اسناد جدید کودتای 28 مرداد (5 ) هراس امریکا از بهم ریختن دولت فاسد 3 ماه پس از کودتای 28 مرداد ترجمه - فروزنده فرزاد |
"جان استاتسمن"، مسوول دفتر یونان، ترکیه و ایران اداره امور خاور نزدیک وزارت خارجه ایالات متحده در نامه یی مورخ 15 آبان 1332 به "روی ملبورن" دبیر اول سفارت آمریکا در ایران مینویسد: "فرض اساسی من اینست که ناچار از مداخله در امور داخلی ایران هستیم و نمیتوانیم در این باره از خود سلب مسوولیت کنیم. ریسک بزرگ آن البته اینست که بعنوان قدرتی توطئه گر شناخته شویم و موقعیت اخلاقی مان را بعنوان کشوری که رابطه ی برابر و عادلانه با دیگر دول مستقل دنیای آزاد دارد، از دست بدهیم. اما از سوی دیگر بیم آن میرود که در صورت عدم مداخله در ایران آنرا نه تنها باور نکنند بلکه میتواند مثل این باشد که دست کمک به کسی که در سراشیب پرتگاه است دراز نکنیم. ارتش ضروری به نظر میرسد که سازمانی از افسران ارتشی ترجیحا جوان متمایل به رهنمودهای ما وجود داشته باشد. به نظر من این اولویت نخست است. دولت به نظرم فراتر از اطلاعاتی که از برخی کارمندان دولت بدست می آید، تلاش بیشتر برای کنترل مقاماتی در سطح کابینه چندان سودمند نیست. بریتانیایی ها ظاهرا به چنین اقداماتی بسیار متکی بوده اند اما در 4 سال گذشته موفقیت چشمگیری از این مانورها بدست نیامده است. به نظرم بهتر است منابع مخفی را روی مقامات بلند پایه متمرکز نکنیم چون این افراد اولا عموما قابل اعتماد نیستند و دوم از جوانب متضاد بر آنها اثرگذاری میشود و سوم این که دائم رنگ عوض میکنند. طبیعتا پیشنهاد من شامل همه کس نمیشود، بلکه باید از هر فرصتی برای پیشرفت موقعیت افرادی که به ما متمایل هستند استفاده کنیم و مانع از صعود آنهایی شویم که دشمنمان هستند. مجلس بر خلاف مورد بالا، پشتیبانی از انتخاب افرادی برای ورود به مجلس مطلوب است. این به معنی تشکیل گروهی آشکارا طرفدار آمریکا نیست. نظر شما را در این باره میخواهم. آیا باید مشوق ایجاد حزبی باشیم که نفوذ و اعتبار سیاسی اش را از نزدیکی به سفارت آمریکا میگیرد؟ آیا وجود گروهی از سیاستمداران در حالیکه مظنون اند به آلت دست آمریکا بودن، به سود ما است؟ شاید فوایدی داشته باشد اما ضررش بیشتر است. اپوزیسیون بالقوه واضح است که نفوذ در گروه های کمونیستی سودمند است. به نظر شما چه برخوردی با مخالفان دولت زاهدی باید داشت؟ آیا باید از جایگزینی بالقوه برای او حمایت کرد؟ این مساله ما را با اتهام توطئه گری مواجه میکند آنهم در ایران، سرزمین دسیسه ها. تردید دارم بتوانیم مدت زمانی طولانی حمایت خود را از گروههای اپوزیسیون پنهان نگه داریم. با همه ی اینها - و این مهمترین نکته یی است که مایل هستم نظر شما را درباره ی آن بدانم - به نظرم میرسد که نباید زاهدی تنها تیر ترکش سیاسی مان باشد. هر چند این مساله در اینجا {واشنگتن م.} و در سطوح بالا مطرح نشده، ولی نظر صریح من اینست که در صورت تقابل میان زاهدی و شاه باید طرف شاه را بگیریم. تا همین الان هم بیش از اندازه در هماهنگی با دولت زاهدی پیشرفته ایم و از آنروزی میترسم که دولت زاهدی که هر روز هم منفورتر میشود، به دلیل ناکارمدی اش یا در تقابل با شاه یا اپوزیسیون سقوط کند. احتمال سقوط زاهدی کم نیست و احتمالا سهیلی و پس از آن بقایی جای او را بگیرند. پس از بقایی هم فردی از اطرافیان مکی. البته این برآورد با این فرض است که مساله ی نفت حل نشود و کمک های انبوه مالی بیشتری در دسترس نباشد. قبایل سیاست ما برای تقویت یک دولت مرکزی قوی از یک سو و پشتیبانی از گروههای نیمه خودمختار که اساسا با دولت مرکزی مقتدر مخالفند از دیگر سو به نظرم تناقض آمیز است. ولی چون این امکان هست که قبایل {برای نمونه قشقایی ها م.} هنگام جنگ مفید باشند، ساده لوحانه خواهد بود که روابطمان را با آنها حفظ نکنیم بویژه اینکه در مواقعی میتوانند بر فرایندهای سیاسی اثر گذار باشند.
ملبورن در بخشی از پاسخش مینویسد:
"هر گونه کوششی برای ایجاد سازمانهایی تحت هدایت آمریکا فارغ از اینکه این هدایت چقدر غیر مستقیم و نامحسوس باشد، چه درون دولت یا خارج از آن دیر یا زود کشف و مورد سوء ظن قرار می گیرد. برای نمونه پشتیبانی ما از حزب زحمتکشان و بعد نیروی سوم ملکی بدلیل ضد کمونیست بودنشان باعث شد مشکلاتی با شاه پیدا کنیم. شاه فهمید که ما حتی زمانی که این دو نیرو منتقد او بودند از آنها حمایت کردیم. همین مساله سوء ظن شاه را برانگیخت با این تصور که ایالات متحده از مصدق در برابر او پشتیبانی میکند و این خود باعث تشدید تردید و دودلی ذاتی او شد. مشکل دیگر در آینده میتواند این باشد که بقایی و ملکی - اگر با آنها همراه نشویم - هرگز باور نکنند پنهانی از دیگران پشتیبانی نمیکنیم. در رابطه با ارتش ما فکر میکنیم که ادامه ی عملیات مشاوران نظامی و ژاندارمری، بدون نیاز به ایجاد کادر سازمانی رسمی، حوزه ی نفوذ مان را در نیروهای نظامی گسترش میدهد. چنین نفوذی، همچنانکه گفتید، اولویت نخست است و فکر میکنیم باید تنها از طریق فعالیت و حضور همین نیروها بدست بیاید. درباره دولت با دیدگاه شما که نباید منابع پنهان را روی مقام های رده بالا متمرکز کرد، موافقیم. فقط با ارتباط آشکار با مقام های آمریکایی مسوول مانند سفیر و نمایندگان او است که میتوان بر آنها اثرگذاری بیشتری داشت. درباره مجلس، به نظر ما، آخرین چیزی که باید به آن فکر کرد تشکیل گروهی ست که با مقامهای آمریکایی پیوند دارد. در هر انتخاباتی در این کشور - چنانچه سیاست های ما بدرستی پیش برود – همیشه شمار قابل توجهی از نمایندگان دوست ما خواهند بود که میتوانیم از طریق مشاوره بر آنها اعمال نفوذ کنیم بدون اینکه چنین مشاوره یی از سوی سفارت آمریکا داده شود. البته نفوذ به گروههای افراطی و کمونیست ها از نظر عملیات اطلاعاتی مخفی بسیار مهم است. اما همزمان پشتیبانی از اپوزیسیون بالقوه ی زاهدی از نظر ما اشتباهی جدی است. این عمل دست آخر آشکار میشود و شاه را به دسیسه چینی علیه نخست وزیر ترغیب می کند، چنانکه کاری از او برنیاید. ما با حمایت از همه ی گروههای دموکراسی طلب – آنگونه که کارمان است و کاملا هم عملی است – باید بتوانیم به اهداف کلی مان برسیم. زاهدی هم نباید این اقدامات را علیه خود ببیند و نباید چنان هم باشند که به بزیر کشیدن او تفسیر شوند. ما نباید خودمان را به یک تیر در ترکش (تیردان) سیاستمداران ایرانی محدود کنیم."
برای مطالعه شماره هاس پیشین به شماره های زیر مراجعه نمایید:
1- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/jon/603/asnad.html
2- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/joan/604/28MORDAD.html
3-http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/joan/605/asnad28%20mordad.html
4- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/joan/606/asnad28.html
5- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/joan/607/asnad28.html
تلگرام راه توده:
|
شماره 607 راه توده - 29 تیرماه 1396