سمت گیری اقتصادی در ایران اشتغال زا نیست!
|
یکی از بزرگترین معضلات و در عین حال مهم ترین نیازهای اجتماعی کشور ما حل مسئله اشتغال است. مشکل اشتغال نتوانسته در ایران بدرستی طرح و حل شود چرا که اقتصاددانان حکومتی ایران هدف از اقتصاد و سیاستهای اقتصادی را نه پاسخ به نیازهای متنوع و منطقی جامعه، بلکه سودآوری میدانند. بنظر آنان سودآوری خود بدون نیاز به دخالت مردم و نمایندگان آنها و برنامه ریزی و تعیین شرایط و سمت و سوی آن موجب رفع نیازها هم میشود. با این نگاه مسئلهای بنام انتخاب تکنولوژی و نوع فنآوری دیگر بیمعنا شده است. تکنولوژی مناسب یعنی تکنولوژی سودآور و تکنولوژی سودآوری یعنی آنچنان فنآوری که به نیروی کار نیاز نداشته باشد. نتیجه این نگاه برعکس ناتوانی ملی در ایجاد اشتغال همچون یک نیاز اولیه اجتماعی است. آنچه این مسئله را تشدید کرده است نوعی نگاه کلیشهای و تقلیدی است که به در ایران به دنباله روی از غرب و به ویژه امریکا درباره پیامدهای انقلاب اطلاعاتی و به اصطلاح "اقتصاد نوین" یا دانش بنیان وجود دارد که آن را در تقابل با اقتصاد و اشتغال صنعتی معرفی میکنند. در شرایی که خود امریکا با آن قدرت اقتصادی عظیم خود امروز با بحران ناشی از صنعت زادیی روبروست. بنابراین مسئله گزینش تکنولوژی و فنآوری چیزی نیست که به عرصه سودآوری سپرده شود. همانطور که آقایان دکتر عبدالعلی لهسائی زده و دکتر احمد عبداللهی در کتاب پرمحتوای "جامعه شناسی جهان سوم" مینویسند (فصل ششم، شیراز، 1381) مسئله گزینش آنچنان تکنولوژی مناسب که شرایط توسعه را فراهم کند خود یکی از مهمترین و جدی ترین مباحث جامعه شناسی توسعه میباشد. تکنولوژی مناسب در کشورهای درحال توسعه علاوه بر جنبه مطلوبیت اقتصادی، مطلوبیت اجتماعی را نیز در نظر دارد و دارای ویژگیهای زیر است: 1- دارای هزینه پایین و سرمایه کم بوده و به آسانی قابل حصول است. 2- به لحاظ سرمایه گذاری دارای سرمایه توزیعی است و شامل موسسات کوچک است و تنوع در محتوی دارد. 3- دارای دامنه کم، قابل کنترل، قابل تعمیر، بادوام، قابل اطمینان، ایمن، ساده اما پیشرفته است. 4- به لحاظ تصمیم گیری نامتمرکز و دموکراتیک است و تولید تحت کنترل کارگیرنده تکنولوژی و مصرف کننده بومی است. 5- دربرگیرنده نوآوری محلی است و توسعه و انتشار آن از پایین به بالا در رابطه با احتیاجات اساسی مردم است. 6- کاربر بوده و ایجاد مشاغل با معنی مینماید. 7- فاقد پیچیدگی تکنولوژی نامناسب بوده و از یک تقسیم کار پایین و سیال برخوردار است. 8- روابط تولید ناشی از آن غیرخصمانه بوده و آزادی و باز بودن و خودتکمیلی در کار را دارا میباشد. 9- تاکید بر تولید محلی جهت رفع نیازهای محلی است. 10- تاکید بر کیفیت زندگی و نه صرفا رشد اقتصادی است. 11- سطح زندگی متوسطی ایجاد میکند و اختلاف درآمد را کم مینماید. 12- دارای مصرف ذخیره وار منابع داخلی است.
این سخنان هرقدر هم که دقیق و مسئولانه باشد در گوش کارگزاران اقتصادی حکومتی ایران نمی رود چرا که اگر به سمتگیری اقتصادی ایران و مسئله گزینش تکنولوژی بنگریم هیچیک از این معیارها در آن رعایت نمیشود و تقریبا در همه موارد وارونه آن عمل میشود. نه به کیفیت زندگی توجه میشود، نه به ایجاد سطح زندگی متوسط، نه به تولید برای رفع نیازهای محلی و ملی، نه به مصرف و حفظ منابع داخلی و جلوگیری از اسراف و تلف کردن آن؛ نه میزان پیچیدگی آن به گونهای انتخاب میشود که کارگیرنده بر آن مسلط باشد، نه روابط تولیدی غیرخصمانه ایجاد میکند، نه امکان خودتکمیلی را میدهد، نه در رابطه با نیازهای اساسی توده مردم است، نه دمکراتیک و نامتمرکز است، نه دربرگیرنده نوآوری محلی و ملی است و …. تنها چیزی که برای کارگزاران اقتصادی حکومتی در ایران مطرح نیست، تامین نیازهای مردم ما بر مبنای کار و اشتغال و منابع داخلی است. تمام سمتگیری اقتصاد ایران بر مبنای سودآوری و صادرات است که وسیله خروج سرمایه و تامین کننده منابع مالی برای واردات و زمین زدن تولید ملی باشد. نیازهای مردم و جامعه ما، چه نیازهای مادی و چه نیاز به اشتغال، نظارت و تسلط بر تولید، در نتیجه گزینش تکنولوژی سودآور به کلی فراموش شده است. تازه راه حل بحرانهای کارگری را هم بیرون کردن کارگران و بکارگیری تکنولوژیهای پیچیده و سودآورتری میدانند که هیچ تسلط و امکان تحولی بر آن ما نداشته باشیم و نیاز به نیروی کار هم نداشته باشد یعنی درواقع راه حل اشتغال و بحران کارگری را در پاک کردن صورت مسئله میدانند. انتخاب تکنولوژی نامناسب و سودآور ناشی از اقتصادی است که هدف آن نامناسب و نه رفع نیازهای مردم که سودآوری یک اقلیت است.
تلگرام راه توده:
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 620 راه توده - 27 مهر ماه 1396