"جمهوری وحشت" بنام "داعش" از درون دو زندان ابوغریب و بوکا بیرون آمد!
|
شهر دو میلیون نفری موصل در پی حمله گروهی مهاجم مسلح نقابدار، که بر پشت وانتهای تندروی خود پرچمهای سیاه و مسلسل حمل میکردند، و ریشهای بلند داشتند، با چنان سرعتی سقوط کرد که رسانههای غربی از آن با تعبیر «تورنادو» (توفان برقآسا) یاد کردند. تعداد مهاجمان حدود سه هزار نفر تخمین زده میشد. جهان در بهت و حیرت فرورفت. اشغالگران با کشتار مردم مناطق مسیر خود و شهر موصل فضایی چنان رعبانگیز ایجاد کردند که کسی جرئت مقاومت نداشت. یکی از سربازان عراقی به نام «تسکین»، که از مقابل نیروهای داعش گریخته بود، به خبرنگار اشپیگل گفت: «آنها دست کسی را که سیگار میکشد قطع میکنند، کسی که ریشش را تراشیده باشد به گلوله میبندند و به زنان تجاوز می کنند.» رسانههای غرب ابتدا این گروه را، که خود را «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش) مینامید، وابسته به القاعده خواندند ولی کمی بعد نام «داعش» شهرتی بسیار گستردهتر از «القاعده» یافت. به این ترتیب، گروهی کوچک و گمنام، که مدت کوتاهی قبل بعنوان بخشی از معارضین مسلح علیه حکومت سوریه فعالیت خود را شروع کرده بود، شهرتی عالمگیر یافت و نام «داعش» و «ابوبکر البغدادی»، خلیفه داعش، هراسناکتر از نام گروهی شد که بعنوان مسبب حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ شناخته میشد و رهبر نامدارش اسامه بنلادن بیش از یک دهه بعنوان نماد تروریسم شهرت یافته بود. شهر کهن و تاریخی موصل سرانجام پس از سه سال در تیر ۱۳۹۶ به دست نیروهای مسلح و مردمی عراق آزاد شد در حالی که ویرانهای از آن بر جای مانده بود. داعش، سازمانی که تا به امروز سه سال است بعنوان نماد رعب و وحشت از سوی رسانههای غربی مطرح میشود،چیست؟ آیا به راستی سازمانی آرمانگرا و اسلامگرا با عقاید سلفی و افراطی است که میخواهد خلافت صدر اسلام را احیاءکند؟ طی سالها، حتی تا به امروز، جریان اصلی رسانهای در غرب اینگونه وانمود میکند که داعش سازمانی اسلامگرا است. این همان روشی است که با حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ آغاز شد و مفهوم «تروریسم اسلامی» را، همراه با نام سازمان «القاعده»، بر سر زبانها انداخت. اینک «شبح القاعده» بیش از حد تکراری و باورنکردنی بود. به این ترتیب، «داعش» خلق شد و در تبلیغات رسانههای غربی جای «القاعده» را گرفت. شنبه، ۲۹ فروردین ۱۳۹۴ برابر با ۱۸ آوریل ۲۰۱۵ مجله سرشناس آلمانی «اشپیگل» اسناد و اطلاعاتی منحصربفرد و تکاندهنده از تشکیلات و رهبری داعش منتشر کرد. خبرگزاریهایی مانند رویترز به سرعت گزارش اشپیگل را مخابره کردند و از آن پس این گزارش به معتبرترین مأخذ درباره تاریخچه و نحوه شکلگیری و تشکیلات درونی داعش تبدیل شد. هرچند تا آن زمان مقالات و گزارشهای پراکندهای منتشر شده بود که «داعش» را نه سازمانی «اعتقادی» و «آرمانگرا» بلکه تشکیلاتی مزدور و ساخته و پرداخته سرویسهای اطلاعاتی و کانونهای مافیایی غرب و منطقه معرفی میکرد، که با اهداف معین ایجاد شد، ولی گزارش اشپیگل جایگاه ویژهای یافت زیرا اینگونه تحلیلها و نظرات را بر اساس اسناد ثابت میکرد. گزارش اشپیگل نشان داد که پدیده «داعش» در درون زندانهای ابوغُرَیب (واقع در ۳۲ کیلومتری غرب بغداد) و بوکا (واقع در شهر امقصر بصره در کنار خلیج فارس) شکل گرفت؛ یعنی دو زندانی که، پس از حمله نظامی آمریکا و بریتانیا و متحدانشان و سقوط حکومت صدام در ماه مه سال ۲۰۰۳ (اردیبهشت ۱۳۸۲) شکل گرفت و آمریکائیان قریب به هفت سال حدود ۳۵ هزار زندانی بعثی را در آنها نگهداری میکردند. در این دو زندان سرویسهای اطلاعاتی غرب تعدادی از زندانیان را که بیشتر افسران اطلاعاتی سابق رژیم صدام بودند، برگزیدند و آموزش دادند. اسناد اشپیگل نقش یکی از این زندانیان بنام «حاجی بَکر» را در ایجاد و سازماندهی داعش نشان میداد. «حاجی بَکر»، که به «سید الظلال» (آقای سایهها) نیز شهرت داشت، سرهنگ اطلاعاتی نیروی هوایی ارتش صدام و نام واقعیاش سمیر عبد محمد الخلیفاوی بود. حاجی بکر در ژانویه ۲۰۱۴ به دست رقبای داعش در سوریه کشته شد. در آن زمان قاتلین «حاجی بکر» نمیدانستند چه شخصیت مهمی را میکشند. اشپیگل بر اساس دستنوشتهها و اسنادی که با صرف وقت و پول قابل توجه به دست آمد، کلنل سمیر الخلیفاوی معروف به «حاجی بَکر» را بعنوان معمار داعش معرفی کرد. به گزارش اشپیگل، بخش مهمی از موفقیت داعش و تسلط آن بر شمال سوریه و غرب عراق، مدیون اقدامات حاجی بکر بود. او حکومتی با مشخصههای مشت آهنین، هوشیاری اطلاعاتی بالا و خشونت بیحدومرز در قبال هرگونه مخالفت را از حکومت صدام الگوبرداری کرد؛ چنان سیستمی که کنعان مکیه، نویسنده عراقی، از آن با عنوان «جمهوری وحشت» یاد میکند. اسناد بازمانده از حاجی بکر با دقتی مثالزدنی ساختار سازمانی داعش را، از مرکزیت و رهبری سازمان تا شبکههای روستاها به صورت نمودارهایی نشان میدهد. این اسناد بیانیه اعتقادی و ایدئولوژیک نیست بلکه ترسیم طرحی دقیق است برای تأسیس و اداره یک «خلافت» تحت نام و پوشش اسلام که درواقع، به تعبیر اشپیگل، «حکومتی اطلاعاتی- امنیتی» است. در همان زمان که حاجی بکر در زندانبوکا به سر میبرد، یکی دیگر از زندانیان بوکا بنام ابراهیم عواد البَدری السامرایی نیز شناسایی و آموزش داده شد. این زندانی، چنانکه نامش نشان میدهد، به قبیله بَدری ساکن منطقه سامره تعلق داشت. ابراهیم بدری سامرایی، که فارغالتحصیل علوم اسلامی از دانشگاه بغداد بود، یک دهه بعد با نام «ابوبکر البغدادی» شهرت جهانی یافت: اندکی پس از سقوط موصل، در روز یکشنبه، اول ماه مبارک رمضان ۱۴۳۵ برابر با ۲۹ ژوئن ۲۰۱۴/ ۸ تیر ۱۳۹۳، «ابوبکر البغدادی»، یا همان ابراهیم سامرایی، طی سخنرانی در مسجد جامع تاریخی «النوری» شهر موصل خود را بعنوان «خلیفه مسلمین»معرفی کرد. نوارهای این سخنرانی، و اعلام خلافت ابوبکر البغدادی، در رأس خبرهای جهان قرار گرفت. گزارش تکاندهنده ۱۸ آوریل ۲۰۱۵ مجله اشپیگل درباره نقش افسران اطلاعاتی حزب بعث، و زندانیان بعثی بوکا و ابوغریب، که کمی پس از خروج آمریکائیان از دو زندان بوکا و ابوغریب در سال ۲۰۰۹، به تشکیل گروه داعش دست زدند، راز سقوط عجیب و سریع شهر دو میلیون نفری موصل به دست گروه سه هزار نفره داعشیان را آشکار میکند. سقوط موصل و رشد سریع داعش بدون حمایت ژنرال عزت ابراهیم الدوری، معاون رئیسجمهور و دست راست صدام، ممکن نبود. ژنرال عزت ابراهیم پس از سقوط صدام در منطقه زادگاه خود، الدور و تکریت، متواری شد و حدود چهار سال پس از سقوط صدام، در اواخر سال ۲۰۰۶ سازمانی مسلح بنام «ارتش رجال طریقت نقشبندی» (جیش رجال الطریقة النقشبندیة) را تأسیس کرد. لبه تیز فعالیت عزت ابراهیم، مانند داعش، علیه شیعیان عراق و دولت شیعی مستقر در بغداد بود. ژنرال عزت ابراهیم و داعش از حمایت رؤسای قبایل منطقه شمال غربی عراق برخوردار بودند که چهرههای سرشناس آنان، مانند علی حاتم سلیمان الدُلَیمی، در استان انبار، منطقه قبیله دُلَیم، از نفوذ محلی برخوردار بودند. ژنرال عزت ابراهیم و «ارتش طریقت نقشبندی» او در استان موصل و سران ضد شیعی عشایر دُلَیم در استان انبار از روابط نزدیک با آلسعود و کانونهای صهیونیستی و ضد ایرانی در ایالات متحده آمریکا و غرب برخوردار بودند. بیدلیل نبود که اندکی پس از سقوط موصل این سران عشایر استان انبار در اجتماعی بیعت خود را با «خلیفه» خودخوانده داعش اعلام کردند. بدون اینگونه حمایتها امکان نداشت گروه کوچکی مانند داعش بتواند شهری بزرگ مانند موصل را با سرعتی چنان غافلگیرکننده اشغال کند. گزارش اشپیگل ثابت میکند که داعش نه سازمانی اعتقادی و اسلامگرا بلکه گونهای استتارشده از «پی. ام. سی.» است که بعنوان پیمانکار در خدمت کارفرمایان خود است. پی. ام. سی. مخفف «شرکت نظامی خصوصی» است. [۱] این نام به کمپانیهای خصوصی قدرتمندی اطلاق میشود که خدمات نظامی خود را به خریداران میفروشند. این خریداران میتوانند دولتها باشند یا کمپانیهای بزرگ و یا کانونهای مافیایی و توطئهگر که نقشههای پنهانی دنبال میکنند که نمیخواهند مشارکتشان در آن بطور مستقیم آشکار شود.
کنگو مِرسِنِریها [۲] یا «مزدوران حرفهای نظامی» پاتریس لومومبا، رهبر محبوب استقلال کنگو را، که قبلاً مستعمره بلژیک بود، پس از شکنجههای شدید کشتند و جنازه او را در اسید حل کردند. فرمانده مهمترین گروه «مِرسِنِری» فعال در کنگو مزدوری انگلیسی- ایرلندی بنام مایک هور معروف به «مایک دیوانه» بود. مرسنریها در استخدام کمپانی بلژیکی «یونیون مینیر» [۳] بودند که استخراج معادن مس کنگو را در انحصار داشت و مالکیت آن متعلق به «سوسیته جنرال» [۴] بود که با خانواده سلطنتی بلژیک پیوند نزدیک داشت. لومومبا در زمان مرگ ۳۵ ساله بود. «مایک دیوانه» هنوز زنده و در آستانه یکصد سالگی است. «مرسنریها» (مزدوران حرفهای نظامی یا فروشندگان خدمات نظامی) در طول تاریخ همیشه وجود داشتهاند. در دوران استعماری و نواستعماری نیز این «خدمات» وجود داشت. ولی در گذشته، عملکرد «مرسنریها» مانند امروز «قانونی» و «شرافتمندانه» نبود. امروزه این عملکرد تحت پوشش شرکتهای فروشنده خدمات نظامی (پی. ام. سی.ها) رسمیت یافته است. پی. ام. سی.ها کمپانیهای خصوصی قدرتمندی هستند که خدمات نظامی، از جمله ارتشهای مزدور خصوصی، را به خریداران میفروشند. این خریداران میتوانند دولتها باشند یا کمپانیهای بزرگ و یا کانونهای مافیایی و توطئهگر که نقشههای پنهانی دنبال میکنند که نمیخواهند نقششان در آن بطور مستقیم آشکار شود. پی. ام. سی.ها یعنی فروشندگان خدمات نظامی و امنیتی امروزه در غرب به شکل ثبت شده و قانونی عمل میکنند ولی حیطه عملکرد غیرقانونیشان خارج از مرزهای کشورهایی است که در آنجا ثبت شدهاند. ظاهراً عملکرد این کمپانیها قانونی است. سرشناسترین شرکت خصوصی فروشنده خدمات نظامی و امنیتی در جهان «جی. فور اس.» است که بخش مهمی از امنیت حج و فرودگاههای سعودی و برخی کشورهای دیگر منطقه را به دست گرفته است. داعش نوع خاصی از «پی. ام. سی.» است که بر بنیاد افسران اطلاعاتی سابق حکومت صدام و در پوشش «سازمان افراطی مسلمان» دارای عقاید سلفی و افراطی پنهان شده است، ولی تنها نمونه نیست. دیوید میات، چهره مرموز انگلیسی، اکنون ۶۷ ساله است. او سالها با نامهای اسلامی «عبدالعزیز بن میات» و «عبدالقاری» بعنوان یکی از چهرههای فعال «اسلامگرای افراطی» و نویسنده جزوههای «عملیات استشهادی» برای افراطیون سلفی شهرت داشت. با توجه به داده های فوق، که جوانانی را که از بریتانیا (قریب به ۲۰۰۰ نفر) و فرانسه (بیش از ۱۰۰۰ نفر) و آلمان (حدود ۴۰۰ نفر) و اتریش (حدود ۱۴۲ نفر) و سایر کشورهای اروپایی و استرالیا (تعداد معلوم نیست) برای جنگیدن در صفوف داعش به سوریه عزیمت کردهاند، بیش از ارقام پیشین نشان میدهد، باید نسبت نیروهای غیر سوری- غیر عراقی عضو داعش را بیش از آنچه قبلاً اعلام شده (حدود ۵۰ در صد) ارزیابی کرد (این مطلب خلاصه شده و عمدتا بخش ترجمه از اشپیگل تحقیقی است که روی صفحه آقای عبدالله شهبازی منتشر شده است.)
تلگرام راه توده:
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 615 راه توده - 23 شهریور ماه 1396