هفته گذشته "نامهی گروهی از فعالان چپ و آزادی خواه ایران" خطاب به
هموطنان و مردم مترقی جهان متشر شد. امضاکنندگان این نامه که طیف متنوعی از
طرفداران شرکت در انتخابات و رای به حسن روحانی تا تحریم یا سکوت انتخاباتی
را شامل میشوند در این نامه پس از اشاره به اظهارات اخیر وزیر امور خارجه
امریکا در سرنگونی مسالمت امیز جمهوری اسلامی و با اشاره به اقدامات دولت
امریکا در منطقه و جهان مینویسند که این دولت :
"باوجوداین پرونده سیاه وننگین، با وقاحتی حیرت انگیز، یک دولت مستقل عضو
سازمان ملل متحد را به سرنگونی تهدید میکند و درصدد تکرار تجربه 28 مرداد
و در نهایت پیشبرد فجایعی است که با موافقت وهمدستی او توسط متحدانش علیه
مردم کشور سوریه ولیبی به راه افتاده است."
نویسندگان نامه در ادامه بدرستی متذکر میشوند که :
پیشبرد تهدیدات آمریکا علیه ایران منوط به یک دسته زمینههای داخلی است که
به گمان ما پیشبرد سیاستهای نولیبرالی کنونی وتقلیل حقوق ملت، مصرحه در
قانون اساسی، بخشی از زمینههای یاد شده را تشکیل میدهد. از این رو برای
کاستن از خطر تهدیدات آمریکا باید در سطح ملی حمایتهای هرچه بیشتری از
اقتصاد ملی صورت گیرد و سطح رفاه عمومی ارتقاء یابد و منافع زحمتکشان
وطبقات میانه تامین گردد وحقوق وآزادیهای مردم تضمین شود وبا فساد لجام
گسیخته موجود مبارزه گردد. درسطح بین المللی نیز دیپلماسی عاقلانهای اتخاذ
شود والتزام به میثاقها وتعهدات واخلاق بین المللی خود را نشان دهند
ودوستان از دشمنان تشخیص داده شوند."
امضای این نامه آشکارا و همانگونه که خود امضاکنندگان نیز تاکید کردهاند
تحت تاثیر شرایط خطرناکی قرار دارد که در نتیجه سیاستهای دولت امریکا در
منطقه بوجود آمده است. تاکید نویسندگان نامه بر ضرورت حمایت از اقتصاد ملی
و جلوگیری از تقلیل حقوق ملت در قانون اساسی، پایان دادن به سیاستهای
نولیبرالی اقتصادی و تامین منافع زحمتکشان و طبقات میانه و حقوق و
آزادیهای مردم برای مقابله موثر با تهدیدهای جهانی همگی برخاسته از احساس
مسئولیت و گامی بسوی واقع بینی از جانب امضاکنندگان این نامه است که باید
امیدوار بود زودگذر نباشد.
امروز بیش از هر زمان دیگر روشن شده است که پیشبرد تحولات در ایران امریست
تدریجی و در این مسیر تکیه بر قانون اساسی و ظرفیتهای آن از جمله حق
انتخابات یکی از سلاحهای مبارزه و ابزارهای تغییر است. اینکه کل قانون
اساسی را بدلیل وجود یک اصل ولایت فقیه نفی کنیم در واقع تسلیم شدن به
ایدئولوژی حقوق بورژوایی است که مدعی است مواد قانونی نه ناشی از سطح
مبارزه اجتماعی که بر فراز مبارزه طبقات و تناسب قوای سیاسی و اجتماعی و
ایدئولوژیک قرار دارد. در حالیکه برعکس این سطح مبارزه در یک جامعه است که
نحوه و دامنه اجرای اصول قانونی را تعین میکند و بنابراین مبارزه برای
تغییر تناسب نیروها باشد تا قانون بتواند به شکلی دیگر و با محتوایی دیگر
اجرا شود.
این را هم باید پذیرفت که انجام اصلاحات را نمیتوان به پس از سرنگونی این
یا آن رژیم یا انتقال قدرت به نیروهای چپ یا دگراندیش موکول کرد که این هم
به معنای انفعال و نداشتن برنامه و پیشنهادهای مشخص برای بهبود تدریجی
اوضاع است. هر برنامهای که بتواند اندکی در بهبود وضع مردم و اقتصاد کشور
موثر باشد میتواند مردم را متقاعد کند که پیشنهاد کنندگان آن دارای درکی
عمیق تر از مشکلات و دشواریها و برنامهای موثرتر و کارامدتر برای حل آن
هستند. نیروهای مترقی و آزادیخواه و چپ ایران تنها از طریق نشان دادن
راهکارهای بطورنسبی کارامدتر است که میتوانند مفید بودن و صلاحیت خود برای
شرکت در رهبری جامعه را نشان دهند و نه با کنار گود نشستن و دستور صادر
کردن. چارچوب نامه فوق پذیرش چنین سمتگیری را نشان میدهد که میتواند
کارپایه تدوین برنامههای جایگزین برای اقتصاد کشور قرار گیرد.
نکته آخر اینکه امضاکنندگان نامه ضمن اشاره به سیاستهای نادرست حاکمیت
بدرستی از افتادن در دام "حسن روحانی ستیزی" که راست حکومتی در برابر
نیروهای مترقی و چپ ایران پهن کرده پرهیز کردهاند. دستگاه قضایی و
سازمانهای امنیتی بارها به گروههای مترقی و چپ ایران نشان دادهاند که
انتقاد از نظام را تنها در چارچوب انتقاد از نهادهای انتخابی تحمل و حتی
تشویق میکنند، و در مقابل، ورود به حریم نهادهای انتصابی مانند تصمیمات
رهبری، قوه قضائیه یا سپاه را نمیپذیرند و بشدت سرکوب میکنند. وارد شدن
در این بازی و متوجه کردن نوک تیز حملات به دولت منتخب به خیال بهره گیری
از "تضادهای درون حکومت" و تشکیل "صف مستقل" یا به حساب داشتن "حاشیه امن"،
از نظر مردم نشانه بی خردی و فرصت طلبی تلقی میشود و به سلب اعتماد از چپ
میانجامد. اینگونه "تشکیل صف مستقل" تنها میتواند چپ را به دنباله رو و
زایده راست افراطی حکومتی در مبارزه آن با طرفداران اصلاحات تبدیل کند،
همانگونه که برخی را تبدیل کرده است.
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|