راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

بلائی بنام

خصوصی سازی

که به جان مردم

در ج. اسلامی افتاد

 

سی سال پیش زمانی که آقای خامنه‌ای رهبر شد و می‌خواست بابت دوران ریاست جمهوری خود از میرحسین موسوی نخست وزیر وقت انتقام بگیرد، گفته شد که همه مشکلات اقتصادی کشور گناه دولت موسوی و بقول خودشان "اقتصاد دولتی" است. نگفتند که اقتصاد ایران در شرایط جنگ بقول آقای جهانگیری، معاون رئیس جمهور، با 1 میلیارد دلار اداره می‌شود نه با 130 میلیارد دلار احمدی نژاد. گفتند همه مشکلات بخاطر نظرات اقتصادی موسوی است که گویا طرفدار اقتصاد دولتی بوده است. گفتند موسوی با اقتصاد دولتی وعده بهشت داد و جهنم ایجاد کرد. حالا ما می‌خواهیم با خصوصی سازی بهشت ایجاد کنیم. آن "بهشت" ظاهرا همین جامعه امروز ماست.

چندی پیش روزنامه "دنیای اقتصاد" وابسته به محافل سرمایه‌داران تجاری و اتاق بازرگانی نوشت که پیامد خصوصی سازی‌های 30 سال گذشته در کشور بدینگونه بوده است که اگر بنگاه واگذاری شده بزرگ بوده عمدتا به عنوان "رد دیون" در اختیار بانک‌ها یا بخش عمومی مانند بنیاد مستضعفان، کمیته امداد، آستانقدس قرار گرفته و اگر کوچک بوده توسط بخش خصوصی خریداری وسپس تکه تکه شده و زمین و ماشین آلات آن جداگانه فروخته شده است. (نگاه کنید به راه توده 569) بنابراین آنچه شده خصوصی سازی "واقعی" نیست و حالا به گفته آقای موسی غنی نژاد – برجسته ترین! اقتصاددان کشور به انتخاب اتاق بازرگانی- باید در کشور خصوصی سازی واقعی انجام شود. البته هم ایشان و امثال ایشان سی سال است که بر همین خصوصی سازی که حالا می‌گویند غیرواقعی است پافشاری کرده‌اند و اگر کسی در این سی سال می‌گفت (و بسیاری گفتند) که جلوی این خصوصی سازی "غیرواقعی" را بگیرید می‌خواستند شکم او را بدرند که دارد با بازار آزاد و رقابت مخالفت می‌کند و عامل عقب ماندگی کشور و "توزیع فقر" و مسبب بدبختی مردم است.

تا آنجا که ما می‌دانیم و هر ایرانی با حداقل سواد و حتی بیسواد می‌داند واژه "واقعی" از "واقعیت" می‌آید و واقعیت یعنی آن چیزی که هست. بنابراین خصوصی سازی واقعی دقیقا همان چیزی است که انجام شده و امروز نتایج آن در برابر ماست. هر خصوصی سازی غیراز این، خصوصی سازی غیرواقعی و تخیلی و وعده و خیالات است و به همین علت هم هست که خصوصی سازی دیگری غیر از آنچه شده در این کشور انجام نشده و در آینده هم نخواهد شد. تا صد سال دیگر هم اگر در ایران خصوصی سازی انجام شود پیامدهای آن همان خواهد بود که در این سی سال بوده است. یعنی تولید ثروتمند در یکسو و تولید فقر و فساد و حاشیه نشینی و فلاکت در سوی دیگر.

ما می‌گوییم اصلا قبول داریم که خصوصی سازی که انجام شده بقول شما واقعی نبوده، و چیزی بنام "خصوصی سازی واقعی" در عالم افلاطونی وجود دارد که خصوصی سازی در ایران باید خود را با آن منطبق کند، ولی چرا در این سی سال با این خصوصی سازی غیرواقعی مخالفت نکردید؟‌ چرا نگفتید این خصوصی سازی غیرواقعی را متوقف کنید؟ اگر نتایج خصوصی سازی‌ها که وعده ایجاد بهشت در ایران را می‌داد (و عده‌ای هنوز هم می‌دهند) اینچنین به جهنمی از فلاکت و فساد و ویرانی ختم شد که امروز هیچکس نمی‌خواهد مسئولیت آن را بپذیرد چرا در این سی سال این را ندیدیم و جلوی آن را نگرفتید؟ بنظر ما برای اینکه همان امثال آقای غنی نژاد که امروز طرفدار "خصوصی سازی واقعی"‌ شده‌اند جلوی هر گونه بحث را در این زمینه گرفته بودند. همین‌ها در این سی سال بجای مخالفت با خصوصی سازی که امروز می‌گویند "غیرواقعی" بوده تمام مدت از "کنُدی فرایند خصوصی سازی" از "مقاومت مدیران دولتی در برابر خصوصی سازی"‌ می‌گفتند و می‌نالیدند که موجب شده ما نتوانیم به اژدها و پلنگ و ببر و چابکسواران آسیا تبدیل شویم. سی سال جلوی هرگونه بحث، هر گونه انتقاد، هرگونه ارزیابی علمی را از روش‌ها و پیامدهای خصوصی سازی‌ها را گرفتند. حالا می‌گویند نتیجه خصوصی سازی‌ها یا رفته به کیسه سپاه و آستانقدس و بنیادهای اقتصادی انتصابی یا افتاده دست بخش خصوصی کوچک و کارخانه‌ها را نابود کرده و زمین آنها را فروخته و ثروتمند شده یعنی همانچیزی که همان سال‌های اول خصوصی سازی در دو و سه دهه پیش فهمیدیم و می‌دانستیم و اگر همان موقع به روش برنامه ریزی علمی و سنجش و ارزیابی پیامدها برخورد و اقدام می‌کردیم می‌توانستیم جلوی ادامه آن را بگیریم.

اینجا تازه به مشکل اساسی می‌رسیم که ماجرای خصوصی سازی واقعی و غیرواقعی هم بخشی از آن است. یعنی نبود اعتقاد به روش علمی برای یافتن مشکلات در کشور و حل آنها و تبدیل کردن تدابیر اقتصادی به پیروی از جزمیات و کلیشه ها. مثلا در همین مورد از همان آغاز اجازه داده نشد که اندیشه‌های جزمی درباره خصوصی سازی‌ها لااقل به شکل علمی، مرحله به مرحله، قدم به قدم پیاده شود و پیش رود و در هر مرحله نتایج و پیامدهای آن ارزیابی شود و در صورت مثبت بودن ادامه پیدا کند یا جلوی آن گرفته شود یا شیوه آن اصلاح شود. طرفداران روش جزمی در اداره اقتصادی کشور می‌گفتند و می‌گویند که روش علمی، روش آزمایش و خطا و نتیجه گیری درباره سیاست‌های اقتصادی کشور و از جمله خصوصی سازی‌ها غلط است، چرا؟ چون "پیش شرط" موفقیت خصوصی سازی‌ها وجود بازار آزاد رقابتی است و بازار ایران هنوز "بازار آزاد رقابتی" نیست. تا زمانی که بازار آزاد رقابتی بوجود نیاید نمی‌توان پیامدهای سیاست‌های اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد و از جمله خصوصی سازی‌ها را ارزیابی کرد. یک اندیشه جزمی بنام بازار آزاد رقابتی را جایگزین روش علمی تشخیص مشکلات و یافتن راه حل آنها کردند. ولی این دگم و جزم بازار آزاد رقابتی چه زمانی بوجود می‌آید که بتوانیم پیامدهای خصوصی سازی‌ها و سیاست‌های اقتصادی آن را ارزیابی علمی کنیم؟ هیچوقت! خود آقای موسی غنی نژاد این مسئله را بدین شکل بیان می‌کند :

"اقتصاددانان معتقدند که بازار آزاد رقابتی در آرمانی‌ترین شکل آن یعنی بازار رقابت کامل... هیچ اقتصاددانی مدعی امکان دست یافتن به این وضعیت آرمانی نیست، بلکه مساله حرکت به سمت آن است" (تابناک 18 اردیبهشت 95) یعنی همیشه و تا الی الابد بهانه‌ای برای جلوگیری از در پیش گرفتن روش علمی برای فهم مشکلات و ارزیابی علمی پیامدهای خصوصی سازی‌ها تحت عنوان آنکه بازار آزاد رقابتی هنوز شکل نگرفته وجود دارد. بنام حرکت به سمت یک وضعیت آرمانی و تخیلی ما را و کشور ما و کارشناسان ما را از امکان ارزیابی وضعیت موجود و واقعی محروم کردند.

نتیجه این تحمیل یک شیوه غیرعملی بر روند خصوصی سازی آن شده که ما پس از سی سال هنوز یک ارزیابی و جمع بندی از نتایج و پیامدهای خصوصی سازی‌ها در اختیار نداریم. آن بهشتی که سی سال پیش وعده داده می‌شد کجاست؟ چقدر اشتغال در نتیجه خصوصی سازی ایجاد شد؟‌ چقدر کارایی اقتصادی افزایش یافت؟‌ چه مقدار در هزینه‌ها صرفه جویی شد؟‌ چه مقدار ارز به کشور وارد یا برعکس ثروت از کشور خارج شد؟ چه مقدار از واردات کاهش یافت؟ چه شمار از این کارخانه‌های خصوصی سازی شده به تولید برای نیازهای جامعه ما مشغول هستند که پیش از آن نبودند؟ چه تعداد دیگر امروز وجود ندارند و جای آنها برج ساخته شده است؟ کارگران و کارکنان آنها امروز چه وضعی دارند؟ چه مقدار زندگی آنها بهتر یا بدتر شد؟ و ... هیچ بیلان و ارزیابی در اختیار نداریم یا اگر داریم آنقدر فاجعه بار است که آن را ارائه نمی‌دهند.

امروز هم اگر کسی بگوید که پس این خصوصی سازی غیرواقعی را متوقف کنیم برسرش می‌ریزند که طرفدار "اقتصاد دولتی" است و می‌خواهد به گذشته بازگردد و با "سران فتنه" همدست است. بنظر آنان باید همین خصوصی سازی غیرواقعی را مانند سی سال گذشته ادامه داد تا زمانی که آن را "خصوصی سازی واقعی" کنیم. یعنی چه؟ یعنی اینکه این خصوصی سازی‌ها در خدمت یک سیستم تولید ثروتمند است. اگر همین را دامه دهیم آن نوکیسه‌هایی که با رشوه و زد و بند و با تکه تکه کردن کارخانه‌های خصوصی سازی شده و فروختن زمین آنها به ثروت و نوایی رسیدند با آن سرداران و مدیران و گردانندگان بخش خصولتی که با بالا کشیدن اموال عمومی ثروتمند شده‌اند دستشان در یک کاسه می‌شود و آن قدر ثروت و سرمایه خواهند داشت که به عنوان "بخش خصوصی واقعی" بقیه واحدهای ملی هم بدانها واگذار شود تا آنها را از چرخه توسعه اقتصادی و رفع نیازهای مردم خارج و وارد گردونه سوآوری و ثروت افزایی کنند. این است معنای "خصوصی سازی واقعی" که قرار است بر مبنای جزم "بازار آزاد رقابتی" تا چند دهه دیگر و تا فلاکت کامل کشور و پایان یافتن ذخیره نفت ادامه پیدا کند.

 

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 605  راه توده -  15 تیرماه  1396

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت