بدون کشتار انبوه افریقائی ها ایالات متحده امریکا و اروپا توسعه نمی
یافتند. از زمانی که کریستف کلمب پای به خاک امریکا گذاشت (1492) تا پایان
جنگ داخلی امریکا (1865) قریب 20 میلیون افریقائی از افریقا ربوده شدند و
بعنوان برده در امریکا فروخته شدند.
از این تعداد نیم میلیون نفر به امریکای شمالی و قریب 11 میلیون به امریکا
لاتین منتقل شدند.
آنها را که می مُردند- انسانها بیشماری در طول این انتقال مرگبار از افریقا
به امریکا تلف شدند- نمی شمردند بلکه از کشتی به دریا می افکندند.
بیماران، یا آنها را که تاب تحمل شرائط را نداشتند، یا آنقدر میزدند تا جان
بسپارند و یا از کشتی به دریا می انداختند.
قدرت های اروپایی و در راس آنها امپراتوری انگلستان، بر پایه این برده
فروشی هولناک و ننگین و آدمکشی های دیوانه وار انقلاب صنعتی خود را که
بسیار مورد ستایش قرار داده اند بنا نهادند و نظام مرکانتالیسی خود را مظهر
خداگونه اقتصاد سرمایه سالاری ساختند.
حیرت انگیز نیست وقتی که می بینیم کارل مارکس در کتاب خود" کاپیتال" می
نویسد سرمایه داری اروپائی از "دامان خون آلود" برده داری افریقائی بر آمده
است.
با نگاهی به کار اثربخش مارکس به عنوان فیلسوف، اقتصاددان و مورخ، روشن می
گردد که او به درستی تشخیص داد که بردگی آفریقائیان در آمریکا یک نیروی
اساسی برای رشد سرمایه داری است، نه تنها در جهان جدید بلکه همچنین در
اروپا .
در اواخر دهه 1840 مارکس با دور اندیشی دریافت که برده داری برای پیدایش
امپراتوری امریکا شرط مقدماتی و ضروری است و نوشت :
"برده داری محور اصلی صنایع بورژوازی است، همانند ماشین آلات و غیره. بدون
برده داری پنبه بدست نمی آید؛ بدون پنبه صنایع مدرن بوجود نمی آید. فقط
برده داری است که کلنی ها را ارزشمند ساخته، کلنی ها بازرگانی جهانی را
بوجود آوردند و بازرگانی جهانی شرائط را برای پیدایش صنایع بزرگ فراهم
ساخت.
بنا براین "بردگی یک مقوله اقتصادی است که دارای حداکثر اهمیت است" (
مجموعه آثار کارل مارکس/ فریدرش انگلس، جلد 4 ، صفحه 131)
اریک ویلیامز در سال 1944 در کتاب خود" کاپیتالیسم و برده داری" آموزه های
تاریخ اروپا و امریکا را که قطعی تلقی می شدند افسانه دانست و آنها را زیر
سوال برد.
ویلیامز که بعدا نخست وزیر ترینیداد و توباگو شد، مصرانه تاکید می ورزید که
خرید و فروش بردگان افریقائی موجب بالا گرفتن کار اروپا و تبدیل آن به قدرت
اقتصادی مسلط بر جهان شد و سود های هنگفت حاصل از برده فروشی به گسترش و
تحکیم انقلاب صنعتی آن کمک کرد.
استدلال ویلیامز این بود که بهره کشی از بردگان افریقائی که در امریکا اسیر
بودند پیش شرط لازم برای تسخیر کامل جهان باصطلاح نو بود.
ویلیامز پژوهش های خود در تاریخ این اقتصاد را متمرکز بر برده فروشی انگلیس
ها به جزائر کرائیب ساخت: این تجارت سه ضلعی- افریقا، جزائر کارائیب،
انگلستان - برای صنایع انگلیس انگیزه ای چندگانه داشت.
سود حاصل از آن یکی ازمنابع اصلی انباشت سرمایه در انگلستان بود که هزینه
انقلاب صنعتی را تامین می کرد.
طبق تخمین سِر جوزیا چیلد Josiah Child حاصل کار هر انگلیسی همراه با ده
سیاهپوست در جزائر کارائیب، با محاسبه هزینه خورد و خوراک، پوشاک و دیگر
مایحتاج آنان، ایجاد چهار محل اشتغال برای مردان انگلیسی در انگلستان است.
طبق محاسبات Davenants کار یک فرد شاغل در جزایر کارائیب، چه سیاه و چه
سفید، هفت برابر سود آورتر از کسی بود که در انگلستان کار می کرد.
انگلستان در قرون 17، 18و 19 در بازرگانی سه ضلعی ( افریقا، جزائر کارائیب،
انگلستان)، قدرت مسلط بود. ناوگانی نیرومند، همراه با سرمایه ای به ظاهر نا
محدود، دوران پر رونقی برای تجارت برده داری انگلستان ببار آورد، برغم حضور
رقبای نیرومندی، چون فرانسوی ها، پرتغالی ها، هلندی ها و امریکائی های
ایالات متحده که آنها نیز در میدان بودند.
از این رو کارل مارکس معتقد بود که تمام جوامع سرمایه داری در ابتدای شکل
گیری خود به این "انباشت اولیه سرمایه" نیاز داشتند. در نتیجه برده فروشی
برای ظهور اشکال اولیه سرمایه داری فرانسوی، هلندی، و انگلیسی منبع اصلی و
ضروری انباشت سرمایه بود.
-----------------------------
آنچه خواندید بخش هایی است از کتاب تازه "مومیا جمال" زندانی محکوم به حبس
ابد در امریکا، موسوم به :
«Murder Incorporated: Dreaming of Empire. Book One»,
( آدمکشی، بخش جدائی ناپذیر از : رؤیای امپراتوری) کتاب نخست. این کتاب را
خود او از رادیو زندان prisonradio.org می خواند.
"مومیا جمال" روزنامه نگار و فعال برجسته حقوق سیاهپوستان در آمریکا و عضو
سابق حزب چپ "پلنگهای سیاه" امریکاست.
https://www.jungewelt.de/artikel/337768.kapitalismus-und-sklaverei.html
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
|