انقلاب در قم ج. اسلامیزیر پای حضرت معصومه را خالی کرده است! "دکتر ابراهیم فیاض"
|
قم شهري است که سالها در وضعيت سنتی باقی مانده بود، اما با انقلاب به جريان جهانی وارد شد. تقريباً 197 قوميت مختلف وارد قم شدهاند. برای مثال، ترکها به قم آمدند و هماکنون بخش عظيمي از جمعيت قم را تشکيل ميدهند. همينطور خارجیهايی که به قم وارد شدهاند، چهره يک شهر جهانیشده را به آن ميدهند. قم همچنان به اين سمت در حال حرکت است و اين موضوع در آينده، بيش از اين، خود را نشان خواهد داد. ما امروز سياهپوستان، اروپايیها و آمريکايی هايی را در قم ميبينيم که به لهجه قمی صحبت ميکنند. یعنی خارجیهایی در قم حضور دارند، که در حال رفت و آمد به شهر و کشور خودشان هستند و در عین حال قمی نيز شدهاند که به نظر من این پدیده روزبهروز عمق و گستردگی بیشتری هم پیدا خواهد کرد. به همین دلیل بايد آماده بود؛ بايد جهاني شدن قم را پذيرفت، نه اينکه با آن مقابله کرد، چرا که هر مقابلهای به عقبماندگی بيش از پيش قم ميانجامد. مسئولان هنوز هم نخواستهاند باور کنند که شهرشان جهاني شده و اين اتفاق بسيار هم مهم است. البته بگویم که بسیاری، نه تنها این جهانیشدن را پذیرفتهاند، بلکه به عوارضی از آن تن دادهاند که عجیب است. الان مراجع روشنفکر تجارتهای بينالمللي دارند. يکي از دوستان قمی ما ميگفت: «دفتر مراجع شده دفتر تجارت بينالملل!» برخي از آقازادههای مراجع از بزرگترین تاجرهای شکر هستند. من يقين دارم نيروهايی که در قم هستند در آيندهاینزديک کار تجارت جهاني را در همه کشورها شروع خواهند کرد. تجارت و اقتصاد که رونق بگيرد، همه معادلات تغيير ميکند، مسائل فکري و فرهنگي هم تغيير ميکند. هيچکدام از مراجع نيستند که فعاليتهايشان جنبه اقتصادی نداشته باشد. ساختار حوزه و تشيع نيز، که مستقل از حکومت است، اصولاً به واسطه همين امر، يعني استقلال اقتصادی از حکومت، شکل گرفته است. آقازادههای مراجع به اروپا و آمريکا رفت و آمد دارند و تجارت ميکنند و از اخبار اقتصادی و تجاری بهخوبی مطلع هستند. سهامداران مراکز اقتصادی و تجاری قم آقازاده ها هستند. و بهشدت در حال رشد است. همین امروز نوهها و نتيجهها مراجع مهم، حتي مراجع مرحوم، در دانشگاههای مهم لندن تحصيل کرده و میکنند. در قم با جوانان طبقه متوسطی روبهرو هستیم که بینشها و ارزشهای خاص خود را دارند. در کنار این رشد مادی و اقتصادی آقازادهها، نه مناسبات و جایگاه اقتصادی ویژهای دارند و نه از آزادی بهره کافی دارند. مشکل امروز قم همين اختلافهاست؛ مسئلهای که منجر به نوعی تقابل و حتی شورش میشود. بدانید که آينده اين وضعيت چیزی جز شورش نیست. همین امروز در شهر قم، آثار این شورش آشکار شده است؛ از تلگرام و اینستاگرام و... می توان این آثار را ديد. برای مثال، در روز عاشورا بيشترين آمار بازديد از سايتهای پورنوگرافی مربوط به شهر قم است. رواج روابط جنسی خارج از خانواده، زنای محصنه و روابط جنسی متقاطع و... در قم در حال افزايش است و به نظر من اینها اصلاً بیمعنا نیست. علت اصلی این پدیدهها فاصله طبقاتی است. در قم يک انقلاب مذهبی رخ خواهد داد. به عقيده من رنسانس اسلامی از آنجا آغاز ميشود؛ رنسانسی که اولين تحول آن در علم کلام است. من در حال حاضر، بهويژه در ميان طلبهها، ارتداد زيادی ميبينم؛ ارتداد به معنای از دست دادن امور تعبدی و ايمان. وقتی ايمان از دست برود، به طور خودکار مناسک هم از ميان میرود. تصور من این است که در آينده، ارتداد از خود طلبهها آغاز ميشود و اين همان اتفاقی است که در غرب هم برای کشيشها رخ داد و منجر به رنسانس شد. چند وقت پیش در فرودگاه، وقتي که از سفر مشهد بازميگشتم، طلبه موجهي را ديدم که از متدينها «سهم سادات» ميخواست. واقعاً از ديدن آن صحنه شوکه شده بودم؛ این اتفاق يعني اینکه ديگر سهم امام را به حوزه ندهيد، به من که نيازمندم کمک کنيد. شک نکنيد که این اتفاق نشانگر یک شکاف عمیق است. اين طلبهها به مردم ميپيوندند و در نهايت، يک نوع عرفیگری یا «لائيسيته» رخ خواهد داد. خيلي هم طول نمی کشد و در حدود 2 سال آينده اين اتفاق ميافتد. همین امروز هم در قم لائيسيته در حال رخ دادن است، فقط تلاش میشود پنهان بماند. موجی که در مشهد ايجاد می شود سکولاريسم است. زيرا در مشهد تعداد دانشآموختگان دانشگاهي بيشتر از قم است. در قم قضيه حادتر است، اما در مشهد به شدت و حدت آنجا نخواهد بود. البته فاصله طبقاتيای که آستان قدس رضوی بين نزديکان خود و مردم ايجاد کرده، بهشدت مسئله را حاد کرده است و آثار اين فاصله طبقاتي را بهوضوح میتوان در مشهد ديد. اما مسئلة مهم اين است که آنچه در انتظار قم است، لائيسيته است ولی آنچه در انتظار مشهد است سکولاریسم است. در تاريخ تحولات اروپا هم ما دو شهر مهم پاريس و لندن را داريم که در پاريس لائيسيته و در لندن سکولاريسم رخ داد. شاید باور چنین چیزی دشوار باشد؛ چون قم هنوز هم بهشدت رنگ و بوی مذهبی دارد! لائيسيته هم رنگ و بوی مذهبي دارد! تأکيد من بر لائيسيته خيلي مهم و ظریف است؛ دقت کنید که در پاريس هم کشيشها لائیسیته را آغاز کردند. لائيسيته در این معنا ميگويد که دين و آيين موجود، براي اشراف است و در نتيجه، هر کس بايد دين خود را داشته باشد! در اين صورت، دين مردم يک دين عرفی خواهد شد، یعنی همان چيزی که الان مداحان در قم دنبال ميکنند. در قم مداحمحوری رخ داده است، يعنی يک دين عرفی ساده در حال ترویج و محوریت یافتن است، نه آن دين پيچيده فقهی آخوندی، اسقفی و کاردينالی. در حال حاضر، مداحان در قم قدم اول را براي اين کار برداشتهاند و يک دين عرفی ساده را با صدای خوش، در قالب دستگاههای موسيقي ارائه ميکنند که پذیرش زیادی هم داشته است. موج جديدی از روحانيان جوانتر هم هستند که به هر شکل مردمیتر و اجتماعیترند. به نوعي از سيستم مرجعيت سنتی فاصله گرفتهاند و کار خودشان را میکنند. اینها هم در همین جایگاه تعریف میشوند؟ همه اين افراد بروز و گسترش شاخههای لائيسيته را نمایندگی میکنند، هرچند که خودشان منکر چنین چیزی باشند و نسبت به این جریان خودآگاهی نداشته باشند. اما باید ادعاها را رها کرد و معنا را دید. اين لائيسيته است که دارد پيش ميرود. ساختارهای معنايی که اين افراد بازتوليد ميکنند، يک لائيسيته مردمي را در خود دارد. شواهد نظری شما برای اثبات اين مدعا که همه این افراد و جریانها در فضاي لائيسيته فعاليت ميکنند، چیست؟ آنچه آنها را ذيل لائيسيته قرار ميدهد اين است که به بحث عقلي کاری ندارند و ولايتي را که عوام قبول دارند، ترويج ميکنند. به عبارت ديگر، آنها عوامی گری ولايت را با فلسفهبافی تئوريزه میکنند و در نهايت، روحانيت کاردينالی و فقهی را نفي ميکنند. آنها شديداً با مرجعيت زاويه دارند و البته علما و مراجع هم با اينها زاويه دارند. آنها حتي ميخواستند جامعه مدرسان قم را هم زمين بزنند. در این فضا، مرجعیت سنتی و فقهی که من همهشان را در چهارچوب دین اسقفی و کاردينالی ميبينيم و میفهمم ــ چون دين انتزاعي براي اسقف و کاردينال است ــ در اقلیت قرار میگیرند و طلبههای جوان به مردم ميپيوندند و به عرفی شدن دین دامن میزنند. مراد من هم از لائيسيته همين است. در این شرایط، حتی حاکميت هم تحول پيدا ميکند و نسلي که در انتخاباتها و مجلس خبرگان حضور پیدا میکنند، نسل جوانی هستند که با نسل قبلی تفاوتهای اساسی دارند. هر شخص یا نهادی هم تلاش کند جلوی این روند را بگیرد، نميتواند. حتي اگر همین الان هم اين کار را بکنند، در قم نهادی قوی شکل میگیرد که برای رسیدن به ساختار سیاسی تلاش میکند و قم دارای ساختار سياسي میشود. آن زمان، اعتبار مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی و... زير سؤال ميرود و روند مذکور در سطوح سیاسی دنبال میشود. ما باید بپذیریم که ساختار معرفتی، ساختار کنشی ميسازد و ساختار کنشی به کنش اجتماعی و سیاسی بدل ميشود. من ساختار معرفتی را به شما گفتم و ساختار کنشی آن را هم خودتان ميبينيد؛ در پس این کنشها، ساختارهای فرهنگی و فرهنگ عمومی خودبهخود آشکار ميشوند. با وجود این، نسبت قم که عموماً آن را به عنوان نماد شهری سنتی و مذهبی میشناسیم با مدرنیسم و مدرنیته چیست؟ آقايان نه تنها مدرنيسم، بلکه مدرنيته را نيز پذيرفتهاند و به آن پایبندند. در مدارس و دانشگاههايشان هم به آخرين متدهای آن عمل ميکنند و من در این حوزه تقابلی نمیبینم. پس چرا برای مردم چنین چیزی محسوس نیست؟ اولاً بايد قبول کرد که مردم، پولش را ندارند و نمیتوانند بهره چندانی از این وضعیت ببرند؛ ثانیاً فکر نکنید که در آنجا یک فضای بسته سنتی حاکم است و مردم خود را یک زندانی محبوس میبینند. من بايد دست شما را بگيرم و با هم قدری در خيابانهای قم قدم بزنيم. چند وقت پیش ماشين من در قم خراب شده بود؛ کنار ماشين يک فاحشه با 6 مرد در حال چانهزني بود. در قم چنین آزادیهایی وجود دارد که ما احتمالاً در تهران هم آن را نمیبینیم! ولی ما با جوانهاي زيادي در قم صحبت کردیم که ميگفتند فشاري که در قم روي ما هست، در تهران نيست. براي مثال، ميگفتند وقتي با يک خانم در خيابان قدم ميزنيم، نگاههای آزاردهنده به ما زیاد است و از این دست مسائل. چرا چنین وضعیتی وجود دارد؟ معنای اینکه دیگران زیاد نگاه میکنند این نیست که مخالف باشند، در واقع موافقند، فقط در حسرتند! یعنی مسئله این است که گيرشان نيامده و حسرت میخورند. امروزه هم که همه از طريق اينترنت ارتباط برقرار ميکنند و ارتباطات بسیار زياد شده است. سالانه ميليونها عراقي به ايران ميآيند و من خبر دارم که برای آنها هم این ارتباطات زیاد است. در مشهد هم اين پديده زياد است. قمِ آینده چه مختصاتي دارد؟ همه چيز در آن ظاهر ميشود. در بُعد اعتقادات، جريانات تشکيکی عظيمی در شيعه راه ميافتد. حتی ممکن است برخی از این جریانات از جانب وهابيت شکل بگيرد. من قشر عظيمي از طلبهها را در قم ميبينم که وقتي از بُعد تاريخی به دين نگاه می کنند، بهشدت به اهل سنت نزديک ميشوند. از سوی دیگر، طلبههايی که عرفانی و غيرتاريخی به دين نگاه ميکنند، بهشدت از اهل سنت دور ميشوند. در آينده، بين اين دوگانهها برخورد به وجود ميآيد؛ برخوردها و تعارضات شدید اعتقادی و اجتماعی! اما برنده کسانی هستند که مردم با آنها همراه باشند. مردم عادی همانهايی هستند که لائيسيته را ايجاد ميکنند. لائيسيته را قشر متوسط قدرتمند و نهچندان باسواد، ایجاد و ترویج میکنند و به همین سبب، در این میدان قدرت تأثیرگذاری در همراهی با آنها نهفته است.
تلگرام راه توده:
تلگرام راه توده:
|
شماره 641 راه توده - 23 فروردین ماه 1397