بحران عمومی در ایران امروز محصول سه دهه بیراهه اقتصادی است
|
در دوران پس از انقلاب، با کنار رفتن دولت میرحسین موسوی، ایران دوباره وارد سیستمی شد که هدف آن ایجاد و تقدیس ثروتمند است. این سیستم که در دوران محمد خاتمی تا حدودی مهار شده بود، در دوران احمدی نژاد و با پخش درآمد 800 میلیارد دلاری نفت در بدنه حکومت اوجی تازه و جنون آمیز به خود گرفت. انبوهی از فیلم و کتاب در تقدیس ثروت و ثروتمند ساخته و نوشته و یا ترجمه شد. کار که منبع یگانه توسعه و خلق ثروت است تحقیر و بی ارزش شد تا جایی که کارگری عیب و ننگ شد. مردم تشویق شدند بجای آنکه با کار خود ثروتی برای کشور خلق و زندگی خود را تامین کنند، به هر کاری دست زنند تا بخش بیشتری از ثروت نفت را تصاحب کنند یعنی از جیب دیگری بیرون بکشند. رقابت بیرحمانه برای بالا رفن از شانه دیگری و تصاحب ثروت فردی جای کوشش برادرانه و همکاری برای خلق ثروت عمومی را گرفت. صدا و سیمای حکومتی در این سمتگیری ضدملی و توسعه ستیز نقش درجه اول را داشت و همچنان دارد. تمام فیلم ها، برنامه ها، سریال های تلویزیونی توام شد با تبلیغات پیاپی تهوع آور، پخش جایزه، قرعه کشی، آگهی های اسپانسر، فرستادن پیامک، شرطبندی، خودروی 300 میلیون تومانی، نمایش زندگی در خانه های میلیاردی و ... تهران و شهرهای بزرگ چهره "فری شاپ" فرودگاه ها را به خود گرفت که هر گوشه آن را مارک و برندی تصاحب کرده و مردم را به خود می خواند. انسان و طبیعت بزرگترین قربانیان این سیستم تولید و تقدیس ثروتمند شدند و هستند. سیستم ثروتمندسازی بجای خلق ثروت از طریق ارزش افزایی کار انسانی، از ثروت موجود یعنی منابع و مواد خام و طبیعی کشور یا بنگاه های عمومی که متعلق به همه مردم ایران است برداشت میکند، درآمد آن را در اختیار یک اقلیت میگذارد و به آنها اجازه میدهد که بخشی از این ثروت را به خرج مصارف تجملی و بیهوده برسانند و بخش عمده آن را از کشور خارج کنند. از اینرو سیستم تولید ثروتمند نه در خدمت افزایش ثروت کشور که در خدمت کاهش آن یعنی در خدمت افزایش فقر است. ریشه فقری که در کشور وجود دارد و افزایش فاصله طبقاتی و خطر جنگ فقیر و غنی که عدهای نگران آن هستند در اینجاست. جناح راست حکومت که شعار مبارزه با فقر میدهد، در واقع هدفش حفظ سیستم تولید ثروتمند است و نه پایان دادن به آن. به همین دلیل مبارزه با فقر را به شکل دادن صدقه دواطلبانه از سوی ثروتمندان یا یارانه به حساب دولت و منابع عمومی می فهمند. اینان با آن سامان و سازماندهی اقتصادی که تولید ثروت و اشتغال در مرکز آن باشد از اساس بیگانه اند. سیستم مورد نظر جناح راست، اقتصادی است که در آن فقر حفظ میشود و در بهترین حالت به فقرا رسیدگی بیشتر میشود. بنظر آنان ریشه کن شدن فقر به معنای معطل شدن و از بین رفتن احکام الهی مانند صدقه و انفاق و در عین حال از دست دادن منبع تامین رای است. همین یارانههای نقدی را که موسی غنی نژاد - اقتصاددان برگزیده اتاق بازرگانی- مبتکر و احمدی نژاد مجری آن بود؛ و رئیسی و قالیباف در دوران انتخابات ریاست جمهوری وعده چند برابر شدن آن را میدادند در نظر بگیریم. معنایش آن است که ثروت کشور بجای آنکه به شکل کلان و متمرکز صرف سرمایه گذاریهای زیربنایی و اشتغال زا شود، بصورت پول خرد بین مردم تقسیم و نابود شود تا بعدا به شکل تورم از جیب آنان دوباره بیرون کشیده شود. انفاق و صدقه و یارانه نقدی آن روی سکه و سوپاپ اطمینان سیستم معیوبی است که بر تولید اندکی ثروتمند و انبوهی فقیر، از یکسو، و خروج ثروت از کشور، از سویی دیگر، استوار است. سیستم کنونی تولید ثروتمند در ایران مدام ضد خود یعنی فقر را تولید میکند و گسترش میدهد. ریشه عینی نابسامانی اجتماعی در کشور و بالا گرفتن خطر جنگ فقیر و غنی که با موعظه و شعار و دشنام حل نمیشود در اینجاست. برخیها که نام خود را "راست مدرن" گذاشتهاند به اینکه وجود غنی و فقیر نه در تبلیغات و آموزهها که در سیاست ها و برنامه های اقتصادی ریشه دارد اعتقاد ندارند. اگر راستگرایان "سنتی" بدنبال راه حلی برای مسئله تولید فقیر در کشور برای حفظ و ادامه سیستم حاکم تولید ثروتمند هستند، دست راستیهای "مدرن" صورت مسئله را از اساس نفی میکنند. اینان نیز اسیر دگمها و جزمیات، یا آلوده به منافعی هستند که در نهایت این سیستم تولید ثروتمند را حفظ میکند. امروز پس از حدود سی سال کاملا آشکار شده که سیستم تولید ثروتمند در کشور ما به بن بست رسیده است. این سیستم نه تنها ثروتی تولید نکرده بلکه از ثروت ملی کشور برداشت کرده و آن را کاهش داده، موجب خروج ثروت از کشور چه به شکل خروج مستقیم سرمایه ها، چه بصورت صرف سرمایههای کشور برای واردات کالاهای مصرفی ثروتمندان و نوکیسههایی شده که این سیستم هر روز تولیدشان میکند. سیستم تولید ثروتمند موجب پیدایش فاصله طبقاتی وحشتناکی در جامعه با همه پیامدهای مخرب و ویرانگر و خطرناک آن شده است که یکی از پیامدهای آن کاهش نظارت ملی بر ثروت و سرمایه ها و تشدید روند خروج ثروت از کشور است. امروز در برابر گسترش فقر که جلوهای از فقیر شدن روزافزون کشور ماست زمان تصمیم گیری فرا رسیده است. بجای سیستم تولید ثروتمند باید سیستم تولید ثروت را بوجود آورد. سیستمی که مانع از برداشت ثروت و خروج ثروت از کشور شود؛ سیستمی که موتور محرک آن تنها میتواند پیوند و هماهنگی میان آن بخش عمومی باشد که براساس سودآوری عمل نمیکند با آن بخش خصوصی که تولید ملی برای رفع نیازهای ملی و پاسخ به تقاضای بازار داخلی را هدف قرار داده است. سیستمی که ولنگاری و ریخت و پاشهای یک اقلیت را مهار کند، و ساماندهی خردمندانه و آگاهانه نیازها را با محدوده امکان های طبیعت و ضرورت ارزش گذاری و بازتولید کار انسانی هماهنگ کند. این تنها امکان برای گام گذاردن در راه توسعه و پیشرفت در کشور ماست.
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 602 راه توده - 25 خرداد 1396