راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

آخرین نوشته های نورالدین کیانوری – بخش 4

محمد خاتمی، چوب

چه تصمیماتی را

از جانب چه کسانی

اکنون میخورد؟

 

 

انجام گرفتن "قتل های زنجیره ای" مدتی در هاله ای از تعجب و ابهام باقی مانده بود و پس از آنکه هیئتی از سوی آقای "خاتمی" رئیس جمهور برای کشف این جنایت به وزارت امنیت فرستاده شد و این هیئت معلوم کرد که این آدم کشی های فجیع زیر رهبری بالاترین مقام وزارت امنیت پس از وزیر (آقای فلاحی) سعید امامی (اسلامی) معاون امنیتی وزارت انجام گرفته است. ستون کاخ نیمه خراب شده آبروی جناح راست حاکمیت یعنی اکثریت نمایندگان مجلس شورای ملی و هوادارانشان درهم ریخت. اکنون ببینیم جریان از کجا آغاز شده و فرآیند تکامل آن تاکنون چگونه بوده است.

سعید امامی در ایالات متحده تحصیل می کرد و یکی از فعالان جنبش اسلامی دانشجویان بود و دیگر دانشجویان را پس از انقلاب 1357 تشویق می کرد که به ایران بازگردند. خود او دو سال پس از پیروزی انقلاب به ایران بازگشت و بلافاصله داوطلب فعالیت در وزارت امنیت شد. در اولین شرطی که هنگام پذیرش او به وزارت امنیت در پرونده اش دیده می شود این است که نباید در "بخش های امنیتی" وزارت وارد گردد. ولی علیرغم این تذکر با اهمیت او به کمک چه عواملی در وزارت علیرغم مخالفت آقای هاشمی "رئیس جمهور" به "معاونت امنیتی" برگزیده می شود؟

گفته می شود که پس از اینکه هیئت سه نفری برگزیده از سوی آقای خاتمی رئیس جمهور، موفق به کشف عوامل انجام دهنده قتل های زنجبره ای پی بردند در جلسه ای با شرکت آقایان خاتمی رئیس جمهور، هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور سابق و رئیس مجمع تشخیص مصلحت، آقای ناطق نوری رئیس مجلس شورای اسلامی و آقای یزدی ریس قوه قضائیه با شرکت نماینده ای از سوی مقام رهبری تشکیل شد برای اینکه تصمیم بگیرد این جریان چگونه به اطلاع افکار عمومی برسد؟ گفته می شود که آقایان ناطق نوری، هاشمی رفسنجانی، و یزدی عقیده داشته اند که نباید جزئیات جریان را به آگاهی مردم رساند ولی آقای خاتمی اصرار داشته است که باید تمام جزئیات را به آگاهی مردم رساند. تا اعتماد مردم به حاکمیت بالا برود.

نماینده مقام رهبری از مقام رهبری کسب تکلیف کرده و مقام رهبری نظر آقای خاتمی رئیس جمهور را تائید کردند. و به این ترتیب افکار عمومی از پهنای بسیار زیاد این توطئه خطرناک آگاه گردید. ولی اکنون پرسش های بسیار پیچیده ای مطرح است. "سعید امامی" در دوران 8 ساله ای که در بالاترین مقام امنیت وزارت امنیت قرار داشته، تا این اندازه مورد احترام شخصیت های سیاسی و روحانی و وزرا و مورد احترام و اعتماد بوده که پیش از دوم خرداد در اجتماعی از امامان جمعه سراسر کشور شرکت کرده و به آقایان با تاکید گفته است که "انتخاب آقای خاتمی امنیت کشور را به خطر می اندازد." این نکته هم فاش شده است که تا آن اندازه که سعید امامی در جریان کشتن رهبران حزب دموکراتیک کردستان ایران در رستوران "نیکولوس" در برلن که تا آن اندازه باعث آبروریزی جمهوری اسلامی گردید، دست داشته است. در کتابی که درباره این محاکمه نوشته شده و به فارسی هم برگردان شده دیده می شود که عامل "سیا" گفته است "سعید امامی به من گفت زود از ایران فرار کن چون می خواهند تو را بکشند و من هم فرار کردم."

تردیدی نیست که سعید امامی با این نفوذی که داشته طی هشت سال صدها نفر از افراد مورد اطمینان خود و اربابانش را در مقامات حساس دولتی و امنیتی جا داده و همین ها اگر شناخته نشوند، خطر عمده ای برای آینده کشور خواهند بود.

آیا مقامات بالای جمهوری اسلامی و علمای حوزه های علمیه دینی برهان هائی تواناتر برای تزلزل باور دینی جوانان و بسیاری از اقشار دیگر جامعه ایران می خواهند؟ آیا به جا نیست که در پیوند با این رویداد ها سروده بسیار زیبا و گویای حکیم ناصر خسرو قبادیانی را به یاد آوریم که گفت:

 

اینش عجب آمد که زچوبی و ز آهن                        

 این تندی و تیزی و برش زکجا خاست؟

 چون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید                  

 گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست.

 

لینک های  بخش های  گذشته:

1-   http://www.rahetudeh.com/rahetude/2018/jon/648/kiya1.html

 

2-   http://www.rahetudeh.com/rahetude/2018/jon/649/kiya.html

 

3-   http://www.rahetudeh.com/rahetude/2018/jon/650/kiya.html

 

تلگرام راه توده:

 

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 651  راه توده -  14 تیر ماه 1397

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت