی، تقویت قابلیت دفاعی و مهمتراز همه- ساختن جامعه نو و عادلانه آغاز شد.

مبانی حقوقی ساختمان دولت سوسیالیستی در کشور چند ملیتی ما قانون اساسی سالهای 1918-1924 -1936 -1977 بود. هر کدام از آنها مراحل معین تکامل انقلاب اکتبر را کامل کرد.

اتحاد شوروی، ایده سوسیالیسم، تکامل صلح آمیز جامعه و تحکیم و نهادینه کردن حقوق و آزادی های تمام مردم را پی گرفت. در زمینه تولید مواد، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به مقام نخست در اروپا و مقام دوم در جهان رسید.( دراین میان لازم است در نظر داشت که روسیه از کشورهای پیشرفته پنجاه تا یکصد سال عقب بود) روسیه به پیشرفت های علمی- تکنیکی رسید و در خط مقدم قرار گرفت و به نخستین کشوری تبدیل شد که ماهواره ها را به فضا پرتاپ کرد، نخستین فضانورد انسان شوروی بود، نخستین نیروگاه اتمی در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ساخته شد. در حوزه اجتماعی عدالت اجتماعی بین طبقات و دوستی بین ملتها بوجود آمد. دستاوردهای اجتماعی بزرگ آموزش رایگان در مدارس و آموزشگاه‌های عالی، درمان رایگان، دریافت آپارتمان با  حداقل کرایه و غیره وضع شد.

 از هفتاد سال موجودیت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تقریبا بیست سال آن با دفع تهاجمات سالهای جنگ داخلی و جنگ جهانی دوم، با دو دوره بازسازی پس از جنگ گذشت. (وجوه و اعتبارات بزرگ کشور برای دفاع از میهن اختصاص یافت.)

بنای سوسیالیسم برای نخستین بار آغاز شد. نمونه هایی از زندگی جدید در جهان وجود نداشت و طبیعی بود که خطاها روی دهد. محدودیت های بی اساس برای برخی شهروندان؛ درگیر کردن کشور در مسابقه تسلیحاتی؛ زیاده روی در سازماندهی کالخوزها از آن جمله اند.

پیروزی مردم شوروی بر آلمان فاشیستی و میلیتاریسم ژاپن- دلیل قانع برای برتری دولت چند ملیتی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بر سیستم های حاکم در غرب و شرق بود.                                                                                                             

آیا این امرآزمونی برای نشان دادن استحکام و ثبات جامعه نوین سوسیالیستی نبود؟ همچنان که دوستی بیش از صد خلق کشور چند ملیتی آزمونی دیگر برای نظام سوسیالیستی؟

امروز تکامل در مسیر سوسیالیسم را بیش از یک میلیارد انسان در جمهوری خلق چین ادامه میدهند. نظام سوسیالیستی در کوبا و دیگر کشورهای جهان تایید عملی قابلیت حیاتی جامعه نوین است.   

برخی اقتصاد‌دانان و جامعه شناسان براین باورند که بزودی چین از ایالات متحده آمریکا نیز از نظر تکامل اقتصادی سبقت خواهد گرفت.

 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

                            

 

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 596  راه توده -  14 اردیبهشت  1396

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت