حق "وتو" در میان عشایر کردستان علی گلاوِیژ - 53
|
ب – سیستم اداری عشیره ای
انگلس این سخنان مورگان را تایید کرده است که "آزادی، برابری و برادری" اصول عمده زندگی داخلی طایفه بوده اند. انگلس در مورد صفا و سادگی سازمان طایفه می نوشت: در آنجا بدون آن که سرباز و ژاندارم و پلیس و اشراف و شاه و ولیعهد و دربار و زندان و دادگاهی در کار باشد، همه کارها به روال عادی خود جریان داشت.
جستجوی این صفات که انگلس آنها را مختص طایفه کلاسیک می دانست در مناسبات داخلی و سازمان اداری عشیره ای کردستان در قرون اخیر، زحمت بیهوده ای است. زیرا با شکل گرفتن طبقات، خیلی وقت بود که این صفات از گروه های موجود در جامعه زایل گشته بود و اصول "آزادی و برابری و برادری" مدت ها بود که از میان آنها رخت بر بسته بود. از هزارها سال قبل در سرزمین ایران باستان هم شاه، هم سرباز، هم زندان و هم دادگاه به وجود آمده بود. ولی مانند برخی جهات مهم دیگر سیستم عشیره ای، در سازمان اداری داخلی آن نیز گاهی برخی آثار و بقایای سازمان طایفه– قبیله کلاسیک به چشم می خورد. این آثار و بقایا ناشی از آن نبود که گویا عشیرت به طور مستقیم بر روی ریشه سازمان طایفه – قبیله کلاسیک روئیده است.در حقیقت نیز یافتن پیوند مستقیم و ارگانیک در میان سیستم عشیره ای قرن 19 و سازمان طایفه – قبیله کلاسیک کاری مشکل و حتی غیر ممکن است. تنها جهت عمده ای که در سیستم عشیره ای در دوران مورد بحث مشاهده می شد و تا حدودی سازمان طایفه – قبیله کلاسیک را به یاد می آورد، وجود صفت "اشتراک" معین در مالکیت ارضی عشیرتی بود و به نسبت عمق و غلظت این "اشتراک" سازمان داخلی عشیرت می توانست صورت دمکرایتک تر به خود بگیرد. این بقایا و آثار، به طور عمده در فرم و درجه دوم در محتوای سازمان اداری داخلی عشیرت تاثیر می نمودند. مثلا حتی در ربع اول قرن 20 برخی از عشایر برای مجموع عشیرت شورای کلانتران و برای هر یک از طوایف آن شورای ریش سفیدان ایجاد می کردند. مسائل داخلی عشیرت توسط همین شوراها – البته، به رهبری رئیس عشیرت – حل و فصل می شد. و این خود به خود سازمان اداری سیستم طایفه – قبیله کلاسیک را به یاد می آورد. طبق نوشته انگلس، سیستم اداری طوایف یونان قدیم به درجات زیر تقسیم می شده است: "بوله" (شورایی که ارگان دائمی حاکمیت بود. "آگورا" (جمع خلق) و "بازیلیوس" (سرکرده جنگی). اگر بخواهیم وجه تشابهی ترسیم نمائیم باید بگوئیم که در سیستم عشیره ای کردستان رئیس عشیرت اصولا نقش سرکرده جنگی را بازی می کرد و دو مقام دیگر، شوای عالی عشیرت و شوراهای طوایف و تیره های آن بود.
علت دوام و جان سختی سازمان اداری آرکائیک عشایری توسط عده ای از محققین به صورت های گوناگون توضیح داده شده است. مثلا، برخی بر این عقیده اند که علت مقبول و مطبوع بودن اصول اداری عشیرتی برای افراد عشیرتی این بود که:
اولا) حکام عشیره ای از میان خود عشیرت بیرون آمده بودند، افراد را می شناختند و در میان آنها و توده عشیرت بیگانگی وجود نداشت.
ثانیا) حکام عشیره ای ثروت کافی داشتند و بسیار دست و دلباز بودند.
ثالثا) حکومت عشیره ای به افراد امکان می داد که همیشه مسلح باشند و به زورگویی تسلیم نشوند. این گروه از محققان به استثمارگر بودن حکام عشیره ای اعتراف می کنند، ولی می گویند آن چه آنها از طریق استثمار از توده عشایر می گرفتند 10 بار کمتر از آن چیزی بود که پس از برچیده شدن حکومت های عشیره ای و استقرار سلطه حکومت مرکزی، بر مناطق عشایری، ماموران دولتی به زور از مردم اخذ می کردند. در دلایل مذکور در فوق رگه های درست تاریخی وجود دارد، ولی به نظر می رسد که در اینجا اصل مطلب گفته نشده است. منشا مقبول بودن حکومت عشیره ای در نظر توده های عشیره ای، این بود که اقتصاد عشیره ای یک اقتصاد طبیعی بود و هر عشیرتی از لحاظ اقتصادی و سیاسی و نظامی یک واحد مسدود و دربسته بود و این مسدودیت و در بستگی به عشیرت نوعی استقلال نسبی می داد. برای حفظ این اقتصاد و نگاهداری این استقلال و زندگی مسدود و در بسته، سیستم اداری عشیره ای بهترین وسیله ممکنه بود. به دیگر سخن، سیستم اداری عشیره ای، استقلال نسبی سیاسی و اقتصادی و جنگی عشیرت را، یعنی پایه موجودیت آن را حفظ می کرد. بدین سبب تا روزی که اقتصاد طبیعی وجود داشت عشیرت نیز با اصرار و پافشاری هرچه شدیدتر در حفظ و تداوم سیستم و شیوه اداری عشیره ای می کوشید. بقیه عوامل از قبیل خویشاوندی و غیره می توانستند فقط تقویت کننده این گرایش اصلی باشند. شورای ریش سفیدان که در سازمان اداری عشیره ای نقش بسیار مهم داشت، در قرن 19 نیز در میان برخی از عشایر هنوز تا حدودی خصلت دمکراتیک خود را حفظ کرده بود. سرجان ملکم در اوایل همین قرن ترتیب کار این شوراها را بدین صورت تصویر نموده است. او می نویسد: کلیه اعضای مجلس ریش سفیدان برای همیشه و کلیه حالات اشخاص ثابت و دائمی نیستند. هرگاه مناقشه ای که در مجلس ریش سفیدان مورد بررسی است راجع به زمین باشد، در آن صورت معتبرترین صاحب زمینان را به مجلس دعوت می کنند. هر گاه راجع به وام باشد، رئیس عشیرت و ریش سفیدان و دوستان هر دو طرف طلبکار و مقروض در مجلس گرد می آیند. هرگاه موضوع راجع به قتل باشد، نزدیکان قاتل و مقتول در مجلس حضور می یابند. یعنی در واقع یک عده ریش سفید دائمی وجود داشتند، ولی متناسب با مسائل مطروحه، افراد و محافل عشیرت نیز در جلسات مربوطه مجلس ریش سفیدان شرکت می نمودند. ریج در اوایل همین قرن می نوشت: هر فرد عشیرت صرفنظر از مقام و منصب و موقعش حق اظهار نظر در امور عشیرت خود دارد. اگر همه عشیرت موافق تصمیمی باشند ولی فقط یک نفر با آن مخالفت کند این تصمیم به تصویب نمی رسد. طبق این نوشته و به اصطلاح امروزی، افراد عشیرت از حق "وتو" برخوردار بوده اند. کیخسرو بیگ رئیس عشیرت جاف در آغاز قرن 19، می توانست مالیات دولتی جاف ها را خود مستقیما در میان طوایف عشیرت سرشکن کند، ولی بدون مشورت با روسای طوایف عشیرت جاف، حق صدور حکم اعدام در باره اشخاص را نداشت. جلسات مشاوره و رتق و فتق امور اداری عشیرت در مکان ویژه ای که در مناطق مختلف اسامی مختلف داشت (از قبیل "دیوان"، "دیوه خان" و غیره) برگزار می شد. مسائل گوناگون داخلی و مناسبات با عشایر دیگر و روابط میان عشیرت و حکومت و به ویژه مسائل جنگ و صلح در این جلسات حل و فصل می گردید. مجازاتی که این شوراها معین می کردند از ماهیت اجتماعی – اقتصادی عشیرت ناشی می شد. "تالان" (غارت و مصادره اموال و املاک شخصمقصر)، "رزبرین" (قطع باغ انگورشخص بزهکار)، "مال سوتاندن" (آتش زدن خانه شخص گناهکار) و غیره از رایج ترین اشکال مجازات در میان عشایر بود. در میان عشیرت جاف جریمه قتل (قیمت خون یک مقتول) 22 راس گاو بود. حکم مجازات اعدام فقط در مقابل زنا و جرم های امثال آن صادر می شد. ولی سنگین ترین مجازات ها "درکردن" و یا "شاره و درکردن" (راندن مجرم از آبادی و از جمع) بود. در محیط عشیره ای که شخص قسمت اعظم نیروی خود را از منسوبیت به عشیرتی، به اوبه یی و به جمع معینی به دست می آورد، رانده شدن فرد از عشیرت و اوبه و جمع، او را از بسیاری از حقوق ها محروم می ساخت و چون بوته کنده شده از زمین در معرض تندباد حوادث قرار می داد این شخص در صورت پناه بردن به عشیرت دیگری مورد اهانت و تحقیر قرار می گرفت و حتی گاهی کشته می شد. تنها در کردستان چنین نبود. در بسیاری از جوامع عشیره ای و قبیله ای جهان رانده شدن از قبیله خود،سنگین ترین مجازات ها محسوب می شده است. مثلا ی. بلیایف عرب شناس شوروی در توضیح واژه های تاریخی "مولا" و "دخیل" می گوید: در عربستان در دوران قبل از ظهور اسلام، شخصی که عضو قبیله معین نبود می توانست بدون گناه کشته شود و اموالش اشغال گردد. لذا شخصی که از قبیله رانده می شد و یا خودش از قبیله فرار می کرد، می بایست در میان قبیله دیگری برای خود حامی پیدا کند و "سید" این قبیله و یا شخص با نفوذ دیگری از همان قبیله را "مولای" خود کند. در این حال خود این شخص "دخیل" نامیده می شد.
برای مطالعه بخش های پیشین به لینک های زیر می توانید مراجعه نمایید:
1- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/551/khodmokhtari.ht 2- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/552/galavish.htm 3 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/553/galavigh.html 4 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/554/galavijh.html 5 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/555/galavigh.htm 6 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/556/glavigh.html 7 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/557/galavigh.html 8 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/558/galavigh.html 9 http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/559/galavigh.html 10 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/560/galavij.html 11 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/561/galavijh.html 12- www.rahetudeh.com/rahetude/indexfolder/2016/jolay/index562 13 http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/563/galavigh.html 14- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/564/galavigh.html 15 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/565/galavigj.html 16- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/566/galavijh.html 17- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/567/galavijh.ht 18- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/568/galavgj.htm 19- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/569/galav 20- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/570/galavi 21 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/571/galavijh 22 - http://rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/572/galavijh.htm 23 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/573/galavijh.html 24- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/574/galavij.html 25- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/575/galavijh.htm 26- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/576/galavigh.ht 27 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/577/galavijh.htm 28 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/galavijh.htm 29 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/579/galavijh.htm 30- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/580/galavigj.htm 31- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/581/galavijh.htm 32 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/582/galavijh.htm 33 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/583/galavijh.htm 34- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/584/glavijh.html 35- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/585/galavijh 36 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/586/glavijh.htm 37 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/587/glavijh.htm 38 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/588/galavijh.html 39 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/589/galavigh.htm 40 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/590/galavijh.html 41 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/merts/591/galavijh.htm 42- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/merts/591/galavijh.html 43- https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/593/galavijh.html 44 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/594/galawijh.html https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/595/galavigh.html 45- 46 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/596/glavijh.html 47 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/may/597/galavijh.html 48 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/may/598/glavijh.html 49 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/may/599/galavijh.html 50 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/may/600/galavijh.html 51- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/jon/601/galavijh.html 52 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/jon/602/galavijh.html
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 603 راه توده - اول تیرماه 1396