سرمقاله راه توده 641 نبض جامعه و رویدادها را حتی لحظه ای نباید رها کرد !
|
هم شورش دیماه 96 و هم نتایج و پیامدهای آن برای کسانی که راه توده را در سال گذشته پیگیری کردهاند غیرمنتظره و غافلگیرکننده نبود. راه توده از ماهها قبل هم احتمال وقوع شورش را پیش بینی کرده بود و هم دلایل و پیآمدهای آن را. مثلا در سرمقاله راه توده شماره 617 (6 مهر 96) چنین میخوانیم: «ایران با سرعتی حیرت انگیز به سمت تنش، بحران و فروپاشی میرود. فساد بیسابقه حکومتی، افزایش شمار تهیدستان و حاشیه نشینان در کنار عمیق شدن دره میان فقر و ثروت و اختلاف میان طبقات، رشد بیکاری و وضعیت وخیم اشتغال، خالی شدن روستاها، بحران آب و محیط زیست و کشاورزی، اعلام رسمی وجود قحطی در کشور و تامین خوراک 34 میلیون تن از طریق واردات، گسترش بیسابقه آسیبهای اجتماعی، خشونت، قتل، تجاوز، دزدی، فساد، اعتیاد، روسپی گری، کودک آزاری، وضع نابسامان و پولی شدن و طبقاتی شدن بهداشت و درمان و آموزش و پرورش، بازگشت بیسوادی مطلق در کنار مدرک گرایی و شمار تحصیلکردگان بیکار، نرخ هولناک تصادفات جادهای و مرگ و میرها و معلولیتها و هزینههای سنگین و فزاینده آن بر اقتصاد و جامعه، فرار روزافزون مغزها، سرمایهها و نیروی کار، هرج و مرج فکری و فروپاشی بنیانهای اخلاقی، شکلگیری گروه بندیهای چپاولگر رانتخوار، اختلاسگر و فشار رقابت میان آنها بر زندگی مردم. ناتوانی در پیش گرفتن یک سیاست مستقل ملی، بحران در سیاست خارجی و مناسبات جهانی… همگی تصویری از چشم انداز نگران کنندهای است که کشور ما به سوی آن در حال حرکت است که نهایت آن جز رویارویی نظامی و فروپاشی چیزی نخواهد بود.» راه توده در ادامه نوشت: «بخشی از حاکمیت در ایران که بعضا به رهبر جمهوری اسلامی و گروههای نظامی و سپاه نزدیک هستند از گسترش بحران استقبال میکنند و به آن دامن میزنند. اینان تصور میکنند که میتوانند مسئولیت بحران را به گردن مخالفان یا رقبای سیاسی خود و دولت منتخب بیاندازند تا جایی که در نهایت یک راه بیشتر باقی نمیماند و آن بدست گرفتن قدرت توسط سپاه است. همان تصوری که با آن در پی طولانی کردن و بی راه حل کردن جنگ با عراق بودند، اکنون بصورت طولانی کردن و بی راه حل کردن بحران سیاسی و اقتصادی و اجتماعی درآمده است. اینان از هیچ کاری برای زمین زدن دولت و عدم موفقیت آن دریغ نمیکنند.» راه توده با اشاره به نتیجه آنچه روی خواهد داد نوشت: «پاسخ سپاه به بحران از طریق یکدست کردن قدرت با نیروی نظامی هرچند میتواند به طور موقت به چند دستگیها خاتمه داده و نوعی وحدت تصمیم گیری بوجود آورد ولی پیشاپیش به چند دلیل محکوم به شکست است: 1. این راه حل مربوط به شرایطی است که پیشتر بحران به اوج خود رسیده و کشور به مرزهای سقوط نزدیک شده و بنابراین حاکمیت یکدست سپاه نیز دست بازتری برای برخورد با بحران و حل آن در اختیار ندارد. 2. درخود سپاه چند دستگی وجود دارد و بنابراین این بار پیامدهای بحران بصورت رویارویی نظامی درون سپاه در میآید و روند فروپاشی را سرعت میبخشد. 3. طرح سپاه برای رویارویی با بحران عبارتست از ایجاد فضای نظامی و تامین مشارکت اجباری و فرمانبرانه مردم که خود موجب رویاروییها و خطرهای دیگریست که نه تنها به بهبود اوضاع و کاهش بحران و خطر فروپاشی منجر نمیشود بلکه آن را تشدید میکند. 4. بالاخره، هدف از همه این تدابیر تامین حاکمیت یک قشر و گروه نظامی بر کل جامعه و اقتصاد است که با هدف مردم و نیاز جامعه ما به مشارکت سیاسی، پیشرفت اقتصادی و عدالت اجتماعی در تضاد است. راه حل دیگر که دربرابر رفتن کشور به سمت فروپاشی وجود دارد گسترش دموکراسی، آگاهی و تامین شرایط مشارکت واقعی مردم است. این راه حل هرچند هوادارانی در دولت و قوه مجریه و حاشیه حکومت دارد، اما مخالفان نیرومندی در بیت رهبری و ائمه جمعه و جماعات، دستگاههای نظامی و امنیتی و کارتلهای اقتصادی دارد که با همه نیروی خود جلوی مشارکت مردم ایستادهاند و آن را به زیان خود میدانند.» راه توده در پایان نتیجه گرفت: «در برابر گسترش این بحران دو پاسخ و یک راه حل وجود دارد. پاسخ نخست، پاسخ گروهبندیهای نظامی است که در پندار آن هستند که میوه بحران و فروپاشی را بسود خود بچینند و از این طریق قدرت انحصاری سیاسی و اقتصادی را بدست بگیرند. این پاسخ هرچند فروپاشی را به طور موقت به تعویق بیاندازد ولی راه حل محسوب نمیشود. تنها پاسخی که متضمن راه حل برای بحران و خطر فروپاشی است، تقویت وحدت ملی، تعمیق دموکراسی، اعتماد به مردم، ایجاد شرایط مشارکت آگاهانه، مقابله با چپاولگران و رانت خواران و افزایش قدرت دولت منتخب به عنوان وزنه اقتصادی و سیاسی سنگین و تعیین کننده دربرابر گرایشهای نظامی گرایانه و استبداد طلبانه است.» دو هفته بعد راه توده در سرمقاله شماره 619 (20 مهر 96) تکرار کرد: «با نزدیک شدن در رسیدن یک بحران اقتصادی و اجتماعی و سیاسی سراسری و یا ترکیبی از هردو، هر کدام از این احتمالها زودتر در رسد دربرابر نظام دو راه بیشتر باقی نمیگذارد: 1- حرکت بسوی گسترش دموکراسی و آزادیها، اعتماد به مردم، برقراری یک دولت وحدت ملی و فراهم کردن زمینه مشارکت بیشتر مردم در اداره امور. 2- حرکت بسوی گسترش بیشتر استبداد و اختناق، دور کردن و حذف مردم، برقراری یک حکومت نظامی و تامین شرایط برای مشارکت اجباری مردم. شرایط کنونی به شکلی است که امکان غلبه هریک از این دو راه در آینده کشور وجود دارد و طرفداران براندازی و کودتا معتقدند که وجود دولت روحانی مانع اصلی غلبه راه دوم است. بنابراین همه تدارکات دیگر در نهایت با هدف بیاثر کردن، بیخاصیت کردن، ناامید کردن مردم و در نهایت سرنگون کردن دولت صورت میگیرد. تدارک کنندگان براندازی دولت روحانی امید زیادی به یاری دولت ترامپ در لغو یا بیاثر کردن برجام بستهاند. بنظر آنان اگر ترامپ برجام را لغو کند چند دستاورد خواهند داشت: 1- نیروهای سیاسی کشور را وادار میکنند که با سپاه و بسیج بیعت کنند و تفوق آن را بپذیرند؛ 2- به بهانه خطر امریکا فضا را نظامی و امنیتی کنند؛ 3- گناه بحران اقتصادی ناشی از پشتیبانی هشت ساله از دولت فاسد و نظامی- امنیتی احمدی نژاد را به گردن برجام و امید دولت روحانی به برجام اندازند. (سخنان رئیس قوه قضائیه) در کنار امید کودتاچیان به یاری ترامپ و دولت امریکا، آنها بر روی گسترش دامنه بحران اقتصادی و افزایش نارضایتیهای عمومی نیز سرمایه گذاری کردهاند. راه توده نتیجه گرفت: «تدارک کنندگان کودتا و براندازی دولت روحانی البته در کوشش برای تحقق امیدهای خود با آتش بازی میکنند. اگر آنها در کار خود موفق شوند حداکثر آنچه روی خواهد داد حذف مراجع و روحانیان حکومتی و درگیری و جنگ داخلی و در نهایت تجزیه و فروپاشی ایران است. اینکه آنها بتوانند دولت روحانی را براندازند و قدرت را بدست خود بگیرند و آن را حفظ کنند یک خیال خام و واهی بیش نیست، حتی اگر کسانی در اطراف ترامپ و دولت امریکا به آنها چنین وعدههایی داده باشند نیز از نوع وعدههایی که اسلاف آنها پیشتر به صدام حسین دادند و نتیجه ای بیشتر از آنچه در عراق روی داد نخواهد بود." راه توده در شماره 628 (30 آذر 96) و اندکی پیش از شورش دیماه اشاره کرد که«طرح سپاه پاسداران برای استقرار در خیابانهای تهران به بهانه مقابله با اراذل و اوباش و سارقان اعلام نوعی حکومت نظامی و پاسخ این بخش از حکومت به بحرانی است که خود آنها عامل اصلی ایجاد و تداوم آن بوده و هستند. اینان با پیش بینی احتمال گسترش اعتراضات و تظاهرات مردم در آینده، هم میخواهند ابعاد چنین تظاهراتی را کنترل کنند وهم میخواهند که روی موج آن سوار شوند و رهبری آن را بدست بگیرند، شعارهای آن را تغییر دهند و آن را علیه دولت روحانی سوق دهند… شرایط در کوتاه مدت بسیار حساس و حامل خطرهای هولناک است. گشایش در بن بست سیاسی کشور و کاهش کارشکنی و خطر کودتا علیه دولت روحانی فقط با پایان یافتن حصر ممکن است. فقط در اینصورت است که حامیان تشدید بحران اقتصادی و اجتماعی و سرنگونی دولت روحانی امیدشان را به آلترناتیو سازی از مهرههایی نظیر احمدی نژاد از دست میدهند.» راه توده با اشاره به کوشش هایی که می شود تا رویارویی میان دولت و مخالفان آن را دعوا میان گروه بندی های اقتصادی مشابه همدیگر بر سر غارت کشور وانمود کنند، ضمن رد این ادعا نوشت: «پشتیبانی از حسن روحانی، پشتیبانی از یک برنامه سیاسی در برابر برنامه سیاسی دیگر است، نه حمایت از یک جریان اقتصادی در برابر جریان اقتصادی دیگر. ادعای آنکه حسن روحانی، با مخالفانش یا با جلیلی و رئیسی تفاوتی ندارد مانند آن است که بگوییم بین احمدی نژاد با محمد خاتمی یا هاشمی رفسنجانی تفاوتی نبود. این یک خطای مرگبار است که یک بار ملت ما بهای سنگین آن را در پایان دولت خاتمی پرداخت. پشتیبانی از دولت روحانی، پشتیبانی از حفظ یک فضایی سیاسی آزادتر، شفاف تر، آگاهانه تر است، فضایی که در آن میتوان اتحاد مردم را حفظ کرد و حتی در صورت ادامه بن بست کنونی و درگرفتن یک شورش فراگیر، امکان بیشتری برای مهار و سوق دادن آن به سمت یک راه حل مترقیتر در سمت حفظ وحدت ملی و مبارزه با دو گروه بندی چپاولگر و رانت خوار در اختیار داشت.» امروز نیز می بینیم که وجود این دولت و هواداران اصلاحات و تحولات چه اهمیت سیاسی نیرومندی برای جلوگیری از پیروزی نظامی گری و رفتن کشور به سوی ویرانی و فروپاشی داشته است و خواهد داشت، اهمیتی که در آینده میزان آن بیش از گذشته آشکار خواهد شد. بنابراین، آنها که راه توده را با دقت خوانده و مطالب - بویژه سرمقاله های آن را- دنبال کرده اند میدانند که توده ایها در امواج رویدادها غافلگیر نشده و نمی شوند زیرا نبض جامعه را در دست دارند.
تلگرام راه توده:
|
شماره 641 راه توده - 23 فروردین ماه 1397