ریشه های بحران صنعت و تولید در ایران
|
بدنبال افزایش مشکلات و اعتراضات کارگری در مجتمعهای صنعتی هپکو و آذرآب، هیئت دولت در هفته گذشته تدابیری اتخاذ کرد که موجب فروکش موقت اعتراض کارگران شده است. بدنبال اعلام تصمیمات دولت روزنامه "جهان صنعت" سرمقالهای به قلم دکتر علی سرزعیم منتشر کرد که نگاه اقتصاددانان هوادار تجارت آزاد را به اقتصاد و صنعت کشور آشکار میکند. دکتر سرزعیم با اشاره به تصمیمات اتخاذ شده مینویسد: "تصمیم گرفته شد تا پرداخت اقساط بانکی فعلا به تعویق بیافتد تا شرکت بتواند حقوقهای معوق را پرداخت کند. تصمیم گرفته شد که فعلا تعرفههای تامین اجتماعی پرداخت نشود؛ ولی کارگران کماکان از مزایای تامین اجتماعی بهره مند شوند. تصمیم گرفته شد تا دولت به مقدار دو هزار میلیارد تومان ماشین آلات سنگین سفارش دهد تا این شرکت دارای کار باشد. احتمالا تخفیفات و امتیازاتی در مورد مالیات هم قائل شده یا خواهند شد. بخشی از تصمیم هم این است که فرآیند خصوصیسازی معکوس شود و مالکان جدید خلع ید شوند؛ زیرا از دید تیم ارزیاب صلاحیت اداره این مجموعه را نداشته است." ایشان در ادامه مینویسد: "اگر خوب به ماهیت این تصمیمات دقت کنیم؛ یک وجه اشتراک در تمام این تصمیمات وجود دارد و آن این است که دولت تعهداتی را پذیرفته و از بخشی از منابع خود صرفنظر کرده است. به عبارت واضح تر، جامعه از جیب خود منافعی را متوجه کارگران دو شرکت مذکور کرده است و زیان آنها را جامعه برعهده گرفته است." همانطور که مشاهده میشود ایشان مسئله اصلی را بقای این دو مجمتع صنعتی و تولید ملی آن نمیداند. کمک به این کارخانهها را که بتوانند به تولید ادامه دهند به معنای پرداخت هزینه از جیب ملت به کارگران آن میداند. البته میتوان حدس زد که ناراحتی ایشان از همان بخش آخر تدابیر دولت یعنی معکوس کردن فرایند خصوصی سازی است که جزء اصول مقدس تجارت آزاد محسوب میشود. ایشان در ادامه مینویسد: "حال سوال این است که آیا این راهحل که در مورد این دو شرکت اجرا شد؛ قابلیت تداوم در مورد دیگر صنایع مشکل دار را دارد؟ آیا دولت توان مالی آن را دارد تا به دیگر شرکتهای زیان ده سفارش کار دهد که ورشکست نشوند؟ آیا صلاح است بازهم به نظام بانکی فشار بیاوریم که اقساط خود را دیرتر دریافت کند؟ آیا صلاح است سلامت نظام مشکل دار تامین اجتماعی را بیش از این به مخاطره بیاندازیم؟" سوالها ولی از اینجا شروع نمیشود. از اینجا شروع میشود که این مشکلات چرا و از کجا آغاز شد؟ به چه دلیل صنایع کشور را بدون کار کارشناسی و فقط بر مبنای رهنمودهای ایدئولوژیک هواداران تجارت آزاد از نوع دکتر سرزعیم به باصطلاح بخش خصوصی دادیم؟ چرا سی سال است که خصوصی سازی کردهایم و یک ارزیابی از نتایج و پیامدهای آن نکردیم که کار صنایع ما به اینجا کشید؟ چرا قراردادهای موقت را توسعه دادیم؟ چگونه وضع تامین اجتماعی را به اینجا کشاندیم؟ در مرحله بعدی میرسیم به اینجا که چرا دولت توان مالی مواجهه با بحران فزاینده صنایع و اقتصاد کشور را ندارد؟ آن موقع که پول دولت و ملت را به بانکهای خصوصی دادند دکتر سرزعیم و هواداران تجارت آزاد کجا بودند و چرا اعتراض نکردند که از جیب مردم و بودجه دولت میدزدند و بانک خصوصی تاسیس میکنند که امروز دولت با مشکل مالی مواجه است؟ آن موقع که برجستهترین اقتصاددانان کشور به انتخاب اتاق بازرگانی به دولت احمدی نژاد پیشنهاد اعطای یارانه نقدی داد و چهل هزار میلیارد تومان در سال روی دست گذاشت این آقایان کجا بودند؟ نکته خطرناک درک امثال دکتر سرزعیم از مشکلات صنایع کشور است که نشان میدهد درک این آقایان اصولا از اقتصاد چیست. ایشان مینویسد: "واقعیت صنایع مشکلدار کشور که یکی دو تا نیستند و بسیار زیادند این است که آنها قدرت رقابت با رقبای خارجی را ندارند. این صنایع فاقد خلاقیت برای نوآوری در محصول هستند. هزینه تمام شده محصولات این شرکتها به واسطه حجم بالای نیرو و عقب بودن تکنولوژی بسیار بالاست." مغز این اقتصاددانان از چارچوب تجارت نمیتواند خارج شود. حتی وقتی درباره صنایع کشور صحبت میکند باز سخنشان از تجارت و رقیب خارجی است. یعنی به منافع واردکننده میاندیشند نه به منافع صنعت و اقتصاد. دنبال آن هستند که چگونه رقیب خارجی در ایران سود کند. اینکه تولیدات مثلا شرکت هپکو از رقبای خارجی آن گرانتر در میآید یا ارزانتر زمانی اهمیت دارد که ما هوادار تجارت آزاد و نمایندگی فروش کالاهای شرکتهای خارجی در ایران باشیم. واگرنه معلوم است که در کشور ما هر تولید صنعتی گرانتر از آلمان یا ژاپن یا چین در میآید. کدام کالای صنعتی یا غیرصنعتی وجود دارد که ما بتوانیم از این کشورها ارزانتر تولید کنیم؟ ما تنها چیزی که میتوانیم ارزان تولید کنیم مواد خام و کشاورزی است که ارزان تولید میکنیم و تقریبا رایگان در حدی که سرمایهداری تجاری سود کند و بتواند سرمایه هایش را به خارج از کشور انتقال دهد در اختیارش می گذاریم. حالا میفرمایید که همه صنایع مان را هم تعطیل کنیم چون رانت خوارها و چپاولگرهای ایرانی فروش مواد خام کشور برایشان کافی نیست و میخواهند کالاهای صنعتی خارجی را هم در ایران آب کنند؟ از سوی دیگر مگر میخواهیم تولیدات مثلا هپکو را صادر کنیم که به این فکر کنیم گرانتر یا ارزانتر از رقیب خارجی آن در میآید؟ یا پیشرفت صنعت را در آن میدانیم که نفت و مواد خام بفروشیم و با آن تولیدات مشابه ارزانتر خارجی را وارد کنیم و شرکت ملی صنعتی خودمان را زمین بزنیم؟ گرانتر یا ارزانتر بودن را باید با شرکتهای رقیب داخلی بسنجیم و نه رقیب خارجی و با بستن راه ورود کالاهای ارزانتر خارجی امکان دهیم که شرکتهای داخلی با همدیگر رقابت کنند. مهمتر از آن نقشی است که تولیدات اینگونه صنایع در چرخه رفع نیازهای ملی دارند یعنی اینکه چگونه میتوانند اجزای اقتصاد ملی را به هم متصل کنند نه سودی که سرمایه تجاری از واردات و صادرات میبرد یا نمیبرد که انقدر نگران آن هستند. اما رهنمود ایشان برای حل مشکل صنایع بسیار تکان دهنده است. مینویسد: "اگر قرار است این مشکل حل شود البته باید بخشی از نیروی کار آنها اخراج شوند تا هزینه تمام شده کاهش یابد. همچنین ضروری است تا مهندسان خلاق تری به کار گرفته شوند که بتوانند نوآوری کنند. علاوه بر اینها، ضروری است تا تکنولوژیهای جدید به کار گرفته شود تا کیفیت بالا رفته و هزینه تمام شده کاهش یابد." مشکل حل شد! کارگران و مهندسان را اخراج میکنیم. آخرین تکنولوژی را هم که اصلا نیاز به نیروی کار نداشته باشد که به فکر دستمزد و تامین اجتماعی و بازنشستگی آنها باشیم سرمایه داری تجاری از خارج برایمان وارد میکند. آنوقت این پرسش پیش میآید که این ملت و کارگران بیکار و مهندسان غیرخلاق را در کجا و در کدام تولید میخواهیم به کار بگیریم؟ چون بقیه صنایع را هم اگر قرار است براساس تجارت ارزیابی کنیم تا تولیداتشان از تولیدات خارجی ارزانتر شود باید همین کار را بکنیم یعنی کارگران و مهندسان همه صنایع کشور را باید اخراج کنیم. آقای سرزعیم مسئله پیچیده تکنولوژی مناسب که بحثی مهم و وسیع در جامعه شناسی است که هر کشور چگونگی تکنولوژی را باید برگزیند که بسود اقتصاد و پیشرفت ملی و ایجاد یک چرخه تولید اجتماعی در آن باشد تبدیل میکند به تکنولوژی سودآور. چون چارچوب فکریش سود و تجارت است. اقتصاد برای اینان جایی نیست که نظام اجتماعی بسود یک ملت سازمان مییابد، جایی است که عدهای در آن سود میکنند. راه حل مشکل بیکاری آن است که کارگران را بیکار کنیم. مهندسان خلاق تری بیاوریم (از کجا؟) تکنولوژیهای جدید به کار بگیریم. یعنی تکنولوژیهای سودآور. تکنولوژیهایی که کارگر نخواهد. در حالیکه ما با تورم نیروی انسانی بیکار و خطر فروپاشی اجتماعی ناشی از آن روبرو هستیم پیشنهاد این اقتصاددانان بکارگیری تکنولوژیهایی است که نیاز به نیروی انسانی نداشته باشد و بتوان کارگران موجود را هم اخراج کرد. آن راه حلهایی را که همین امروز در خود غرب هم به بن بست رسیده و انحطاط و بحران اجتماعی و بیکاری گسترده را بوجود آورده که پیروزی امثال ترامپ در انتخابات امریکا یکی از پیامدها و نشانههای این بحران است کورکورانه برای ایران هم توصیه میکنند که اصلا شرایط و عمق بحران در ایران با این کشورها قابل مقایسه نیست. از مشکلات کشور ما یکی هم آن است که سرنوشت اقتصاد مان را به دست امثال دکتر سرزعیم و بزرگترهای ایشان دادهایم. کسانی که افق فکری آنها از چارچوب تجارت نمیتواند خارج شود، جامعه برای آنها محیطی نیست که در آن مردم باید بهتر زندگی کنند بلکه جایی است که افراد در آن سود میکنند و اقتصاد علم افزایش سودآوری فرد در بنگاهی است بنام جامعه.
تلگرام راه توده:
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 618 راه توده - 13 مهر ماه 1396