سرمقاله 603
انتصاب های رهبری
باید با رای مردم همآهنگ شود!
آقای سلیمی نمین سردبیر سابق کیهان هوایی است. اکنون هم مسئول یکی از این بنیادهای رنگارنگ و بیخاصیتی است که بنام تاریخنگاری عدهای را جمع کرده و از بودجه عمومی ارتزاق میکنند. ایشان که در دوران انتخابات در جبهه طرفداران ابراهیم رئیسی بود، اکنون و پس از شکست نامزد مورد نظر ایشان در گفتگویی با وبسایت الف وابسته به احمد توکلی توصیههایی به حسن روحانی کرده است.
آقای سلیمی نمین میگوید: "در حال حاضر چالشهای جدی در منطقه و سطح جهان داریم، هرچه اتحاد بیشتر در جامعه به وجود بیاید میتوانیم با استحکام بیشتر به قدرت منطقهای و جهانی تبدیل شویم. به نفع دولت است که 16 میلیون رایی را که به او ندادهاند بعد از انتخابات جذب کند و آنها نیز احساس کنند که در مسیر منافع ملی قرار گرفتهاند تا دولت را در کارهایش حمایت کنند."
حق با آقای سلیمی نمین است که کشور ما با چالشهای بزرگی در منطقه و جهان روبروست و هر چه اتحاد در جامعه بوجود بیاید به نفع دولت و کشور و مردم ماست. در این مورد نیز حق دارد که همه کسانی در کشور ایران هستند چه به روحانی رای داده اند، چه ندادهاند و چه اصلا در انتخابات شرکت نکردهاند باید جذب شوند که قطعا بخش بزرگ آنان قربانیان فقر و فساد و تبعیض و فاجعه گسترده اقتصادی کشور هستند. منظور ایشان از جذب 16 میلیون رای (یعنی همان 7 میلیون رایی که به رئیسی داده شده و حجاریان از قول سایت "عماریون" نوشت که آراء وی 12 میلیون بوده که 5 میلیون آن هم برگه های مهر نشده بوده. یعنی برگه چاپ کرده و بنام رئیسی در صندوق ها ریخته اند! یعنی 5 را هم از 12 باید کم کرد تا رسید به 7 میلیون رای واقعی جناح راست به رئیسی!) آن است که حسن روحانی عدهای از جناح راست را وارد ترکیب کابینه و مدیریت دولتی کند تا آنها "دولت را در کارهایش حمایت کنند" یعنی تهدید میکند که اگر به ما و جناح راست مقام ندهید در کار دولت کارشکنی میکنیم و توجهی هم به منافع ملی و چالشهای بزرگ منطقه و جهان نخواهیم کرد.
مشکل سخنان آقای سلیمی نمین فقط در این تهدید های مغایر با منافع ملی آن نیست، مشکل بزرگتر در اینجاست که ایشان در شیپور از سر گشادش میدمد و آنچه خطاب به رهبر باید بگوید به آقای روحانی میگوید. اولا این رهبر است که در همین چند هفته اخیر و پس از شکست سنگین ابراهیم رئیسی سه سخنرانی کرده و در هر سه کشور را به التهاب و تنش کشانده و وحدت مردم را برهم زده است. ثانیا و مهمتر، این رهبر است که برای حفظ وحدت ملی و عبور ملت و کشور ما از چالشهای بزرگ جهانی و داخلی باید 30 میلیون تنی که به نامزد ایشان رای ندادهاند و قریب 15 میلیونی را که در انتخابات شرکت نکردهاند در نظر بگیرد.
همه میدانند که آقای رئیسی نامزد رهبر و "اصولگرایان" در انتخابات شکست خورد. بنابراین بحث اصلی امروز این نیست که آقای روحانی چه شمار از وزرای کابینه اش و مقام های انتخابی را در اختیار شکست خوردگان و 8 میلیون رای دهنده به رئیسی قرار می دهد. بحث اصلی آن است که سهم این 40 میلیون ایرانی که به نامزد رهبر رای ندادهاند در نهادهای انتصابی کجاست؟ این 40 میلیون در مجمع تشخیص مصلحت نظام چند نماینده دارند؟ چرا قوه قضائیه از صدر تا ذیل باید دست مخالفان دولت حسن روحانی و شکست خوردگان از مردم باشد؟ صدا و سیما چرا علیه مردم و خواست رای مردم تبلیغ میکند؟ جای منتخبان مردم در سرپرستی صدا و سیما کجاست؟ آستان قدس، بنیاد مستضعفان، کمیته امداد، نهادهای اقتصادی غیردولتی چرا باید در دست مخالفان دولت منتخب باشد؟ ائمه جمعه چرا همه باید از میان مخالفان این 40 میلیون برگزیده شوند؟ در فرماندهان انتصابی سپاه چند تن از طرفداران تحولات و اصلاحات وجود دارند؟ آن هم در شرایطی که اکثریت بدنه سپاه چنانکه نتایج آمار صندوقهای آرای خانوادههای سپاه نشان میدهد با حسن روحانی است؟
آقای سلیمی نمین اگر کمترین نگرانی و دغدغهای برای وحدت ملی داشت بجای آنکه حسن روحانی را به کارشکنی تهدید کند یک نامه سرگشاده به رهبر مینوشت و یادآوری میکرد که به نفع کشور ملت و حتی خود رهبر است که ایشان به چالش و به قهر با مردم خاتمه دهد و بیش از 40 میلیون رای دهنده و خانواده هایشان که سیاستهای رهبر و آقای رئیسی و اصولگرایان را قبول ندارند را در نظر بگیرد و ترکیب نهادهای انتصابی را متناسب با گرایش های بزرگ ملی و خواست و رای مردم تغییر دهد و تعیین کند.
آقای سلیمی نمین در همین مصاحبه میگوید که "دولت باید به وعدههای خود عمل کند." حق با ایشان است ولی چگونه؟ با دادن پستها و مقامهای مدیریت دولتی به طرفداران ابراهیم رئیسی و کسانی که با آن برنامهها مخالفند؟ نهادهای انتصابی رهبر که 80 در صد قدرت در دست آنهاست با دولت روحانی و برنامههای آن مخالفند و علیه آن کارشکنی میکنند. آن 20 درصد هم که دست دولت است به مخالفان این برنامهها سپرده شود تا بدینگونه گویا وعدهها و برنامههای آقای روحانی عملی شود! در واقع معنای توصیه ایشان آن است که دولت بدست خود امکان اجرای برنامههای خود را سلب کند تا بعد از چهار سال یک احمدی نژاد دیگر ظهور کند.
امروز همه مردم میدانند و مناظرههای تلویزیونی هم به روشنی نشان داد که از نظر مردم این دولت روحانی نیست که به تنهایی مسئول و پاسخگوی برنامههای دولت است. کل حکومت مسئول آن است. مطالبات مردم هم فقط از دولت و شخص روحانی نیست، از کل حکومت است. معنای رایی که مردم به روحانی دادند اصلا همین بود. یعنی در این فاجعه اقتصادی که در کشور حاکم است ما دولت را مقصر یا مقصر اصلی نمیدانیم. تصویری که رئیسی و قالیباف از وضع اقتصادی کشور ارائه میدادند شاید برای مردم ملموس تر از تصویری بود که روحانی و جهانگیری در دفاع از برنامههای خود ارائه کردند. فقط مسئله این بود که امثال رئیسی و قالیباف به عنوان نمایندگان حکومت نمیفهمیدند که مردم خود اینان را مسئول عمده این وضع میدانند و نه دولت حسن روحانی را. مردم می دانند که عمده قدرت در دست رهبر است که آن را در اختیار کارشکنان در برنامه های دولت قرار داده است. هرقدر رهبر قیافه اپوزیسیون را به خود بگیرد و بجای پاسخگویی به مردم طلبکار آنها باشد در این شناخت مردم تاثیری ندارد.
امروز یک مطالبه و خواست ملی در حال شکل گیری است؛ این خواست که انتصابهای رهبر باید با انتخاب مردم همسو و هماهنگ شود. رهبر باید در انتصابهای خود با حسن روحانی یا هرکس دیگر که رئیس جمهور و منتخب است مشورت کند و هماهنگ شود نه برعکس، و اگرنه شخص رهبری مسئول مستقیم به نتیجه نرسیدن برنامهها و وعدههای حسن روحانی یا هر مقام منتخب دیگر خواهد بود. تا زمانی که قوه قضائیه، سپاه، ائمه جمعه، دادگاه ویژه روحانیت، زندان ها، بنیادهای اقتصادی در دست مخالفان دولت است مردم مطالبه ویژهای از حسن روحانی نمیتوانند برای اجرای برنامه هایش داشته باشند، حداکثر میتوانند از او دربرابر مخالفان انتصابی اش پشتیبانی کنند و در مقابل پاسخگویی به عدم پیشرفت برنامههای دولت را از رهبر و نهادهای انتصابی مطالبه کنند!
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
شماره 603 راه توده - اول تیرماه 1396