نشانه های شکاف و اختلاف در صف سپاه و اصولگرایان
|
دو هفته پیش بیانیهای از سوی دانشجویان عدالت خواه دانشگاه تهران منتشر شد که در آن از آقای خامنهای دعوت شد برای پاسخ به سوالات دانشجویان درباره 30 سال رهبری وی در دانشگاه حاضر شود. هرچند جناح راست کوشید تا انتشار این نامه را به "کودتا"ی احمدی نژادیها در تشکل جنبش عدالت خواه دانشجویی نسبت دهد، ولی عبدالله گنجی مدیر روزنامه سپاه "جوان" آن را نتیجه کار "بچه حزباللهی"هایی دانست که تمسخر اصولگرایان برای آنها بنوعی "ژست استقلال" تبدیل شده است. با آنکه بدنبال تهدیدها آن تشکل دانشجویی بیانیه را بنوعی پس گرفت ولی هفته گذشته بیانیه دیگری بنام دانشجویان عدالت خواه شیراز با امضای دبیر آن، با همان خواستهها و موضوع، صادر شد که نشان داد بیانیه دانشجویان دانشگاه تهران یک ابتکار فردی یا گروهی صرف یا کودتای احمدی نژادی نبوده است. آنچه روی داده یک حادثه جدی است که دارای جوانب و ابعادی مختلف است. بحث بر سر پایان موقعیت و اقتدار رهبر نیست. بر سر واکنش محتاطانه، ضعیف و در واقع عدم واکنش جدی "اصولگرایان" و بسیج و تشکلهای دانشجویی آنها به این نامه هم نیست. همه شواهد نشان می دهد که تحولی عمیق تر در جریان است که ریشههای آن به راهبرد جناح راست در طی سه دهه اخیر از یکسو و بحران کنونی از سوی دیگر باز می گردد. در واقع جریان راست یا به اصطلاح "اصولگرایی" و سپاه و بسیج طی سه دهه بر روی آرمانگرایی و عدالت تبلیغ کرد و مخالفان خود را به مخالفت با آنها متهم کرد. امروز همه می دانند که سران "اصولگرایی" و بخشی از رهبران سپاه و بسیج خود در زمره بزرگترین بهره مندان از خصوصیسازیها و خصولتی شدنها و سمتگیریهای اقتصادی سه دهه اخیر و در راس غارتگران ملی هستند. بیانیه هفته گذشته نبی حبیبی رهبر موتلفه درباره اینکه موتلفه حزب بازار نیست خود نشاندهنده افشا شدن ماهیت "اصولگرایی" و افزایش حساسیتها و پایان بازی با عدالت اجتماعی برای جلب هوادار است. ولی این بازی با شعار آرمانگرایی و عدالت اجتماعی دو سویه داشت. در یک سویه آنها توانستند طی سه دهه گذشته شماری نیروهای فرصت طلب نظیر خود را جمع کنند و موقعیت خود را در کشوری که آرمانهای انقلاب در میان مردم آن همچنان زنده بود حفظ کنند. ولی در سوی دیگر بخشی از کسانی که آنها را در این ادعاها صادق تصور می کردند نیز در حول آنان جمع شدند. آنچه روی داده و در حال روی دادن است در واقع به معنای آغاز بزرگترین برخوردها و شکافها در داخل مجموعه "اصولگرایی" و جناح راست کشور و به ویژه درون سپاه و بسیج بر سر واقعیت این جامعه سراپا فقر و فلاکت و نکبت است که در طی سه دهه رهبری آقای خامنهای بر کشور حاکم شده و دیگر نمیتوان آن را به حساب هزینههای آرمانگرایی گذاشت یا به گردن این یا آن رئیس جمهور و جناح سیاسی انداخت. این برخوردها، این را نیز نشان می دهد که خیز سپاه برای کسب قدرت مطلق در کشور از هم اکنون محکوم به شکستی سخت است. سپاه داخل خود را هم دیگر نمی تواند در کنار هم جمع و جور کند چه رسد کل ملت را. هر حرکت سپاه بسرعت به رویاروییهای درونی میان بدنه و فرماندهان و میان فرماندهان قدرت طلب و فاسد و هواداران آرمانهای انقلاب درون خود سپاه می انجامد. به اینها افزوده می شود تغییر و تحول در گرایشی از اصولگرایان که ادامه حضور با نقاب آرمانگرایی و عدالت خواهی در عرصه سیاسی را ناممکن می داند و می خواهد با چهره سیاسی واقعی خود به عنوان یک "معتدل" سیاسی هوادار سرمایهداری و بازار آزاد نیرو جمع کند. آنها میدانند که ادامه بازی با شعار آرمانگرایی و عدالت خواهی سرانجام برای همان جریانهای واقعا آرمانگرا و عدالت خواه می تواند نیرو جمع کند که هر که باشد "اصولگرایان" نیستند، به ویژه که سیاستهای اقتصادی سه دهه اخیر نیز کشور را به بحران دچار کرده و اعتبار خود را نزد مردم به کلی از دست داده است. بدینسان "اصولگرایان" هم از درون دچار تشتت شده اند و هم از نظر راهبرد به بن بست رسیده اند. حفظ یکپارچگی آنها از بالا یا به اتکای پرتاب مهر و لنگه کفش هم ناممکن شده است. انشعاب و فروپاشی محتمل ترین چشم اندازیست که در برابر "اصولگرایان" قرار دارد. بیانیهای که بنام "دانشجویان عدالت خواه" منتشر شده نماد و نشانهای از این آینده است.
تلگرام را تود:
|
شماره 671 راه توده - 15 آذرماه 1397