راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 

گزارش دریافتی از ایران

رویاهای

از کف رفته

یک نسل

 

 

این گزارش شاید پایه علمی- تحلیلی نداشته باشد اما حاصل مشاهدات من در گوشه و کنار کشور و دیدار با نسل انقلاب و پس از انقلاب است که برایتان می فرستم.

همه قدیمی ها از رویاهای از دست رفته می گویند. از آرزوهای از دست رفته. از امیدهای شکست خورده.

میانسالان، طیف گسترده ای از جمعیت تاثیر گذار ایران را امروز تشکیل می‌دهند. اکثر تحصیل کرده و بیکار یا دارای کاری غیر مرتبت با علاقه و تحصیل. ناتوان از تشکیل خانواده. درگیر انواع و اقسام اختلال‌های روحی.  آنها موتور رای به روحانی بودند که اکثرشان امید خود را از دست داده اند و‌ دچار گرایشات تند و افراطی یا بعضا سلطنت طلبانه شده اند. از چهار خانواده ای که با هم به روحانی رای داده بودیم فقط من هنوز حامی روحانی بودم. بقیه بریده بودند. نه آن که نمیدانستند روحانی اسیر چه مافیائی از قدرت در جمهوری اسلامی است، بلکه امید به هرکس برای تحول را از دست داده اند از جمله روحانی.

در تاکسی ها هنوز بحث های سیاسی میشود. البته بحث که چه عرض کنم؟ همه متفقاً فحش میدادند. سه تا خاطره یادم مونده که مینویسم:

 روزی سوار تاکسی شدم بسمت انقلاب، بحث این بود که کشور دچار آشوب میشود با این وضعیت. جوانی که عقب نشسته بود گفت "بذار بشه تا من انتقامم را از اعیان نشین های شمال شهر بگیرم. با دوستان بریم هر چه دارن آتش بزنیم!"

روز قدس صبح زود در تاکسی بودم، با راننده تنها. راننده درباره روز قدس می گفت با این اوضاع مملکت هر که امروز بره راهپیمایی نامردترین آدم روی زمینه و همه حکومت را بست به فحش.

یک روز دیگر درخواست اسنپ دادم. راننده زن بود. اوایل کم حرف بود اما بعد شروع کرد از زندگی خودش تعریف کردن که بازنشسته آموزش و پرورش است و دو دخترش را شوهر داده و حالا برای اداره فرزند سوم و مخارج کمر شکن زندگی خودش هم مجبور شده تاکسی براند تا به شوهرش کمک کند. می گفت با همه اینها هنوز هم از زندگی عقبیم.

بازار خرده فروشی مشکلی نداشتند و تقریبا اکثر مغازه ها فروش خوبی داشتند ولی یک جو تردید و بی ثباتی حاکم بود و می ترسیدند جنس هایشان را بفروشند و نتوانند جایگزین کنند. عمده فروشها تعامدا از فروش دوری می جستند  زیرا می ترسیدند با بالارفتن نرخ ارز متضرر شوند. (این گزارش مربوط به 10 روز پیش از اعتصاب اخیر بازار است)

تا شش ماه پیش تقریبا بیش از نیمی از کالاهای سوپرمارکتهای تهران خارجی بود و حالا بیش از 90 درصد کالاها ایرانی اند که هم حکایت از توانمندی در تولید دارد و هم جلوگیری از قاچاق اجناس مصرفی. واقعیت را بخواهید بدانید اینست که هم در بحث مواد غذایی و هم مواد بهداشتی واقعا کشور به خارج نیازی ندارد اما مگر تجار عقب می نشینند؟

داروخانه ها تغییر ماهیت داده اند و به کارهای جانبی روی آورده اند. یعنی در کنار دارو، لوازم آرایشی و بهداشتی و یا ویتامین و مکمل های غذایی می فروختند که اکثرا هم خارجی است و بعضی داروخانه های دیگر هم روی آورده اند به عرضه مکمل ها و تزریقات ورزشی و بدنسازی که جوان‌ها علاقمند شده اند.

یک موضوع ساده که شاید از نظر شما و خود ما در داخل هم مغفول مانده اینست که من در هر عرصه ای از زندگی مردم ‌از میزان آگاهی مردم تا مناسبات تولید تا میزان تحصیلات جوان‌ها تا نقش زنان حتی نوع بخش خصوصی و سیستم بانکی - مالی کشور که می بینم، در همه اینها و تمامی لایه های اجتماعی مربوطه، انقلاب و دگرگونی های عظیمی رخ داده که باید آن را در هر تحلیلی در نظر بگیرید. حکومت مانع از بروز و تاثیر این دگرگونی ها در لایه های قدرت است. این سرکوب و‌تناقض بین تغییرات ایجاد شده در سطح جامعه و عدم تغییرات در حکومت اگر ادامه پیدا کند انفجاری رخ خواهد داد که اول دامان حکومت را می‌گیرد بعد کشور و مردم را.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 



 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 651  راه توده -  14 تیر ماه 1397

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت