راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله راه توده 630

جنبش اعتراضی مردم

سیاسی است با زیر بنای اقتصادی

 

این ادعا که جنبش و نارضایتی امروز مردم ایران جنبشی اقتصادی است که نتیجه سیاست‌های اقتصادی دولت روحانی است به کلی پوچ و بی‌محتواست. هیچکس در خیابان‌ها نیست به این عنوان که حقوق من را زیاد کنید یا به من کار بدهید یا یارانه مرا بیشتر کنید! آنها که در خیابان هستند برای خواست‌های عمومی و جمعی سیاسی در خیابانند هر چند که در شمار قربانیان اصلی نظام اقتصادی نابرابر و عدالت ستیز سه دهه اخیر باشند و همین به شکل بیان خواست هایشان رنگ ویژه‌ای بزند. نارضایتی و جنبش مردم دارای پایه‌های اقتصادی و اجتماعی ولی خواهان و حامل راه حل‌های سیاسی است و این راه حل سیاسی جز عقب نشینی رهبر و حکومت در برابر مردم چیز دیگری نمی‌تواند باشد. قریب یک هفته پس از شنیدن شعارهای مردم در خیابانها، هنوز مخالفان دولت روحانی دستها را روی گوشها گذاشته و همچنان مدعی هستند که مردم از وضع اقتصادی کشور ناراضی هستند و برای همین به خیابان‌ها آمده‌اند. در حالیکه این سطح از مسئله همان روز پنجشنبه گذشته پایان یافت. جنبش مردم در خیابان‌ها برای خواست‌های سیاسی است که راه را برای حل مشکلات اقتصادی هموار می کند. اینکه ریشه نارضایتی‌ها چیست یک مسئله است، اینکه راه حل آن را مردم چه می‌دانند مسله‌ای دیگر. اگر کارگران یک کارخانه برای افزایش دستمزد خود اعتصاب کنند، این یک جنبش اقتصادی است. ولی اگر کارگران همان کارخانه برای عوض شدن استاندار یا برکناری رهبر اعتصاب کنند این دیگر یک اعتراض اقتصادی نیست، اعتراضی سیاسی است ولو آنکه ریشه اش در زندگی اقتصادی کارگران باشد.

 

از پنج شنبه گذشته که مخالفان دولت کوشیدند پس از چند روز تبلیغات، عده‌ای را در مشهد و دیگر شهرهای خراسان علیه دولت روحانی به صحنه بکشانند تا امروز (پنجشنبه) ایران شش روز تاریخی و پرحادثه را پشت سر گذاشته و امروز (پنجشنبه) نیز هنوز به شب نرسیده است.

همه حوادث این 6 روز، در پیوند با نشانه‌های بروز یک شورش کور است که از چندی پیش آشکار شده و راه توده بارها آن را در مقالات خود به آن اشاره کرده بود. از یکطرف دارو دسته احمدی نژاد با پشتیبانی‌هایی از داخل حکومت خود را برای این شورش و بدست گرفتن هدایت آن آماده می‌کرد. از طرف دیگر جناح راست حکومتی نیز به شیوه خود به استقبال آن می رفت چنانکه در آستانه تظاهرات مضحک و ساندیسی 9 دی کوشید عوامل خود را بنام مردم با شعار مرگ بر روحانی به خیابان بکشاند. با این خیال که با استفاده از فرصت نماز جمعه در باد تبلیغ نارضایتی مردم از دولت روحانی بدمد و سپس شعار مرگ بر روحانی را به عنوان شعار گویا خودجوش مردم ناراضی به تظاهرات فرمایشی شده 9 دی تحمیل کند و شورش کور مردم را به شورشی سازماندهی شده علیه دولت روحانی تبدیل کند و رهبری آن را بدست بگیرد.

آنچه جناح راست حکومت و مخالفان دولت روحانی را به انجام این نقشه امیدوار کرده بود این واقعیت بود که از چند ماه پیش گروهی بویژه از مالباختگان موسسات اعتباری در خیابان‌ها تظاهرات می‌کردند و آنها توانسته بودند عوامل خود را با شعار مرگ بر روحانی داخل آن جای دهند. تظاهراتی که با بی‌اعتنایی و عدم توجه مردم عادی پایان می‌یافت. راست حکومتی با دیدن این صحنه‌ها تصور کرد همین را می‌توانند در مقیاسی وسیع تر در خراسان و سپس کل ایران انجام دهند و تظاهراتی سراسری با موضوع گرانی و مشکلات اقتصادی مردم برپا کنند. آنها از همینجا گامی را برداشتند که موجب شد با سر از بالای منبر به زمین پرتاب شوند. مردمی که در شمار عده ای مالباخته نبودند در کنار مالباختگان قرار نگرفتند. این درست همان نکته‌ای بود که راه توده در شماره 629 خود، یعنی پنجشنبه گذشته با اشاره به تظاهرات مالباختگان نوشت و دلیل تنها ماندن و بی‌آیندگی تظاهرات آنها را در آنجا دانست که "فقط بدنبال بدست آوردن- به هر قیمت- خواست خود حتی به بهای چاپلوسی دربرابر قدرت هستند و نه بیان یک خواست اجتماعی." در حالیکه "اگر هر فردی تحقق خواست‌های خود را در یک تحول عمومی و جمعی ببیند و برای این تغییر جمعی به میدان بیاید در آنصورت چشم انداز یک تحول مثبت دربرابر جامعه گشوده‌ می‌شود" (راه توده 629)

گام شتابزده را مخالفان دولت روحانی برداشتند. آنها به امید بهره گیری از تظاهرات مالباختگان و دیگر ناراضیان اقتصادی و تبدیل کردن آن به اعتراض به گرانی و دشواری‌های اقتصادی یعنی به یک خواست جمعی و سیاسی با این تصور که قربانی آن دولت حسن روحانی خواهد بود وارد میدان شدند. اشتباه بزرگتر آنها این بود که تظاهرات را همزمان برای چندین شهر تدارک دیدند. بنابراین، هم خواست‌های اقتصادی فردی و گروهی منزوی را به یک خواست جمعی و عمومی تبدیل کردند، هم آن را سراسری کردند و به همه شهرها و مناطق گسترش دادند. نتیجه، پیوستن وسیع مردم ناراضی به تظاهرات اعتراضی و سیاسی کردن آن و سپس راه افتادن سیل خشم عمومی به خیابانها شد.

امروز هم هنوز مخالفان دولت روحانی همچنان مدعی هستند که مردم از وضع اقتصادی کشور ناراضی هستند و برای همین به خیابان‌ها آمده‌اند در حالیکه این سطح از مسئله همان روز پنج شنبه گذشته پایان یافت. جنبش مردم در خیابان‌ها برای خواست‌های سیاسی است که راه را برای حل مشکلات اقتصادی هموار می کند. اینکه ریشه نارضایتی‌ها چیست یک مسئله است، اینکه راه حل آن را مردم چه می‌دانند مسله‌ای دیگر. اگر کارگران یک کارخانه برای افزایش دستمزد خود اعتصاب کنند، این یک جنبش اقتصادی است. ولی اگر کارگران همان کارخانه برای عوض شدن استاندار یا برکناری رهبر اعتصاب کنند این دیگر یک اعتراض اقتصادی نیست، اعتراضی سیاسی است ولو آنکه ریشه اش در زندگی اقتصادی کارگران باشد.

بنابراین، این ادعا که جنبش و نارضایتی امروز مردم ایران جنبشی اقتصادی است که نتیجه سیاست‌های اقتصادی دولت روحانی است به کلی پوچ و بی‌محتواست. هیچکس در خیابان‌ها نیست به این عنوان که حقوق من را زیاد کنید یا به من کار بدهید یا یارانه مرا بیشتر کنید! آنها که در خیابان هستند برای خواست‌های عمومی و جمعی سیاسی در خیابانند هر چند که در شمار قربانیان اصلی نظام اقتصادی نابرابر و عدالت ستیز سه دهه اخیر باشند و همین به شکل بیان خواست هایشان رنگ ویژه‌ای بزند. نارضایتی و جنبش مردم دارای پایه‌های اقتصادی و اجتماعی ولی خواهان و حامل راه حل‌های سیاسی است و این راه حل سیاسی جز عقب نشینی رهبر و حکومت در برابر مردم چیز دیگری نمی‌تواند باشد.

 


 

 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 630  راه توده -  14 دیماه  1396

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت