سرمقاله 599 پیش به سوی خانه تکانی در کابینه دولت پس از انتخابات
|
جمعه گذشته دوازدهمین و پرحاشیه ترین کارزارهای انتخاباتی در تاریخ جمهوری
اسلامی با پیروزی حسن روحانی به کم حاشیهترین شکل خاتمه یافت. در هیچیک از
انتخابات های جمهوری اسلامی تا کنون اینچنین رویارویی ها حاد نشده بود، این
چنین پرده های افشاگری کنار نرفته بود، اینچنین نیروهای خواهان بازگشت به
گذشته و هواداران تغییر و رفتن به آینده روبروی هم نایستاده بودند. حتی در
مناظره های انتخابات 88 نیز پرده ها آنگونه کنار نرفت که در مناظره های
انتخابات اخیر کنار رفت.
این کارزار مبارزه و آگاهی، تجربهای بود که بدون انتخابات و وجود نهاد
انتخابات همچون بزرگترین دستاورد انقلاب 57 ناممکن بود. هم کسانی که امید
داشتند می توانند نتیجه انتخابات را دگرگون کنند و هم کسانی که خود را از
این مبارزه آگاهی بخش کنار کشیدند به بازندگان بزرگ انتخابات تبدیل شدند.
در همین حال، جریان کارزارهای انتخاباتی با این حدت و با این سطح گسترده
رویارویی و پایان انتخابات با این آرامش یک موفقیت تاریخی برای ایران و
مردم ایران و دستاورد مستقیم حضور میلیونی مردم در پای صندوقهای رای،
دستآورد رای آنان در انتخابات 92 و ضمنا دستآورد تاریخی جنبش سبز و جنبش
تغییرات در ایران بود. مبارزهای که مردم ایران در سال 1388 علیه تقلب و
کودتا و برای دفاع از رای خود کردند هرچند در آن زمان نتوانست دولت احمدی
نژاد را کنار بگذارد و خسارت سنگینی از بابت ادامه آن دولت بیلیاقت و فاسد
به کشور ما وارد آمد، ولی مبارزهای بیفایده نبود. هم پیروزی حسن روحانی در
سال 1392 و هم تن دادن رهبر و نهادهای قدرت انتصابی و سپاه و بسیج به رای
مردم در انتخابات هفته گذشته دستاورد آن مبارزه و وحشت از تکرار آن جنبش
است. ضمن اینکه حضور خردکننده مردم در پای صندوقها به هرگونه تخیل امکان
دستکاری و برهم زدن نتیجه انتخابات خاتمه داد. پیروز این انتخابات مردم
ایران بودند و بازنده آن گروههای دست راستی و تحریم کنندگان خارج کشور و
همه کسانی که تصور
میکردند با ایجاد نارضایتی و ناامیدی و دور کردن مردم از صندوقها
میتوانند نتیجه انتخابات را به سود خود دگرگون کنند. بنابراین پایان با
آرامش انتخابات به همان اندازه کارزارهای شدید انتخاباتی دارای اهمیت و خود
یک دستاورد است. راست حکومتی از این پایان با آرامش به همان اندازه متزلزل
شده که از شروع پرتنش انتخابات. امید آنها به امکان دستکاری و برهم زدن
نتیجه انتخابات از هر زمان دیگری کمتر شده است. همین عامل به انشقاق و چند
دستگی در راست حکومتی دامن خواهد زد و موقعیت آنانی را که مدعی بودند می
توانند به اتکا سلاح و قدرت نظامی و شرایط امنیتی نتیجه انتخابات را تغییر
دهند متزلزل خواهد کرد.
اکنون حسن روحانی همانطور که خود نیز بدقت گفته رئیس جمهور همه مردم ایران
است چه آنان که به او رای دادهاند و چه آنان که به او رای ندادهاند و در
همان حال مسئول اجرای برنامههای خود دربرابر مردمی است که به او برای این
برنامهها رای دادهاند. این دو موضوع را باید از هم تفکیک کرد چرا که
بازندگان انتخابات از اینکه حسن روحانی رئیس جمهور همه مردم ایران است درکی
دیگر دارند. درک آنان چنین است که او برای آنکه نشان دهد نماینده همه مردم
ایران است باید مدیران دست راستی و کسانی را که به برنامههای وی اعتقادی
ندارند در پست و مقامهای خود نگه دارد.اینکه روحانی رئیس جمهور همه مردم
ایران است بدان معناست که اگر کسی خواست بفرض در ارگانی استخدام شود او را
مثلا به دلیل آنکه به روحانی رای نداده محروم
نمیکنند و کنار
نمیگذارند. ولی معنایش این نیست که مدیران و مسئولان غیرهمسو با
برنامههای دولت باید بر سر جای خود بمانند که در آنصورت رای مردم
بیمعناست. بنابراین نخستین گام دولت دوازدهم باید پاکسازی دستگاه دولتی از
همه مسئولان و مدیرانی باشد که با برنامههای دولت همسو نیستند و
نمیخواهند آنها را اجرا کنند.
البته کسانی نیز وجود دارند مانند دکتر علی مطهری که با حسن نیت پیشنهاد
میکنند که دولت باید از توان مدیریتی امثال محمد باقر قالیباف هم بهره
بگیرد و آن را کنار نگذارد شاید به این امید که از تقابل بیدلیل اینان با
مصالح ملی کاسته شود. این سخن
میتواند درست باشد به دو شرط. شرط نخست آنکه امثال قالیباف هم بخواهند
همسو با برنامههای دولت باشند و آنها را اجرا کنند نه اینکه مدیریت را
مانند آنچه در شهرداری تهران کردند وسیله کارشکنی در کار دولت کنند. شرط
دوم هم آن است که از همه نیروها در این جهت بهره گرفته شود. چراامثال
تاجزاده ها و میردامادی ها و دهها و صدها تن دیگر که بسیار از قالیباف هم
برجسته تر هستند مشمول استفاده از این ظرفیتهای مدیریتی نشوند؟ چراغی که
به خانه رواست به مسجد حرام است. اگر قرار به بهره گیری از ظرفیتهای
مدیران کشور باشدآنقدر شخصیت برجسته خانه نشین طرفدار اصلاحات و تحولات و
آماده اجرای برنامههای حسن روحانی وجود دارد که نوبت به امثال قالیباف
نمیرسد. ضمن اینکه آنقدر نهاد انتصابی و غیرپاسخگو و وابسته به سپاه و
بسیج و آستانقدس و بیت رهبر و قرارگاه خاتم الانبیا و مشابه آن در کشور هست
که بتوان در آنجا امثال قایباف را به کار گماشت .
نکته دیگر آنکه چنانکه از واکنشهای شکست خوردگان انتخابات بر
میآید، آنها ضمن اینکهفشار
میآورند که حسن روحانی دستگاه دولتی را از عناصر دست راستی پاکسازی نکند،
میخواهند روحانی را دربرابر برنامهها و وعده هایش قرار دهند و همان
راهبرد دولت دوم خاتمی را در پیش گیرند. یعنی افزایش انتظارات و سمتگیری
همه آنها به سوی دولت و رئیس جمهور. محور اصلی این سیاست همانطور که در
دوران دولت دوم خاتمی شاهد بودیم معرفی کردن رئیس جمهور به عنوان مسئول
اقدامات نهادهای انتصابی و در راس آن دستگاه قضایی است. با این راهبرد
نهادهای قدرت و شکست خوردگان انتخابات به چند هدف
میرسند. اول اینکه مردم را منفعل
میکنند و آنان را به انتظار اقدام رئیس جمهور و دولت
میگذارند. دوم دولت را بیلیاقت و بیکفایت معرفی
میکنند که
نمیتواند نهادهایی را که در دست آن نیست مهار کند. سوم مردم را از رای خود
ناامید و از حضور در پای صندوقها در دوران بعدی منصرف
میکنند.این سیاستی بود که در زمان خاتمی در پیش گرفتند و موفق هم شدند و
محور آن نامه نوشتن به خاتمی و خطاب قرار دادن وی بود. این توطئه نیز باید
از هر دو سو خنثی شود. هم از جهت دولت روحانی که باید خود را مکلف به اجرا
و پیگیری وعده هایش بداند و هم از طرف مردم که باید بدانند چه نهادی در
برابر خواسته های آنان ایستاده و کارشکنی می کند و به سراغ همان نهاد
بروند!
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 599 راه توده - 4 خرداد 1396