سرمقاله راه توده 633 درس های تاریخی شورش سراسری دیماه مردم ایران
|
شورش دیماه گذشته نقطه عطفی در تاریخ انقلاب و جامعه ما بود. پس از این جنبش، دیگر، هیچ چیز، هیچ کس، در هیچ کجا مانند گذشته نیست. نه تنها حکومت دیگر نمیتواند به راه گذشته ادامه دهد، بلکه همه ایدئولوژی ها، همه نیروها، همه جریانهای سیاسی، همه احزاب در داخل و خارج و اصلاح طلب و غیراصلاح طلب دربرابر شرایطی تازه و پرسشهایی تازه قرار گرفتهاند که باید برای آنها پاسخهای مناسب پیدا کنند اگر نمیخواهند از تحولات جامعه عقب بمانند یا از آن کنار گذاشته شوند. در عرصه حکومتی آشکار شده که این شورش اگر بسرعت خواستهای آن درک و به آن پاسخهای مناسب داده نشود پیش زمینه یک قیام وسیع و سراسری در ایران خواهد بود که کل حاکیمت را به لرزه خواهد انداخت. موقعیت روحانیان حکومتی، امام جمعهها و امثال علم الهدا و صدیقی و رئیسی در خطر قرار گرفته، همانطور که خیالات امثال صادق لاریجانی برای جانشینی رهبری را فعلا باید به باد رفته دانست. تظلم نامه علم الهدا به شورای امنیت ملی و مبرا معرفی کردن خود از تظاهرات ضدروحانی مشهد، نشاندهنده موقعیت متزلزل او پس از ماجراجویی کودتایی وی علیه حسن روحانی است که ضربه سنگینی به کل نظام وارد کرده که او و دامادش رئیسی به همراه کل "اصولگرایان" باید بهای آن را بپردازند. اعلام رسمی واگذاری شرکتهای متعلق به سپاه و خروج آن از عرصه فعالیت اقتصادی را باید نخستین پیامد پراهمیت شورش مردم و شرایط جدیدی دانست که در کشور ایجاد شده است. همانطور که باید منتظر بود تغییراتی در ترکیب ائمه جمعه و شورای نگهبان روی دهد یا آنها خود ناگزیر شوند خود را با شرایط جدید کشور وفق دهند. همه اینها ضمنا نشاندهنده موقعیت جدید و تثبیت شده حسن روحانی در دولت است که هم معلوم شده جانشینی برای وی وجود ندارد و هم اینکه کارشکنی در برابر برنامههای وی نه به سقوط دولت که به فروپاشی کل نظام خواهد انجامید. شورش مردم برنامه دارودسته احمدی نژاد که بخشی از سپاه نیز حامی آن بود را برهم زد. آنها میخواستند روی موج شورش سوار شوند و خود را الترناتیو اصلاحات و دولت و ضمنا جناح راست معرفی کنند. سکوت و خاموشی آنها در هفتههای اخیر نشاندهنده ورشکستگی و بیآیندگی کامل این طیف نیز هست. بحران دار و دسته احمدی نژاد بخشی از بحران بزرگتر "اصولگرایی" یعنی جناح راست حکومتی است که در طی 4 دهه دربرابر انقلاب و اصلاحات ایستاده است. ایدئولوژی جناح راست حکومتی که اساس آن بر پنهان شدن در پشت شعارهای اسلامی، تبدیل کردن خواستهای مردم به جنگ سکولار و مذهبی و قرار دادن اسلام در برابر انقلاب و تحولات قرار داشت به پایان خط خود رسیده است. قابل پیش بینی است که این اصولگرایی چون فاقد هرگونه اصولی است بتدریج خود را در "راست مدرن" حل خواهد کرد، امری که پیش زمینههای آن در اتاق بازرگانی دیده میشود که راستهای کت شلوار و کراواتی جای راستهای سابق تسبیح به دست را گرفتهاند. در عرصه اصلاح طلبان وضع به شکلی دیگر متناقض است. حضور مردم در خیابان از یکسو بن بست مشی اصلاح طلبی را شکست و راه را برای آن هموار کرد، ولی از سوی دیگر بن بست فکری و ایدئولوژیک آن را نشان داد. اصلاح طلبی که ایدئولوژی خود را بر روی ترساندن مردم از تغییر بنا کرده بود اکنون دچار سخت ترین بحران فکری و خط مشی سیاسی شده است و نمیداند چگونه باید راه خود را پیدا کند. امروز وسیع ترین بحثها در طیف اصلاح طلبان جریان دارد که غالبا در حول بن بست سیاست ترساندن مردم از تغییر، اهمیت بهره گیری از ظرفیت خیابان، تدوین یک برنامه تحول و ضروت توجه به عدالت اجتماعی و قشرهای تهیدست تر جامعه قرار دارد. بنظر میرسد و باید امیدوار بود که شورش مردم همانطور که راه را برای اصلاحات به طور عملی باز کرد، راه تدوین یک برنامه دقیق تر اصلاح طلبی را هم از خلال بحثها و گفتگوها بگشاید. در میان مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور نیز که بنای خود را بر نفی اصلاح طلبی گذاشتهاند وضع به همین اندازه متناقض است. آنها هرچند در ظاهر خود را پیروز تحولات اخیر معرفی میکنند اما در واقع به همان بحران فکری دچار شدهاند که اصلاح طلبی بدان دچار است. آنها موجودیت خود را با نفی اهمیت انتخابات، یکسان معرفی کردن همه جناحهای حکومت و نفی امکان اصلاح گره زدهاند. در حالیکه امروز روشن شده است که تضاد میان جناحها نه امری خیالی که در حدی است که بخشی از آن میکوشد مردم را علیه دیگری به خیابان بکشاند و کودتا کند. نیز روشن شده است که خیابان بدون داشتن پایه در حکومت نمیتواند راه خود را باز کند و منشا تغییر شود. هدف تغییر باید خیابان و انتخابات را با هم تلفیق کند و از ظرفیتهای هردو بهره گیرد، نه اینکه یکی را علیه دیگری کنار بگذارد. بدینسان ضداصلاح طلبی، به همان اندازه اصلاح طلبی اسیر شکل و وسیله شده و هدف را فراموش کرده است. ما تودهایها به نوبه خود خواهان تغییرات بنیادین و اساسی با بهره گیری از همه ظرفیتهای ممکن هستیم، ظرفیتی که از حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور کشور شروع میشود، تا جوان بیکاری که در حاشیه این یا آن شهرو روستا زندگی و اعتراض میکند ادامه پیدا میکند. برای ما نیز جنبش دیماه 96 حاوی درسها و پرسشها و ضرورتهای تازه است. شرایط جدیدی در کشور بوجود آمده که امکانهای نوین و مثبتی را در برابر ما گشوده و وظایف مهمی را در برابر ما قرار داده است. هم اندیشی و فعالیت همه نیروهای چپ برای بهره گیری از این امکان ها و قرار گرفتن در سطح وظایف نوین امروز بیش از هر زمان دیگر ضروریست بدان شرط که تصورات و آرزوها و رویاهای خود را جانشین واقعیت موجود نکنیم.
تلگرام راه توده:
تلگرام راه توده:
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 633 راه توده - 5 بهمن ماه 1396