بهمناسبت یکصدمین سالگرد انقلاب اکتبر 1917 در روسیه، کنفرانسهای متعددی
در سرتاسر جهان برگزار شد. سعید رهنما که در خارج از ایران تحقیق و تدریس
می کند گزارشی از دو کنفرانس بین المللی در پکن و مسکو به این مناسبت تهیه
کرده که در وبسایت "نقد اقتصاد سیاسی" منتشر شده است. خلاصه ای از این
گزارش را می خوانید:
۱- "سمپوزیوم بینالمللی تاریخ، واقعیت و آیندهی سوسیالیسم"، پکن
بهمناسبت صدمین سالگرد انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، و به دعوت «مدرسهی عالی
مارکسیسم» دانشگاه پکن از تاریخ ۲۱ تا ۲۲ اکتبر ۲۰۱۷ کنفرانسی بینالمللی
در شهر پکن برگزار شد. دعوتشدگان عمدتاً پژوهشگران دانشگاهی در رشتههای
اقتصاد سیاسی، جامعهشناسی، فلسفه، روسیهشناسی، چینشناسی، و نیز سردبیران
چند نشریهی مارکسیستی از کشورهای مختلف ازجمله روسیه، ایتالیا، هند،
انگلستان، امریکا، کانادا، اتریش، آلمان، مجارستان، تایوان، و چین بودند.
در مجموع در جلسههای مختلف که همگی پیدرپی و عمومی بودند، در ۴۴ مقاله
جنبههای مختلف انقلاب اکتبر و نقش و تأثیر فوقالعاده مهم آن بر تحولات
روسیه، چین و جهان مورد بررسی قرار گرفت.
مقالات و سخنرانیها که همزمان به زبانهای چینی و انگلیسی ترجمه میشدند
عرصههای گوناگونی را تحلیل میکرد، ازجمله «جهان چند قطبی و انقلاب
روسیه»، «لنین و مدرنیزاسیون جوامع عقبمانده»، «احیای کمونیسم»، «مذهب و
انقلاب»، «هوش مصنوعی و تأثیر آن بر جامعهی آینده»، «تجاریشدن آموزش و
نفی یک اصل انقلاب اکتبر»، «کاربرد درسهای انقلاب اکتبر در شرایط غیر
انقلابی»، «جهش انقلابی و واماندگی فرهنگی»، «از انقلاب سوسیالیستی تا تحول
بازار» و …
در مجموع ۱۲ مقاله و سخنرانی به استادان چینی اختصاص یافته بود که از
آکادمی علوم اجتماعی چین و از چند دانشگاه مختلف این کشور، و عمدتاً از
دانشگاه پکن، بودند. چندین مقاله به مفهوم «سوسیالیسم با ویژگی چینی»
پرداختند، که توضیحدهنده و توجیهکنندهی تحولات اقتصادی و سیاسی چین از
زمان اصلاحات دههی هشتاد، و بهویژه تحت رهبر امروزیِ «شی جین پینگ» بود.
بهرغم تعدد مقالهها در این زمینه، دقیقاً ویژگی سوسیالیسم چینی روشن نشد.
همگی نظام کنونی چین را یا سوسیالیستی و یا در حال گذار به سوسیالیسم
میدانستند. یکی از آنها با ذکر اینکه ما در مراحل اولیهی سوسیالیسم
هستیم و زمانی طولانی در پیش است که به سوسیالیسم برسیم، ادعا میکرد که
طبقهی کارگر هم اکنون سرور جامعهی چین است! نکتهی لطیفِ یک اقتصاددان
مارکسیستِ جوان روس در پایان سخنرانیاش، که «رفقای چینی» را چندان خوشحال
نکرد، این بود که آیا این نظم حاکم بر چین «سوسیالیسم با ویژگی چینی» است
یا «سرمایهداری با ویژگی چینی»؟
تردیدی نیست که تحلیل جامعهی کنونی چین بسیار پیچیده است. کشوری با حدود
یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر ظرف سه دههی اخیر شاخص امید زندگی را به
دو برابر برساند. امید زندگی در چین هم اکنون بیش از ۷۵ سال و نیم است.
(این رقم برای کشور ثروتمند و کوچکتر ایران ۷۱ سال است). میزان باسوادی
بیش از ۹۶ درصد است. پکن، شهری با ۲۲ میلیون نفر جمعیت، وضعیتی مشابه یک
کشور اروپایی یا امریکای شمالی را دارد، با این تفاوت که تمیزتر، منظمتر،
امنتر و مجهزتر است، و شانگهای با ۲۴ میلیون از آن هم پیشرفتهتر است.
سرعت رشد اقتصادی به گونهای است که ده سال پیش سهم تولید نا خالص ملی چین
در تولید ناخالص جهانی کمی بیش از چهار درصد بود، و این رقم ظرف دهسال به
بیش از ۱۴ درصد رسید، و طبق برنامهی فعلی قرار است که در سال ۲۰۲۰ این رقم
دو برابر شود. در برنامهها به تحولات بنیانی در صدمین سال انقلاب چین
(۲۰۴۹) اشاره میشود. از نظر معیار تولید ناخالص ملی بر مبنای برابری قدرت
خرید چین هم اکنون کشور اول جهان و از امریکا هم جلوتر است.
در جوار کنفرانس پکن یکی از دوستان اتریشی ترتیبی داده بود که تعدادی از ما
با «وِن تی جون» یکی از مهمترین اقتصاددانان چین ملاقاتی داشته باشیم. در
بحثی که در مورد ماهیت سرمایهداری چین درگرفته بود وی به چند نکتهی جالب
اشاره کرد. از جمله آنکه ۷۰ درصد سرمایهی بانکی چین متعلق به دولت است و
بر مابقی آن نیز دولت میتواند اعمال کنترل کند. بیش از ۷۰ درصد سرمایهی
صنعتی، و کل صنایع استراتژیک و بسیاری از زیرساختها در مالکیت و کنترل
دولت است. صددرصد زمینهای چین نیز متعلق به دولت، و در روستاها تحت کنترل
سازمانهای دهقانی با نظارت دولت است. وی اشاره میکرد که مکانیسم بازار
جایگاه ثانوی دارد. مفهوم سرمایهداری دولتی نیز دقیق و بیمسأله نیست. من
از او در مورد میلیاردرهای چینی پرسیدم که جواب درستی نداشت.
در مورد مؤسسهی میزبان، «مدرسهی عالی مارکسیسم». «انستیتو تکنولوژی پکن»
که قبلاً آکادمی علوم طبیعی یِنان بوده، در سال ۲۰۰۹ «بخش تدریس و پژوهش
نظریهی مارکسیستی» را ایجاد کرد که بعداً در سال ۲۰۱۴ نام خود را به
«مدرسهی عالی مارکسیسم» تغییر داد. هدف آن تدریس و پژوهش در زمینهی
مارکسیسم و تربیت مدرسان این رشته است. با روی کار آمدن «شی جین پینگ» به
دستور حزب توجه بیشتری به این مؤسسه شده و هماکنون در بیشتر دانشگاههای
چین چنین مؤسسهای ایجاد شده است. در دانشگاه پکن هماکنون دورههای تحصیلی
در این رشته در سطوح فوق لیسانس و دکترا است و گویا از سال دیگر در سطح
لیسانس هم دانشجو خواهند پذیرفت. بسیار کنجکاو بودم بدانم که چه پروژههای
پژوهشی در زمینهی مارکسیسم در جریان است. به نظر میرسد که نقش «پژوهشی»
این مؤسسهها به مرور آثار کلاسیک شاید آنهم بهطور انتخابی محدود باشد.
قبلاً در دوران مائو هم در مؤسسات آموزشی برنامههایی برای تدریس و ترویج
ایدئولوژی مارکسیسم ـ لنینیسم ـ مائوئیسم به وجود آمده بود، اما در دوران
«جهش بزرگ» و بعد از آن در «انقلاب فرهنگی» بهجای آموزش سیاسی بر «اصلاح
فکری» تأکید شد و مؤسسات مربوطه تعطیل و استادان اخراج شدند. با آنکه در
چین استقلال دانشگاهی نظیر غرب وجود ندارد، بهنظر میرسد که در مقایسه با
گذشته، دانشگاهها تا حدودی آزادی عمل بیشتری داشته باشند. همین امر که
دانشگاه پکن سال گذشته اولین کنگرهی مارکس، و امسال چنین کنفرانس
بینالمللی را با دعوت از افرادی با نظرهای مختلف برگزار کرد، بیانگر یک
تغییر است. سال دیگر نیز در تدارک برگزاری کنگرهی مارکسیسم به مناسبت ۲۰۰
سالگی تولد مارکساند.
در مجموع، کنفرانس پکن در بزرگداشت انقلاب اکتبر، کنفرانسی بسیار باارزش
بود، و با آنکه فرصت زیادی برای بحث و پرسش و پاسخ نبود، نکات آموختنی
بسیار داشت.
۲- کنفرانسهای مسکو: "انقلاب اکتبر و آینده"
از تاریخ دوم تا پنجم نوامبر ۲۰۱۷، به دعوت انستیتو اقتصاد آکادمی علوم
روسیه، دانشگاه مالی و حقوقی مسکو، بنیاد رُزا لوگزامبورگ، و انجمن جهانی
اقتصاد سیاسی، همزمان سه کنفرانس مرتبط بههم در مسکو بهمناسبت بزرگداشت
صدمین سال انقلاب اکتبر برگزار شد. این مجموعهی بسیار بزرگی بود که حدود
۳۰۰ نفر از ۱۹ کشور جهان در جلسات مختلف آن سخنرانی کردند.
بزرگترین کنفرانس «انقلاب؛ درک تاریخی و فلسفی» بود که طی آن ۱۴۳ مقاله و
سخنرانی در ۳۰ جلسه که بخشی از آنها همزمان برگزار میشد، ارائه گردید. از
جملهی جلسات این کنفرانس عبارت بودند از «روششناسی و هستیشناسی انقلاب»،
«اخلاقیات انقلاب و آگاهی انقلابی»، «ابعاد زیستمحیطی جامعهی نوین»،
«میراث اکتبر کبیر، گفتوگوی نسلها»، «انقلاب و مدرنیته»، «انقلاب؛ نظریه
و عمل»، و «بستر و اهمیت جهانی انقلاب».
از مقالههای مهم، مقالهی دیوید لِین، استاد روسیهشناسی دانشگاه کمبریج
بود که سیر تحولات توزیع درآمد در روسیهی تزاری، دوران شوروی، و پس از آن
را تحلیل میکرد. نکتهی قابلتوجه این بود که سهم یک درصدیهای ثروتمند
که پس از انقلاب اکتبر بشدت کاهش یافته بود، در طول دوران شوروی بهشکل
پایداری در حدی اندک باقی مانده بود. از ۱۹۲۵ نیز برابرسازی نسبی درآمدها
در مورد اقشار دیگر صورت گرفته بود. برای مثال، درآمد متوسط کادر فنی در
دههی ۱۹۳۰ دو برابر و نیمِ درآمد متوسط کارگران، و درآمد متوسط کادر اداری
نیمبرابر کارگران بوده، اما بهتدریج کاهش یافته و در اواسط دههی هشتاد
کمابیش معادل هم شده است. این آمار و دیگر آمارهایی که فرصت اشاره به آنها
در اینجا نیست، بهخوبی بیانگر توجه نظام به عدالت اجتماعی تا آخرین مراحل
است. از زمان گورباچف در ۱۹۸۵ و پیگیری اقتصاد بازار و پس از سقوط شوروی،
این توزیع عادلانه کاملاً تغییر کرده است. برای نمونه همانطور که در
نمودار زیر نشان داده شده، از ۱۹۸۵ و پایان نظام شوروی، سهم یک درصدیهای
بسیار ثروتمند در درآمد ملی به طور مداوم رو به افزایش داشته و هم اکنون
حدود دو برابر درصدی است که ثروتمندان در زمان انقلاب فوریه- اکتبر داشتند.
در این کنفرانس چندین نفر از رهبران برجستهی چپ جهان نیز سخنرانی کردند که
از مهمترین آنها میتوان به لوچیانا کاستِلینا، رهبر حزب سینیسترا
ایتالیانا و از پایهگذاران نشریهی چپ «ایل مانیفستو»، هرمن دِوراک،
هماهنگ کننده «مجمع اجتماعی» (سوشال فروم) اروپا در اتریش، تاماش کراوس،
از رهبران سوسیالیست مجارستان، «مجمع اجتماعی» و استاد دانشگاه بوداپست، و
ساواس ماستاس میخائیل، از رهبران حزب کارگران انقلابی یونان و استاد
دانشگاه آتن اشاره کرد. همچنین، نفر دوم حزب کمونیست استرالیا و چندین نفر
از کادرهای حزب از سیبری و دیگر مناطق روسیه نیز در جلسات بودند.
کنفرانس همزمان دیگر مسکو، «توسعه اقتصادی، اکتبر، و آینده» بود که در واقع
جلسهی سالانهی «انجمن جهانی اقتصاد سیاسی» بود که بهمناسبت صدسالگی
انقلاب اکتبر در مسکو برگزار شد. این نیز کنفرانس بزرگی بود که طی آن ۱۱۷
مقاله در زمینهی اقتصاد سیاسی در ۱۲ جلسه ارائه شد. از مهمترین جلسههای
آن میتوان اشاره کرد به «ارزش، پول، سرمایه؛ از مارکس تاکنون»، «اقتصاد
سیاسی؛ بههنگامسازی روششناسی»، «مسألهی ارضی و کشاورزی دوران معاصر»،
«مبادلات اقتصادی بینالمللی»، «جهان تکنولوژی اطلاعاتی، و سرمایهداری
گلوبال». اکثر سخنرانان نیز از روسیه، چین، هند، و ژاپن بودند.
در روز پایانی، در محل یک کارخانهی قدیمی شکلاتسازی در دوران انقلاب که
آن را بازسازی کرده و به محل تجمع و نمایشگاه تبدیل کردهاند، کنفرانس
کوچک تری تحت عنوان «انقلاب و چشمانداز آینده» برگزار شد. پوسترهای دوران
انقلاب و بعد از انقلاب در کریدورها به نمایش گذاشته شده بود. در فواصل بین
جلسهها هم گروهی از اعضای سازمان جوانان حزب کمونیست آواز خواندند. در این
بخش بیشتر شاهد سخنرانیهای سیاسی بودیم.
از جمله مباحث مهمی که در جلسههای مختلف مطرح میشد، یکی این بود که در
دنیای امروز مرکز قدرت نامرئی است. به قول یک سخنران «کاخ زمستانی کجاست؟»
که بتوان به آن یورش بُرد. نکتهی دیگر بیحرکتی و بیتفاوتی اکثریت جامعه
بود که یکی از سخنرانان آن را بزرگترین مانع تحول میدانست. اشاره شد که
در شرایط کنونی «فتح جامعه از فتح قدرت مهمتر است». بحث دیگر مسألهی
برقراری رابطه بین جنبش و حزب بود.
در اجلاس آخر به ریاست الکساندر بوزگالین، مارکسیست سرشناس روسیه و سردبیر
مجلهی «آلترناتیو»، برگزارکنندگان هر سه کنفرانس گزارش خود را ارائه
کردند. گزارش انجمن اقتصاد سیاسی را دیوید کاتس، استاد دانشگاه ماساچوست ـ
اَمهرست و معاون این انجمن قرائت کرد. در پایان سرود انترناسیونال نواخته
شد و حاضران هر یک به زبان کشور خود آنرا خواندند، و این پایانی پرهیجان و
پرامید بر کنفرانس بود.
(برای خواندن متن کامل گزارش به لینک زیر مراجعه کنید)
https://pecritique.com/
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|