پیش از نظر دادن کسب اطلاعات کنیم!
|
پیام های زیادی دریافت داشته ایم که بتدریج آنها را همراه با پاسخ منتشر خواهیم کرد. در میان این پیام ها نکاتی را یافتیم که بدلیل اهمیت، پاسخ به آنها را جداگانه و بصورت مقاله مستقل می نویسیم:
1- خبرشناسی و تنظیم خبر همان اندازه هنر است که خواندن موشکافانه خبر مهم است. مهم است زیرا پایه هر تحلیلی از هر پدیده ای متکی به درک عمیق از اخبار مربوط به آن پدیده است.
نمونه ای را ذکر کنیم:
پرتیراژ ترین روزنامه صبح آلمان خبری را منتشر کرده مبنی بر وجود 11 هزار شناسنامه سفید سوری در دست داعش. این خبر در آستانه انتخابات مهم آلمان منتشر شده که مسئله جنگ سوریه و مهاجر پذیری آلمان از میان سوری ها و مشکلاتی که برای آن کشور بوجود آورده از حربه های تبلیغاتی علیه صدراعظم کنونی آلمان "مرکل" است که خود را از هم اکنون پیروز این انتخابات میداند. ابتدا باید به صحت خبر فکر کرد. نتیجه ای که از بررسی اولیه بدست می آید اینست که اگر کوچکترین اما و اگری درباره خبر وجود داشت، بی شک دولت آلمان علیه سردبیر و مدیرمسئول بیلد اعلام جرم می کرد و اتهام هم این بود که روزنامه مذکور خواسته روی نتیجه انتخابات علیه مرکل صدر اعظم تاثیر منفی بگذارد. به همین دلیل روزنامه بیلد در انتهای خبر خود قید کرده که منبع خبر یک سند در یکی از نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آلمان است. حالا می توان به این فکر کرد که آیا وجود چند هزار شناسنامه حکومت سوریه در دست داعش می تواند واقعیت باشد؟ پاسخ ساده است: آنها که توانستند آن جنگ ویرانگر را در سوریه سازمان بدهند بیش از من و شما و روزنامه بیلد میدانند چگونه می توان شناسنامه سفید تهیه کرد و قطعا فکری هم برای سریال نمره آن کرده اند. دولت آلمان نگران اقدامات تروریستی با بهره گیری از همین شناسنامه هاست و اگر مانند برخی از ما فکر می کرد که چون شناسنامه ها سریال نمره ندارد و نمی شود از آنها استفاده کرده دیگر جای طرح آن در نهاد امنیتی آلمان و سپس روزنامه بیلد نبود. می بینید! با خواندن دقیق یک خبر چه نتایجی می توان گرفت و وارد عرصه تحلیل آن خبر و رویداد شد؟ ما نام این را می گذاریم هنر خبر خواندن که جز با دقت و موشکافانه خواندن اخبار این هنر ممکن نمی شود. نباید فورا یک خبری را براساس احساسات و یا تصورات اولیه خود نفی کرد و از آن بدتر فورا این پیام نفی را در پای آن خبر هم نوشت. امری که متاسفانه از جانب بسیاری از ما ایرانی ها رایج است و عادت داریم خیلی زود و شتابزده و بدون کمترین زحمت تحقیق و تفکر نظر بدهیم.
2- ما نمی توانیم و نباید از کنار برخی پیام ها عبور کنیم و آنها را نادیده بگیریم و یا به آنها بدلیل سست بودن استدلال ها اهمیت ندهیم. نخست به این دلیل که نویسنده پیام تصور خواهد کرد حرف درست و نظری دقیق را نوشته و از خویش راضی می ماند. دوم، کسانی که فلان پیام را می خوانند تصور می کنند طرف درست نوشته و خود بدنبال تحقیق نمی رود که این بسیار بدتراز مورد اول است. برخی پیام نویسان زحمت یک تحقیق کوچک و کوتاه را هم پیش از پیام نوشتن به خود نمیدهند. حتی روی گوگل . ما در ارتباط با رویدادهای منجر به سرنگونی رژیم قذافی در لیبی، شکل گیری داعش، حوادث تلخ سوریه و دهها نمونه دیگر شاهد این نوع پیام ها بوده ایم و در مورد رویدادهای داخل ایران هم که این نوع اظهار نظرها از شمار خارج است. مثلا در همین روزها در ارتباط با کره شمالی (دمکراتیک) شاهد برخی ها اظهار نظرهائی هستیم با کمترین اطلاعات. مثلا اگر از فلان پیام نویسی که زیر بمباران خبری خطر اتمی کره شمالی است سئوال کنید شما از جنگ کره خبر دارید؟ میدانید آمار کشته شدگان آن جنگ چه تعداد بود؟ چه تاریخی و چگونه کره به دو قسمت تقسیم شد؟ اطلاعی از وضع مسکن و بهداشت مردم آن دارید؟ میدانید مردم چقدر حقوق می گیرند و قیمت مواد غذائی چقدر است؟ و دهها سئوال دیگر، بی شک بی اطلاع است و به خود زحمت هم نمی دهد که در کنار بمباران خبری هدایت شده صدای امریکا و بی بی سی و بقیه این ردیف رسانه ها اندکی وقت گذاشته و تحقیقی بسیار مختصر بکند. همینگونه است در باره سوریه. مثلا اگر بپرسید چرا می گویند جنگ سوریه جنگ نفت و انتقال آن به دریای مدیترانه است و یا میدانید داعش در زندان ابوغریب امریکا سازماندهی شد؟ و دهها سئوال دیگر درباره این هردو کشور، پاسخی ندارند اما نظر را دارند! این نظر از کجا آمده؟ از زیر بمباران خبری بی بی سی و صدای امریکا و بقیه رسانه های غربی. حالا فکر می کنید برخی پیام نویسان که ما از وقت خود مایه می گذاریم و برای آنها پاسخ می نویسیم انقدر انصاف دارند که این توصیه ها را بپذیرند، حتی اگر از این وقتی که برایشان گذاشته ایم تشکر کنند؟ یکی از برجسته ترین نمونه های پیام نویسی با کمترین اطلاعات، بویژه در داخل ایران مربوط به روسیه و چین است. مثلا درایران باب شده که مرتب می گویند جنس چینی بنجل است. از آنها که این نظر را براساس دیدن جنس چینی در ایران دارد باید پرسید، شما میدانید چه دست هائی و برای چه سودهائی این جنس بنجل را از چین وارد می کنند؟ تاکنون از کسانی - حتی یک نفر- که کار تجاری با چین می کند سئوال کرده اید که در آن کشور چند نوع - از نظر کیفیت- جنس تولید می شود؟ اگر سئوال کرده بودید و اگر سئوال کنید به شما خواهد گفت سه نوع جنس. یکی با کیفیت عالی و دو دیگر با کیف های پائین. مثلا مدرن ترین و بهترین مته برقی حفاری جهان در چین تولید می کند؟ این فقط یک نمونه است. مثلا تصاویر پل شیشه ای چین را دیده اید؟ فقط برای نمونه توجه به تکنولوژی آن کشور نوشتیم. کشوری که دارای این تکنولوژی است نمی تواند جنس مرغوب تولید کند؟ بنابراین سئوال از اینجا آغاز می شود که چه کسانی و چرا از چین اجناسی را وارد می کنند که کیفیت آنها دردرجه سوم است و هیچ نوع نظارت دولتی بر واردات آنها از طرف دولت نیست؟ چین بدنبال فروش و قدرت اقتصادی خود و تولید کار برای انبوه جمعیت این کشور است که این به خود آن کشور مربوط است و نه به ما، اما واردات جنس بنجل چینی به ما مربوط است و باید حکومت را زیر فشار افشاگری قرار داد و پرسید چرا جنس درجه سوم از چین وارد می شود؟ و چه دست های پرقدرت در حکومت دراین واردات نقش دارند؟ بخش مهمی از اظهار نظرها تند و کم اطلاعات باز می گردد به مخالفت مردم با حکومت. ما می گوئیم این دو را باید از هم جدا کرد. یعنی حساب حکومت و نظر ما در باره حکومتیان نباید موجب شود که ما واقعیت ها را منکر شویم. به مورد دیگری اشاره کنیم که مربوط به همین روزهاست. رسیدن قطار از چین به ایران و سواحل خلیج فارس و اهمیت آن. در این زمینه این که با حکومت و سیاست هایش موافق نیستیم نیمه پر لیوان است، اما این لیوان نیمه خالی هم دارد و آن نقش اقتصادی ایران در منطقه، تولید کار برای بیکاران ایران، رفتن به سوی صنعت (از جمله همین خط آهن که طبیعی است شبکه های فنی و تعمیراتی و تولیدی آن بسیار وسیع خواهد بود) است. در گذشته دوران شاه عده زیادی از چپ ها با چپ روی مخالف ذوب آهن اصفهان بودند و می گفتند چون رژیم شاه بد است و باید سرنگون شود، پس اتحاد شوروی وقت نباید به آن صنایع ذوب آهن بدهد. درحالیکه ذوب آهن از پایه های صنعی شدن ایران بود و شد و یکی از مراکز مهم کارگری کشور. یا می گفتند چون شاه بد است نباید اصلاحات ارضی آن دوران که بخش هائی از آن خیلی هم مفید و درست بود را تائید کرد. درحالیکه می شد با اندکی تحقیق متوجه شد که زیر فشار امریکا که نگران فساد در دربار شاه پس از کودتای 28 مرداد و رسیدن دوباره رژیم به لب دره سقوط آن اصلاحات به شاه تحمیل شد و مبتکر و مجری اولیه آن هم علی امینی در زمان ریاست جمهوری کندی بود. نظام فئوالی دیگر نمی توانست در ایران نظام برتر باقی بماند و سرمایه داری ملی برای حضور در حاکمیت فشار می آورد. روحانیت متحد خوانین و فئودالها بود و مخالف جمهوریت و طرفدار سلطنت و یک سلسله مسائل دیگر که جای بحث آن دراینجا نیست. ما به این نکات توجه نکردیم. ما می گوئیم این یکسویه بینی هم در گذشته غلط بود و هم اکنون غلط است. حکومت ها و رژیم ها می آیند و می روند مانند همه دیگرکشورهای جهان، ما باید بدنبال آن مناسبات اقتصادی و سیاسی برای ایران باشیم که برای ایران می ماند نه برای حکومت های آن!
تلگرام راه توده:
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 615 راه توده - 23 شهریور ماه 1396