مقاله تحلیلی کیانوری درباره انتخابات دوم خرداد انتخاب محمد خاتمی چرا حکومتیان و غیر حکومتیان را غافلگیر کرد
|
1
آنچه در روز دوم خرداد 1376 در جمهوری اسلامی ایران رویداد در یک کلام برای همه دست اندرکاران و ناظران در درون و بیرون کشور غیر منتظره بود. چرا؟ برای همه غیرمنتظره بود زیرا:
1 – از 33 میلیون نفر که حق شرکت در انتخابات را داشتند بیش از 29 میلیون نفر یعنی 88 درصد دارندگان حق رای تا ساعت 10 پس از نیمروز دوم خرداد رای خود را به صندوق ها ریختند و بر پایه گزارش بسیاری از ناظران در تهران در شماری از صندوق ها به هنگام بسته شدن هنوز شماری از رای دهندگان چون دیر رسیده بودند نتوانستند رای خود را به صندوق ها بریزند. نه تنها در کشور ما ایران چنین درصد بالائی (88 درصد) غیرمنتظره بود، بلکه به جرات می توان گفت که در همه کشورهائی که مردم در دادن و یا ندادن رای در انتخابات رئیس کشور و یا مجلس نمایندگان آزاد هستند چنین درصد بالائی دیده نشده است. 2 – حیرت انگیزتر و غیرمنتظره تر از آنچه در بالا گفته شد این بود که علیرغم تدارکات همه جانبه ای که از بیش از یکسال پیش از روز انتخابات از سوی همه دستگاههای حاکم با بهره گیری از همه امکانات تبلیغاتی و مالی مشروع و نامشروع که پس از این شرحش خواهد آمد – به سود آقای ناطق نوری انجام گرفت، علی رغم اینکه آقای خاتمی که نامزدی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری در آخر اسفند 1375 اعلام داشت و به این ترتیب تا دو ماه پیش از روز انتخابات برای اکثریت بسیار سنگین رای دهندگان ناشناخته بود، این اکثریت بسیار سنگین، یعنی 20 میلیون از 29 میلیون (70 درصد) به آقای خاتمی رای دادند. سنگینی حیرت انگیز این رای هنگامی بیشتر احساس میشود که به یاد آوریم که در انتخابات ریاست جمهوری سال 1372 از 5/16 میلیون رای دهنده تنها 5/10 میلیون نفر یعنی 50 درصد شماری که به آقای خاتمی رای دادند، از آقای هاشمی پشتیبانی کردند. این را هم نباید نادیده گرفت که دور از احتمال نیست که آنچه در "لرستان" رویداد در برخی استانهای دیگر هم کم یا بیش روی داده شده باشد. روزنامه "سلام" در شماره 12 مهرماه خود نشان داده است در لرستان در برابر 776936 نفر که دارای حق رای بودند 968579 رای از صندوق بیرون آمده است. اگر این را بپذیریم که در لرستان هم مانند سراسر ایران شماری (12 درصد) از دارندگان حق رای به پای صندوق رای نیامده اند باید به این نتیجه برسیم که دست کم 340 هزار رای قلابی به سود آقای ناطق نوری در صندوق های این استان و از آن جمله در صندوق های شهر خرم آباد مرکز این استان ریخته شده است و با کمک این رای ها، سهم آقای ناطق نوری نزدیک به 64 درصد در خرم آباد و 5/52 درصد در کل استان لرستان رسانده شده است. سنگینی شکست آقای ناطق نوری هنگامی بیشتر و بیشتر به چشم می خورد که همانگونه که در بالا یادآوری شد به آنچه از مدتها پیش تدارک دیده شده بود و تا شبانگاه یکم خرداد 1376 دنبال شد توجه کنیم: با بازنگری به آنچه در دو سال گذشته یعنی از آغاز تدارک برای انتخابات دوره پنجم مجلس شورای اسلامی در کشور ما رویداد به روشنی دیده میشود که تدارک سرمایه داری سوداگر (بازار) و بخش عمده روحانیون وابسته به آن برای اشغال کرسی ریاست جمهوری و نشاندن نماینده سرشناس خود آقای ناطق نوری با بهره گیری از همه امکانات و نیروها به راه افتاد. تلاش هواداران آقای رفسنجانی برای تغییر در قانون اساسی و باز کردن راه برای اشغال مقام ریاست جمهوری برای یک دوره دیگر (دوره سوم) در آغاز با توپخانه بسیار سنگین جناح متکی به (بازار) کوبیده شد و در پایان چند ماه نبرد با رای روشن مقام رهبری ناکام گردید. این ناکامی سرچشمه آغاز یک نبرد بسیار سخت میان آقای هاشمی رفسنجانی و هوادارانش – گروهی از کارگزاران سازندگی و یا جناح (بازار) گردید و این نبرد در اولین مرحله در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی به اوج خود رسید. جناح "بازار" و "روحانیت مبارز" تهران که در انتخابات دوره چهارم مجلس شورا موفق شده بود با بهره گیری از اهرم های تعیین کننده مانند وزارت کشور (استانداران، فرمانداران و بخشداران)، نیروهای انتظامی، شورای نگهبان قانون اساسی که بدون معارض در دست داشت تقریبا همه مخالفان خود و حتی سرشناس ترین شان – حجت الاسلام کروبی – را از مجلس کنار گذارده بود، در جریان انتخابات دوره پنجم هم کوشید که همه این اهرم ها را به کار اندازد تا اکثریت قاطع نمایندگان مجلس را و اگر بتواند همه کرسی های نمایندگی را از آن خود سازد و با این پیروزی "تخته پرش" برای پراندن آقای ناطق نوری به کرسی ریاست جمهوری آماده سازد. اما این تلاش ها با مخالفت سخت سه گروه مخالف – کارگزاران سازندگی + مجمع روحانیون مبارز + گروه خط امام روبرو شد و سرانجام، جناح "بازار" + روحانیت مبارز تهران" تنها سه پنجم از 270 کرسی مجلس را بدست آورد. این پیروزی "نسبی" در واقع آغاز شکست سنگینی بود که در دوم خرداد 1376 انجام گرفت و نشان داد که اهرم ها آن اندازه هم "توانا" و روئین تن نیستند که بتوانند در هر زمان که بخواهند مقاومت مخالفان را که متکی به پشتیبانی مردم خواستار آزادی و حق تعیین سرنوشت خویش باشد، درهم شکنند. در پیوند با این پیروزی در انتخابات مجلس پنجم که من آنرا اولین شکست می دانم دو نکته دیگر را باید یادآور شوم. اول اینکه جناح "بازار" + روحانیت مبارز تهران پس از پیروزی در مجلس چهارم، چهار سال در کشورمان محیط رعب و وحشت را با بهره گیری از همه اهرم های قدرت از قوه قضائیه گرفته تا "انصار حزب الله" حاکم ساخت. نمونه های آن یکی زندانی ساختن، محاکمه و محکومیت مهندس عباس عبدی سردبیر بخش سیاسی روزنامه سلام که پس از دو سال در دادگاه تجدید نظر به تبرئه او انجامید و سلام بسته شد تمام جریان اتهام و محاکمه و محکومیت، ساختگی و فرمایشی بوده است. دیگر احضار آقای موسوی خوئینی ها به دادگاه رسیدگی به جرائم روحانیون و اخطار به ایشان و سومی روزنامه جهان اسلام که آقای سید هادی خامنه ای صاحب امتیاز و مسئول آن هستند و لحن انتقادی به حاکمیت داشت و چهارمی و پنجمی حملات انصار حزب الله به مراکز انتشاراتی، کتابخانه ها و سینماها، جلسات سخنرانی دارای اجازه، مجالس ختم دارای اجازه رسمی، ضرب و شتم و ناقص کردن افراد نه تنها دگراندیشان بلکه خودی های مخالف با زورگوئی، حمله و یورش به جلسات عروسی خانواده های حتی مذهبی معتقد و بهم ریختن بساط سخنرانی و جلوگیری از ورزش بانوان و نمونه های بسیار دیگر. دوم ناکامی دردناک جناح بازار + روحانیت مبارز تهران در انتخاب دو نامزد سرشناس بازار برای نمایندگی مجلس دوره پنجم یعنی آقای مهندس خاموشی و عسگراولادی و بادامچیان است. "بازار" و دیگر مراکز قدرت مالی وابسته به آن با ریختن میلیاردها ریال برای تبلیغات به سود نامزد خود آقای ناطق نوری دست بکار شد تا انتقام خود را با نشاندن این نامزد بر کرسی ریاست جمهوری از رای دهندگان "گستاخ" بگیرد.
آغاز تدارک برای پرواز به کرسی ریاست جمهوری
پس از پایان انتخابات مجلس، "ابر و باد و مه و خورشید و فلک" دست به کار شدند. سازمانها و نیروهائی که در این مورد شرکت همه جانبه و فعال داشتند عبارت بودند از: جامعه روحانیت مبارز تهران – "بازار" یعنی ثروتمندان سوداگر غیرتولیدی، دلال ها با میلیاردها امکانات مالی برای تبلیغات بی سابقه نه تنها در ایران، که در سراسر جهان، تبلیغات مثبت به سود ناطق نوری و منفی و توهین آمیز و "کثیف" بر ضد آقای خاتمی را ترتیب دادند. شورای "نیرومند" نگهبان قانون اساسی که پس از درگذشت امام به خود اجازه می دهد در کارهائی که قانون اساسی برای این شورا تعیین نکرده است – بی پروا دخالت کرده و بدون دادن هیچگونه توضیحی از "چپ و راست" تصمیمات غیرقانونی بگیرد و "بنیاد مستضعفان و جانبازان" با امکانات بدون مرز مالی بدون پس دهی، آستانقدس رضوی با امکانات بدون مرز و بدون حساب پس دهی مالی و نفوذ گسترده در استان پهناور خراسان، "کمیته امداد امام خمینی" با امکانات مالی و بدون حساب پس دهی، بسیاری از مراجع تقلید دینی و بخش بزرگی از مدرسین حوزه علمیه قم، بخش عمده و بسیار سنگین روحانیون در سراسر کشور در برگیرنده ائمه جمعه ها در سراسر کشور، جامعه وعاظ + بخش سنگین فرماندهان بالای سپاه پاسداران، بسیج و نیروهای انتظامی، گروههای فشار رسمی و غیر رسمی، از جمله "انصار حزب الله"، روزنامه های پر انتشار و با نفوذ وابسته به مقام رهبری مانند جمهوری اسلامی، کیهان، رسالت (سخنگوی "بازار")، پر نفوذترین و گسترده ترین سازمان تبلیغات یعنی صدا و سیمای جمهوری اسلامی، وزارتخانه های کشور – با همه امکاناتش یعنی برگزیدن استانداران، فرمانداران، بخشداران و دهداران و برگزیدن هیئت های نظارت بر انتخابات با اختیارات گسترده که نمونه ای از آنرا در انتخابات لرستان دیدیم، وزارت اطلاعات، وزارت ارشاد اسلامی که بخشی از تصمیمات خنده آور وزیرش را در مورد گرفتن حق دخالت در سیاست از اعضاء انجمن های صنفی دیدیم، وزارت امور خارجه و دارائی و سخنگویان همه این سازمانها و گروه ها و وزارتخانه ها، خلاصه همه به سود آقای ناطق نوری با همه آتشبارهای توپخانه سنگین خود دست بکار شدند و همه بدون رو در بایستی اعلام داشتند که مقام رهبری جمهوری اسلامی ایران هم خواستار این هستند که آقای ناطق نوری رئیس جمهور شوند. دو نمونه بارز از این تبلیغات را با هم ببینیم: 1 – گفته ای از آقای مهدوی کنی: سخنان رهبر انقلاب با مبلغان و علما در مورد مراجعه به علما و در ملاقات با مسئولان صدا و سیما خیلی واضح است. با آشنائی به سبک تفکر سیاسی و فرهنگی معظم له، اگر نگوئیم اکثریت مردم، لااقل نزدیکان ایشان می توانند حدس بزنند منظور ایشان کیست. با اینکه اسم کسی را نبرده اند اما می توانیم حدس بزنیم که نظر معظم له به آقای ناطق نوری است. من به یاد ندارم در جائی خوانده باشم که مقام رهبری این ادعا را رد کرده باشند. 2 – سخنرانی آیت الله خزعلی در مسجد یزد در روز 5 شنبه اول خرداد 1376 که گفت: اگر علما چیزی گفتند، تخطی از علما تخطی از امیر المومنین است، تخطی از امیرالمومنین تخطی از خدا است. اگر از حرف علما دور شدید از جامعه مدرسین دور شدید، از اسلام ناب پیامبر دور شدید و به اسلام امریکائی مبتلا خواهید شد. نمی دانم روزنامه می خوانی، رادیو تلویزیون گوش می دهی؟ 25 نفر مدرسین به کی رای دادند، 42 نفر خبرگان به کی رای دادند؟ سران قوه به کی نظر دارند؟ من نسبت نمی دهم به رهبر ولی من چهار بار با اطرافیان تماس گرفتم. تمایل رهبر محترم به جناب آقای ناطق نوری است. .... من خودم جزء اعضای تشخیص مصلحت ام. جزء جامعه مدرسین ام. جزء خبرگان ام. آنچه وظیفه است می گویم. روز دوشنبه رسالت بگیرید و بخوانید. اگر سخنرانی و پای صندوق بروی چشم بسته هستی .... پشت سر آقای خاتمی لیبرال، آقای عزت الله سحابی که، در شورای نگهبان دیدیم، روی ولایت فقیه را خط زدند. این آقا می نویسد امیدواریم آقای خاتمی از صندوق درآید. اما آقای ناطق نوری صد در صد دستش در دست ولایت فقیه است. ببینید چه کسانی پشت سرند و دارند کار می کنند. "اسرائیل"، "بی بی سی"..... چرا آقای خاتمی بهتر است؟ خانم زلفش را بیرون گذاشته می گوید: ایشان آزادی می دهد چادرش را بر می دارد.... یک بچه شش ساله، آقای طباطبائی در قم امسال مکه را زیر و رو کرد ( بعد درباره سوالاتی که از آقای طباطبائی 6 ساله پرسیده و جواب داده اند اظهار نموده و می افزایند.): در ذهن تو راجع به این انتخابات چه می افتد؟ .... حفظ کنید .... گفتم درباره آقای خاتمی چه می گوئی؟ "فینهذاهم اقتدا" (انعام) "انک لاتهدی من اخبیت" (القصص) "نمی توانی مرا هدایت کنی.... من تعجب کردم. مال من هست. مال روحانیت نیست، مال خدا است که به قلب این بچه القا می کند. حالا فردا برو پای صندوق و هر چه خواستی بده. فقط جواب خدا را بدهید....آنها که نمی دانستند حالا بدانند الهام خداست. اگر سر جنگ با خدا داری بارک الله. خدایا شاهد باش .... من غفلت کردم. کاشکی سه چهار شب پیش پرسیده بودم. تمام ایران را روشن می کردم. چه کنم امشب، شب آخر تبلیغات است..... راستی حیرت انگیز است که برخی از عالی ترین مقامات کشور که سرنوشت کشور را در دست دارند تا چه اندازه از واقعیات جامعه ایران ناآگاهند. گویا در "غاری که اصحاب کهف در آن خوابیده بودند" زندگی می کنند و نمی دانند که چه تحول عظیمی در افکار اکثریت سنگین مردم ایران پیدا شده است. مردم استان یزد پاسخ خود را به آقای خزعلی 24 ساعت پس از صحبت ایشان دادند و این پاسخ چنین بود: از 234484 نفر در شهر یزد 73 / 88 درصدشان به آقای خاتمی و تنها 80 / 8 در صدشان به آقای ناطق نوری رای دادند. احتمالا آقای خزعلی 90 درصد مردم یزد را افرادی خدانشناس و دشمن دین اسلام می دانند که "سرجنگ" با خدا دارند. این بود تنها دو نمونه از صدها نمونه ای که با لحنی بمراتب زننده تر و توهین آمیزتر از منبرهای مساجد در سراسر کشور نه یکبار و یک شب بلکه چندین ماه پیش از دوم خرداد آغاز شد و هنوز هم به شکل های گوناگون ادامه دارد. پس از پایان انتخابات مجلس دوره پنجم، آقای ناطق نوری به عنوان رئیس مجلس بلوک گردشی دامنه داری را با تشریفات کم سابقه ای آغاز کرد. پس از چندی با تدارک مفصل دستور داده شده از سوی استانداران و فرمانداران برای استقبال و پذیرائی و گل افشانی، به یکی از استان های کشور مسافرت کردند، و در هر شهر پس از ورود ایشان ادارات و مدارس تعطیل می شد و کارمندان، دانشجویان و دانش آموزان چه در گرمای تابستان و چه در سرمای سخت زمستان مجبور بودند ساعت ها در انتظار ورود ایشان و "گارد محافظان" و همراهان که معمولا شمار زیادی بودند بایستند و با رسیدن ایشان با فریادهای هلهله و شادی از الطاف ایشان که بنده نوازی کرده و به آن استان و یا شهرستان سر زده اند سپاسگزاری می کنند. تلویزیون هم که معمولا چندین گروه را با هزینه بسیار زیاد همراه ایشان می کرد از چپ و راست از این "جشنواره" تصویر گرفته و جریان را به شنوندگان و بینندگان سراسر کشور میرساند، البته با آب و تاب. البته در این دیدارها معمولا اگر در مراکز استانی بود در میدان تشریفاتی به عمل می آمد که معمولا در سایر کشورهای جهان تنها برای ورود یکی از سران – رئیس جمهور پادشاهان بیگانه ترتیب داده می شود. هرگز دیده نشده است که چنین تشریفاتی برای مسافرت روسای جمهور و پایتخت وزیران در درون کشور چنین تشریفاتی بعمل آید. پدیده ای که در این گونه دیدارها به هنگام باز کردن یک مدرسه (موزه – کارخانه – نمایشگاه – مرکز تلفن – خانه فرهنگ و مدرسه) و یا آغاز کار یک چنین موسسه ای در کشورهای اروپائی دیده می شود این است که شخصیت مورد نظر اولین کلنگ ساختمان را به زمین می زند و یا برای باز کردن موسسه، بندی را که در ورودی آن موسسه بسته شده را با قیچی پاره می کند. این شیوه که در زمان رضاخان و فرزندش به ایران وارد شد، و البته نمی توان نامش را "تهاجم فرهنگی" گذاشت، برای اینکه مجلل تر شود، اینگونه تکامل پیدا کرده است که کلنگ و یا قیچی را با یک "دسته گل" استفاده می کنند. این دیدارهای آقای ناطق نوری که بیشتر تبلیغات برای بیان کردن این واقعیت بود که آقای ناطق رئیس جمهور آینده ایران خواهد بود، مرتب تکمیل می شد و شاید همه استانهای کشور را در برمی گرفت. اما ظاهرا این کم بود و لازم بود که با سفر پر طمطراق به چند کشور رنگین تر شود. از آنجا که اینگونه دیدارهای مهم گذشته ای هم داشت و آقای هاشمی رفسنجانی در پایان دوران ریاست مجلس شان با توصیه امام برای بستن پیمان های مهم اقتصادی و فرهنگی و سیاسی که اهمیت استراتژیک به آن داده شده به اتحاد شوروی رفته بود و پس از بازگشت در سال 1368 با 5/15 میلیون از 5/16 میلیون رای– در صندوق ها به ریاست جمهوری برگزیده شد آقای ناطق نوری هم اولین دیدار از کشورهای خارجی خود را از روسیه آغاز کرد. این دیدار هم با طمطراق در مطبوعات و رادیو و تلویزیون بازتاب یافت. در کنار این دیدار مثل اینکه لازم بود از یک کشور آسیائی مهم هم بازدید کند و اینبار هندوستان که مناسبات دیرین دوستانه با کشور ما داشت برگزیده شد. برای اینکه اروپای غربی هم از این توجهات ویژه رئیس جمهور آینده بی نصیب نماند، نامزد وزارت خارجه در دولت آینده ناطق نوری – آقای اردشیر لاریجانی جانشین ریاست شعبه مناسبات خارجی مجلس به انگلستان اعزام شد که بر خلاف انتظار پس از انتشار مذاکرات ایشان با مقامات انگلیسی، جنجال پر سروصدائی براه انداخت که به ضرر آقای ناطق نوری تمام شد. با این مقدمات همه چیز برای انتخابات آینده آماده شده بود و برای اینکه افراد "ناباب" از آنچه بر سر صندوق ها می گذرد آگاه نشده و فضولی نکنند شورای نگهبان، درخواست نامزدهای ریاست جمهوری دائر بر فرستادن فرد ناظری از سوی خود بر صندوق های آرا مخالفت کرد. به این ترتیب مسئولین صندوق همه جا از افراد مورد اطمینان ستاد انتخاباتی نامزد "روحانیت مبارز" بودند. تقریبا همه ناظران درون و بیرون کشور در آستانه انتخابات بر این باور بودند که انتخابات در چارچوب یکی از نشریات که نوشته بود: پارسی را ارج بداریم. بنویسیم "خاتمی" و بخوانیم "ناطق نوری" انجام خواهد گرفت. ابن باور در درون کشور تا بالاترین سطوح مقامات مسئول هم پیدا شده بود تا آنجا که آقای هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه 26 اردیبهشت یعنی یک هفته پیش از دوم خرداد به این امکان اشاره کرد و هر گونه دست بردن در صندوق های رای را "خیانت" به خواست مردم خواند. این گفتار آقای هاشمی رفسنجانی در درون و بیرون کشور سر و صدای زیادی براه انداخت و مقام رهبری برای آرام کردن افکار عمومی مردم که شدیدا بر آشفته شده بود، گفتند: "مگر من می گذارم کسی در آراء مردم دخالت کند." با این مقدمات رای گیری روز دوم خرداد آغاز گردید و همه مقاماتی که برای پیروزی آقای ناطق نوری تدارک دیده بودند اطمینان کامل داشتند که حتی بدون دست بردن در صندوق های رای آنگونه که در استان لرستان رویداد(!)، نامزدشان با یک اکثریت شکننده برنده از صندوق بیرون خواهد آمد. از همان اولین ساعات صبح روز دوم خرداد ناظران که با انتخابات ریاست جمهوری در دوره های گذشته و انتخابات سال 1374 مجلس شورای اسلامی آشنا بودند با وضعی بسیار متفاوت روبرو شدند. سیل جوانان و زنان بسوی صندوق های رای آنان را بهت زده کرد. این بهت زدگی پس از شنیدن نتیجه کامل رای های بیرون آمده از صندوق ده، بلکه صد برابر شد و با نتیجه ای روبرو شدند که هرگز تصورش را نمی کردند. از این سو و آن سو شنیده می شود که این بهت زدگی بارها شدیدتر خواهد شد زیرا این ناظران و خود رای دهندگان در آن زمان نمی دانستند و شاید بیشترشان هنوز هم ندانند که نتیجه شمارش و خواندن رای با آنگونه که رسما اعلام شد نبوده است. به این معنا که نه رای آقای خاتمی کمی بیش از 20 میلیون و نه رای آقای ناطق نوری کمی بیش از هفت میلیون بوده است. این راز چند روز پس از اعلام رای آشکار گردید و بسیاری از آن آگاه شدند که شمار رای های داده شده به آقای خاتمی بیش از 5/24 میلیون و شمار رای های داده شده به آقای ناطق نوری کمی بیش از 3 میلیون بوده است و از آنجا که آقای ناطق نوری نامزد و مورد پشتیبانی اکثریت مطلق روحانیون سراسر کشور بود، چنین رای کمی نشاندهنده پائین آمدن نفوذ روحانیون نه تنها میان جوانان بلکه میان همه اقشار مردم در شهر و روستا می شد. بنابراین مقامات عالیه کشور با موافقت خود آقای خاتمی صلاح دیدند 5/4 میلیون از رای داده شده به آقای خاتمی را به حساب رای های داده شده به آقای ناطق نوری منظور دارند. تا چه اندازه این شنیده ها درست است؟ این را تنها دست اندرکاران بالای کشور ما می دانند. این بود نگاهی کوتاه به رخداد دوم خرداد 1376 که بدون تردید به عنوان روز بسیار گرانمایه در تاریخ تحولات سیاسی میهن ما جای درخشانی را خواهد گرفت. تلگرام راه توده:
|
شماره 656 راه توده - 18 مرداد ماه 1397