سرمایه داری تجاری کالای وارداتی را "مدرنیته" میداند!
|
در بحثهای که به عنوان مدرنیته و سنت در کشور ما، تحت تاثیر منافع سرمایه تجاری، با اقتباس از نظریه پردازان غرب و با ساده گرایی بسیار بوجود آمده روند تاریخی که در اروپا طی شده همچون "مدرنیته" در نظر گرفته میشود که شامل هرچیزی است که در غرب است. از سبک زندگی گرفته تا نظام سیاسی یا سازمان اقتصادی و اجتماعی، تا تکنولوژی و فنآوری و دانش. هر آنچه در کشور ما بوده و هست در این میان نام "سنت" به خود گرفته که همچون یک عامل منفی در برابر گذار به مدرنیته که محتوم معرفی میشود مقاومت میکند. هر سخنی از گذشته، تاریخ، دستاوردهای پیشینان، توجه به امکانهای اقتصاد و طبیعت و جغرافیایی متفاوت و ضرورت هماهنگی و بهره گیری از آنها و … همه و همه چون گزینشی غیرتاریخی، غیرعملی، غیرعلمی، سنتی و بومی گرایی محکوم میشود. در این میان نقش علم و تکنولوژی و فنآوری در توجیه ضرورت این گذار بسیار پررنگ است. چه کسی میتواند با دانش و فنآوری و لزوم اقتباس و بهره گیری از آن مخالف باشد؟ اگر در دانش و فنآوری سخنی برای گفتن نداریم پس در بقیه عرصهها نیز باید اقتباس و تقلید کنیم تا بتوانیم پیش برویم. بخش مهمی از ایدئولوژی مدرنیته بر روی دستاوردهای دانش و فنآوری استوار است که "خنثی" معرفی میشود. یعنی خود دانش و فنآوری است که جهت و سمت حرکت تحول خود را تعیین میکند و از این نظر تقلید و دنباله روی از آن جنبه ناگزیر و محتوم دارد. درست در همینجاست که پرسشهایی بوجود میآید چرا که برخلاف ادعای رایج علم و تکنولوژی خود به خود در این یا آن جهت توسعه پیدا نمیکنند. این سیاست و اقتصاد است که گرایشها و سمتگیریهای علم و تکنولوژی را تعیین میکند. اینکه دهها و صدها میلیارد دلار را بر روی توسعه بمب سرمایه گذاری کنیم یا بر روی تحقیقات سرطان مربوط به روند علم و تکنولوژی نیست مربوط به اقتصاد و سیاست یعنی در نهایت حاصل گزینش انسانی است. یا مثلا از نظر تکنولوژیک و حتی اقتصادی میتوان همه خودروهای جهان را به خودروی برقی تبدیل کرد. اگر نمیشود مشکل در علم و فنآوری نیست در ارزان بودن بهای نفت و سودآورتر بودن مصرف بنزین و گازوئیل برای اقتصاد کشورهای صنعتی است. به همین دلیل فنآوری تولید خودروی برقی برای دوران طولانی خفه میشود یا زیر فشار خطر گرم شدن جهان به کندی رشد داده میشود ولی بر روی فنآوری خودروی بنزینی سرمایه گذاریهای کلان انجام میشود. پس سمت و جهت تحولات علمی و فنی خنثی و بیطرف یا صرفا ناشی از نیازهای عینی نیست، برخاسته از گزینشهای اقتصادی و اجتماعی مربوط به هدفهای نظامهای اجتماعی است. از همینجاست که امکان و ضرورت نقد و اندیشه درباره علم و تکنولوژی و بکارگیری آن بوجود میآید. آیا آن سمت و جهتی که کشورهای دیگر، قدرتهای اقتصادی، بر تحولات تکنولوژی داده اند، آیا آن مسیری که آنها در تکنولوژی سرمایه گذاری کردهاند با شرایط و نیازها و خواستها و سبک زندگی و طبیعت و جامعه ما هم سازگار است؟ یا ما باید بر روی توسعه تکنولوژیها در سمت نیازها و امکانهای جامعه و طبیعت خود و در سازگاری با آنها سرمایه گذاری کنیم؟ از این مهم تر آیا میخواهیم بر روی تکنولوژیها به شکلی سرمایه گذاری کنیم و آنها را توسعه دهیم که تکنولوژی بر انسان و کاربر آن مسلط باشد یا برعکس انسان بر تکنولوژی مسلط باشد؟ اینها پرسشهایی تنها ناشی از دغدغههای فرهنگی و اخلاقی و انسانی نیست، پرسشهایی مربوط به کارایی نظام اقتصادی و اجتماعی است. مدرنیتهای که بر روی منافع سرمایه تجاری و علم و تکنولوژی و کالای وارداتی بنا شده نمیخواهد اجازه طرح این پرسشها را بدهد یا آنها را نشان دیگری از "بومی گرایی" معرفی میکند. آنها طرفدار ترویج آن علمی هستند که نه تنها از دسترس اکثریت مردم، که حتی از امکان اثرگذاری نخبگان و روشنفکران بر آن و پیشرفت و تحول آن خارج باشد؛ همانگونه که واردات آن تکنولوژی را میخواهند که نقش انسان در آن به فشاردهنده یک تکمه در دستگاهی که از کارکرد آن سر در نمیآورد تقلیل پیدا کند، نه تولید آن تکنولوژی که با سطح مهارت و دانش فنی مهندس و کارگری که بر روی آن کار میکند هماهنگ و زیر سلطه او باشد تا امکان بهبود و پیشرفت خلاقانه بعدی آن را فراهم کند. منافع سرمایه تجاری نه تنها کالا که تولید و کاربردهمه چیز را در ایران تحت الشعاع خود قرار داده است از جمله تولید و کاربرد اندیشه، دانش و تکنولوژی را. برای آنها مصرف کالای وارداتی اوج مدرنیته است همانگونه که مصرف اندیشه و دانش و تکنولوژی وارداتی. تا این منافع حاکم بر اقتصاد و جامعه ماست گذار به یک ملت مبتکر و خروج از چرخه توسعه نیافتگی ناممکن است.
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 614 راه توده - 16 شهریور ماه 1396