سیاست فراتر از علم، یک هنر است
|
یکی از خوانندگان پیگیر راه توده در پیامی مینویسد: "در سر مقاله راه توده شماره 615 گفته اید که" کشاکش اصلی میان دولت روحانی، حامیان اصلاح طلب و اعتدالی آن با مخالفان راستگرا و نظامی- امنیتی آن، نه میان دو جریان اقتصادی بلکه میان دو طرح و برنامه سیاسی برای آینده کشور است". بنابر این میتوان نتیجه گرفت با توجه به اینکه اختلاف اصلاح طلبان با اصولگرایان، در روبنا و نه زیر بنا است، اصولا تفاوت چندانی برای نیروی چپ نخواهند داشت. ولی به نظر میرسد اینگونه نباشد. راستگراها طرفدار فروش نفت و واردات بیشتر هستند که یکی از ارگانهای سیاسی آنها سپاه است که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را وارد میکند. در مقابل عمده بخشهای اقتصاد ملی نظیر تکنولوژی اطلاعات، صنایع غذایی، صنایع ساختمانی، تولید کنندگان کشاورزی و دامی، گرایش اصلاح طلبی دارند. اگر ممکن است در این مورد بیشتر توضیح دهید ظاهراً خیلی از دوستان دچار ابهام شدهاند و قضیه برایشان قابل هضم نیست." آنچه ما گفتهایم آن است که به کشاکش میان دولت روحانی با مخالفان آن نباید بصورت کشاکش میان دو جریان اقتصادی نگریست بلکه باید آن را جدال میان دو طرح و برنامه سیاسی برای آینده کشور دانست. این مطلب ربطی به زیر بنا و روبنا و در نتیجه بیتفاوت بودن آن برای نیروهای چپ ندارد. خود حزب و دولت هم جزیی از روبنا هستند و برای چپ هم خیلی تفاوت دارد که در دست چه کسانی باشند. بدون روبنایی به عنوان حزب که اصلا تشکل و مبارزه برای تغییر اجتماعی ممکن نیست. بدون به دست گرفتن روبنایی بنام دولت هم که تحقق انقلاب اجتماعی و ساخت جامعه نوین ناممکن است. اینکه گفته اید سپاه واردات میکند ولی تولیدکنندگان نزدیک به اصلاح طلبان هستند هم خیلی دقیق نیست. شرکت مخابرات یا واگن سازی پارس یا شرکتهای دارویی که دست سپاه هستند یا قرارگاه خاتم الانبیا که کارشان واردات نیست. اتفاقا دنبال قدرت نظامی با هدف حضور در بازارهای صادراتی منطقه هستند. در زمان دولت موسوی سرمایه داری تجاری و لیبرال در برابر دولت موسوی صف بندی کرده بود که طرفدار منافع کارگران و کشاورزان و صنعتگران و تولیدکنندگان کوچک و متوسط بود. ولی الان جبهه بندی به این شکل وجود ندارد. درون جبهه راست گروههای طرفدار سرمایهداری تجاری هم هستند که در حاشیه قرار دارند. امروز در همه جناحهای حکومتی نگاه تجارت آزاد حاکم است و به همین دلیل هم میتوانند اصلا با هم کار کنند. ولی برنامههای سیاسی آنها با هم متفاوت است. دیدن تقابلهای سیاسی به شکل بازتاب مستقیم منافع اقتصادی نگاهی اشتباه و متاسفانه بعضا رایج است. مثلا هیتلر نماینده سرمایهداری مالی معرفی میشد ولی بزرگترین توسعه صنعتی آلمان در زمان همان هیتلر انجام شد. در مقابل، آن یهودیهایی که هیتلر با آنها مبارزه میکرد بیشتر از همان تجار و رباخوارها و خرده فروشها و غیره بودند. آنچه آلمان را ویران کرد برنامه اقتصادی هیتلر نبود، برنامه سیاسی وی بود که آن کشور و جهان را به جنگ کشاند و موجب مرگ دهها میلیون تن و ویرانی چندین کشور و از جمله خود آلمان شد. مهم این نیست که سپاه پاسداران از نظر اقتصادی طرفدار سرمایهداری صنعتی است یا تجاری، مهم این است که یک برنامه سیاسی برای آینده ایران دارد که سرانجام کشور ما را به استبداد و خشونت و جنگ و قهقرا و ویرانی میبرد. بزرگترین صنعت را هم سپاه در ایران ایجاد کند بدرد نمیخورد چون برنامه سیاسیش ویرانگر و بیآینده است. ما نگفتیم که سپاه پاسداران یا راست نماینده چپاولگران و اصلاح طلبان نماینده رانت خوارها هستند. این هم خود یک نوع ساده نگریست. ما گفتیم که نیروی عمده اقتصادی تعیین کننده غیردولتی در ایران از چپاولگران و رانت خوارها تشکیل شدهاند. این چپاولگران و رانت خوارها به دلیل قدرت اقتصادی و خاستگاه آن با ارگانها و جناحهای مختلف حکومتی در ارتباط هستند، نهادهایی که یا به شکلی مدافع منافع آنها هستند و یا به شکلی ناگزیر از در نظر گرفتن آنها هستند. در بین حامیان دولت روحانی و اصلاح طلبان، رانت خوارها هم وجود دارند ولی معنایش این نیست که جریان اصلاح طلبی یا اعتدال نماینده رانت خوارها یا حامی آنهاست. اصلاح طلبان و اعتدالیون برنامه سیاسی دیگری برای آینده کشور دارند که بخشی از رانت خوارها ضمن اینکه از نظر اقتصادی رانت خوار هستند، با این برنامه از نظر سیاسی موافق ترند. در حالیکه چپاولگران عمدتا با برنامه سیاسی سپاه و نظامیگری موافقند. باز هم تقابلهای سیاسی در اینجا عمده است نه تفاوتهای اقتصادی. همانطور که حزب توده ایران در زمان رژیم شاه شعار جبهه واحد ضد دیکتاتوری را مطرح میکرد و معتقد بود حتی اگر از درون سرمایه داری وابسته ایران، از درون دربار، حتی از خانواده شاه کسی مخالف دیکتاتوری شود باید در این جبهه جای داشته باشد. اینکه رژیم دیکتاتوری بر روی سرمایه داری وابسته بنا شده به معنای این نیست که از درون آن کسانی نمیتوانند پیدا شوند که به این جبهه بپیونند. جبهه ضد دیکتاتوری، جبهه اقتصادی نیست، جبههای سیاسی است. امروز هم جبهه بندیها سیاسی است. برنامه سیاسی هواداران اصلاحات و اعتدال درپی راه حلهایی برای مسائل کشور است که آزادیهای بیشتر، مشارکت بیشتر مردم، گفتگو و تنش زدایی جهانی را در نظر دارد. این برنامه با همه توهمها و خیال پردازیها و اشتباهاتی که حامیان آن ممکن است داشته باشند بیشتر بسود کشور ماست تا برنامهای که جناح راست و نظامی گرا دارد که طرفدار بستن فضا، جلوگیری از آگاهی ها، عدم مشارکت و تنش فزایی جهانی است و سرانجام کار کشور ما را به جنگ و ویرانی میکشاند. ولی اگر از درون همین جناح راست، از درون فرماندهان سپاه، از درون همین رانت خوارها و چپاولگران کسانی پیدا شوند که از نظر برنامه سیاسی با نظامی گری مخالف باشند باید آنها را پذیرفت. آیا در عمل میتوان این دو بخش اقتصادی و سیاسی را از هم جدا کرد؟ آیا میتوان به مردم گفت به اینکه فلان فرد سرمایهدار وابسته است یا از خانواده دربار است نگاه نکنید به اینکه مخالف دیکتاتوری شده است نگاه کنید؟ به اینکه رانت خوار است نگاه نکنید به اینکه با نظامی گری تا حدودی زاویه دارد نگاه کنید؟ چگونه می توان مبارزه اقتصادی با سرمایهداری وابسته یا رانت خوار را جمع کرد با پذیرش آن درون یک جبهه سیاسی وسیع؟ تمام مشکل در همینجاست. تمام مانوور جناح راست و طرفداران نظامی گری و بستن فضای سیاسی هم در اینجاست. دلیل دستگیری حسین فریدون یا برادر آقای جهانگیری یا جنجال بر سر ژن خوب هم در همینجاست. آنها برعکس میخواهند به مردم پیام دهند که به تفاوت برنامه سیاسی نگاه نکنید به شباهت موقعیت اقتصادی نگاه کنید! بنابراین تضاد در سخن و سیاست ما نیست، تضاد در واقعیت است. در واقعیت جبهه بندیهای خالص سیاه و سپید وجود ندارد. انواع و اقسام افراد با انواع و اقسام انگیزهها و درک از منافع در جبهه بندیهای سیاسی وجود دارند و جابجا میشوند. همانطور که ما بر روی تضادها تکیه میکنیم تا از طرف مقابل نیرو جذب کنیم و برنامه سیاسی خود را پیش ببریم، جناح راست هم بر تضادها تکیه میکند تا از درون مردم نیرو جدا کند و برنامه خود را پیش ببرد. به همین دلیل است که میگویند سیاست بیش از آنکه یک علم باشد یک هنر است، و همه هنر در این است که دنبال طرحها و برنامهها و جنجالهای نوبتی و سرمایه گذاریهایی که مخالفان ما بر روی تضادهای واقعی میکنند تا جهبه بندیهای واقعی سیاسی را در ذهن مردم بر هم زنند به راه نیفتیم و برنامه و سیاست خود را با درنظر گرفتن همه تضادهایی که در واقعیت است و گاه به ما کمک می کند و گاه مانع ما می شود، به پیش ببریم.
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 619 راه توده - 20 مهر ماه 1396