راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

محرومیت های زنان

باورهای مذهبی را

در ایران سست کرد!

نورالدین کیانوری- 2

 

 

زنان کشور ما تنها در یک مورد، که بسیار با اهمیت است دارای حقوق برابر با مردان هستند. این مورد بسیار مهم که تعیین کننده سرنوشت کشور در همه زمینه های زندگی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نقش تعیین کننده دارد، انتخابات است. انتخاب خبرگان رهبری که بالاترین مقام سیاسی اجتماعی کشور، رهبر جمهوری اسلامی را تعیین می کند، انتخاب مقام ریاست جمهوری که دومین مقام در کشور است و انتخابات نمایندگان مجلس شورای اسلامی که اهمیت و وظایفش را همه می دانیم و انتخاب نمایندگان شوراهای شهرها و روستاها که پس از بیست سال برای اولین بار انجام گرفت – در این زمینه های مهم زنان از 15 سال به بالا مانند مردان حق دارند و رای آنان برابر رای مردان است. ولی در همه زمینه های زندگی همشهری های درجه دوم و در مناسبات با شوهر و پدر خود مقامی نزدیک به برده حق را دارند. اکنون چند نمونه:

چنانکه می دانیم بانو "فائزه هاشمی" در انتخابات دوره پنجم مجلس شورای اسلامی رای اول را آوردند و چون روحانیت و نامزد درجه اول آن آقای ناطق نوری که نامزد ریاست مجلس بود این را توهینی برای خود می دانست، چند صندوق که در آن آرای داده شده به "بانو فائزه هاشمی" بود باطل گردید و نماینده دوم پایتخت برگزیده شدند. اما همین بانو اگر از یک مجمع بین المللی برای سخنرانی درباره وضع زنان و بویژه امکانات ورزشی زنان در جمهوری اسلامی دعوت شود، بدون اجازه همسر خود نمی تواند گذرنامه و روادید بیرون رفتن از کشور را بگیرد. از آن بدتر جناب هاشمی رفسنجانی پدر این بانو حق دارد او را بکشد و تنها با پرداخت "دیه" که آن هم چون زن است برابر نیمی از دیه یک مرد است بپردازد.

این را باید یادآور شوم که در شرایطی که پیامبر اسلام در جامعه بسیار عقب افتاده حجاز که پدران دختران تازه به دنیا آمده را زنده بگور می کردند، حقوقی برای زنان قائل گردید که بسیار مترقی بود. ولی اکنون هزار و چهارصد سال از آن تاریخ گذشته و شرایط زندگی امروز کمترین همآنندی با شرایط آن روز ندارد. زنان امروز جامعه کشور ما در همه زمینه های اجتماعی – سیاسی – فرهنگی- علوم – مدیریت نه تنها برابری خود را با مردان نشان داده اند، بلکه در مواردی برتری چشمگیر داشته اند. یک نمونه از این برتری را این رویداد نشان می دهد که شمار پذیرفته شدگان دختر به دانشگاههای دولتی در سال تحصیلی گذشته از شمار پسران فزونی چشمگیری داشته است.

همانگونه که یادآور شدم در زندگی خانوادگی زنان در شرایط نیمه بردگی زندگی می کنند. مرد حق دارد زن تازه ای بگیرد و اگر همسر کهنه اش از امکانات مادی برای زندگی مستقل برخوردار نباشد او را به خدمت همسر تازه وادارد.

پدر می تواند دختر خود را مجبور سازد که همسری مردی را که سه برابر او سن دارد و اصلا نمی شناسد بپذیرد (دختر 15 ساله و مردی پنجاه ساله و بیشتر.) خبرهائی که گهگاه در رسانه های خبری منتشر می شود نشان می دهد که در چهارچوب حقوق اسلامی موجود مردان به چه شقاوت هائی در مورد زنان و دختران خود دست می زنند. آیا هنگام آن نرسیده است که بر پایه قوانین مذهب شیعه که حقوق پهناوری به "اجتهاد" علما می دهد به این محرومیت ها پایان داده شود؟

 

جوانان و دشواری برگزیدن همسر

 

خواست جوانان، دختر و پسر به پیدا کردن و برگزیدن همسر دلخواه برای زندگی نه تنها یک غریزه طبیعی بلکه یک مسئله اجتماعی است. این غریزه نه تنها نزد انسان بلکه نزد همه حیوانات تکامل یافته موجود است. در حالیکه حیوانات در جستجوو برگزیدن "جفت" با دشواری روبرو نیستند. همه برگزیده ی همسر برای کبوتران را دیده ایم – برای دختران و پسران در "جمهوری اسلامی ایران" سدهای غیر قابل عبور ایجاد شده است که در بسیاری از دیگر کشورهای اسلامی وجود ندارد.

حتی طبیعت برای نباتات هم راه رساندن اسپرم نرینه به درخت و یا بوته مادینه تنظیم کرده است. مثلا می دانیم که پسته دو درخت نرینه و مادینه دارد و زنبور عسل اسپرم نرینه را به درخت مادینه می برد. درخت خرما هم چنین است، با کمک "گرد افشانی" درخت های مادینه بارور می شوند. مسلما پیش از آنکه انسان به این کار پی ببرد، حشرات و یا باد این کار را انجام می داده است. دردناک است هنگامی که می بینیم، حیوانات در برابر چشم ما آزادانه جفت مورد پسند خود را برمی گزینند ولی دختران و پسران جوان ما از این "حس غریزی" محروم هستند و همه راهها برای اینکه آنان نیز بتوانند همسر مورد پسند خود را پیدا کنند بسته است. مسئله هنگامی به یک مشکل اجتماعی مبدل می شود که در مورد انسان تنها "خواست غریزی" مطرح نیست، انسان عاقل است. بیشتر جوانان تحصیلکرده هستند و با فرهنگ. دختران و پسران جوان، با مسائل سیاسی آشنا هستند و بیشتر آنها گرایش مورد پسند خود را برگزیده اند و این امر مسئله پیدا کردن و برگزیدن همسر مناسب را باز هم دشوارتر و پیچیده تر می کند.

مسئله دیگر که از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است این است که در مورد بسیاری از حیوانات مسئله برگزیدن جفت برای یک دوره بسیار کوتاه است شاید تنها برای یک بار. کم هستند حیواناتی که مانند کبوتر جفت خود را برای یک عمر برگزینند. در صورتیکه در نزد انسان گزینش همسر برای یک عمر که گاه بسیار دراز می شود می باشد. در این صورت است که عشق با تفاهم و همفکری و احترام واقعی متقابل و پذیرش برابری کامل شوهر از حقوق همسر برگزیده خود شرایط تعیین کننده برای یک زندگی خوشبخت و شاد هستند. نداشتن این امکانات و بسته بودن همه این راهها نه به دلائل قانونی بلکه تنها و تنها بر پایه قوانین دینی یکی از ریشه های گریز بسیاری از جوانان کشور ما از باورهای دینی است. این یگانه نتیجه بسته بودن همه راهها نیست. این وضع می تواند و بدون تردید در رواج پدیده های فساد، ولنگاری، اعتیاد به مواد مخدر، و دیگر ناهنجاری های اجتماعی گردد. یکی دو سال پیش، شماری از "بزرگان" برای باز کردن راهی "قانونی" و "دینی" برای حل گوشه ای از این "معمای" در هم پیچیده "ازدواج موقت" را پیش کشیدند و به دختران و پسران جوان این امکان را پیشنهاد نمودند. به دید نگارنده این یک توهین بسیار سنگین به دختران و پسران با فرهنگ میهن ما بود و به همین علت هم خیلی زود از برنامه "آقایان" برداشته شد. این آقایان توجه نکردند که عمده ترین عامل زناشوئی خاموش کردن غریزه جنسی نیست.

این را باید بیفزایم که نویسنده در این زمینه تحقیقات بسنده ای نکرده و تنها می داند که اولا در نزد اکثریت مطلق مسلمانان جهان که شیعه نیستند چنین امکانی جایز نیست. و دوم اینکه رواج این امکان در بیشتر و بیشتر موارد به نوعی فحشا منجر شده است.در همین زمینه از امام گفته های بسیار پر معنی به یادگار مانده است. به جا است که چند نمونه آن را تقدیم خوانندگان کنیم:

1 – گروهی که خودشان را کدخدای دین می دانند، می خواهند منافع حاصل از دین و مشاغلی را که از طریق دین حاصل می شود حفظ کنند و یک طبقه رسمی به وجود آورند.

2 – ما منکر تخصص نیستیم، اما تخصص در معارف و کلام غیر از انحصار و تولی گری و قیم مآبی و کدخدا انگاری در فهم دین است.

3 – بعضی تعمیم تقلید را ترویج می کنند و در سیاست، تاریخ، اقتصاد، دین (معارف دین) و .... هم خود را متولی و مرجع و مردم را مقلد می دانند.

4 – اسلام به ما اجازه نداده که ما دیکتاتوری بکنیم. ما تابع آرای ملت هستیم. ما هر طوری رای داد، از آنها تبعیت می کنیم. ما حق نداریم، به ملت این چیزها را تحمیل کنیم. بله ممکن است گاهی وقتها ما یک تقاضائی از مردم بکنیم تقاضای متواضعانه، تقاضائی که خادم یک ملت از ملت می کند.

5 – اگر همه کسانی که در راس هستند، پیشنهاد کنند که فلانی را وکیل کنید. لکن شما به نظرتان درست نباشد جایز نیست از آن تبعیت کنید.

نقل از مقاله امام خمینی و مردم سالاری دینی روزنامه صبح امروز – 15 و 17 تیر ماه 1378

 

زنان و ورزش.

 

درباره سودمندی های ورزش برای تندرستی بدن و روان هر روز در رسانه های گروهی می خوانیم و از صدا و سیما می شنویم و می بینیم. امکانات ورزشی برای مردم کشور ما و بویژه برای شهرنشینان بسیار کم است و از این امکانات بسیار بسیار کم – سهم بیشتر برای ورزش مردان و سهم یک جوجه کبوتر تازه از تخم درآمده برای زنان است. تنها شمار بسیار بسیار کمی از زنان علاقمند به ورزش می توانند از این امکانات "جوجه کبوتر تازه از تخم درآمده" بهره برداری کنند.

کمبود و محرومیت برای زنان در زمینه ورزش تنها محدود به کمی امکانات نیست. برخی از ورزش ها برای بانوان قدغن شده است. برای ورزشهائی نظیر دوچرخه سواری، دو (مادر ورزش ها) و کوه پیمائی دشواری های بسیاری بر سر راه زنان و دختران گذاشته شده است. در زمینه "شنا" و ورزش های زمستانی، اسکی، لوژ و .... امکانات نزدیک به صفر است. برنامه تعلیم ورزش در خانه برای زنان که در سیمای جمهوری اسلامی مدتی دیده می شد، به دستور برخی مقامات روحانی حذف گردید. مسئله تماشای مسابقات ورزشی که مورد خواست بسیاری از زنان ورزش دوست است به یک مشکل "سیاسی – اجتماعی" مبدل شده است. زنها مانند مردان علاقمند به ورزش از تماشای انواع ورزش ها لذت می برند و بویژه، اکثریت عظیمی از مردم به مبارزات ورزشی گروه های خودی چه در مسابقات درون کشور و بویژه در نبردهای ورزشکارانمان با ورزشکاران دیگر کشورها عشق می ورزند. تظاهرات خودجوشی که در سراسر کشور، در شهرها و روستاها در پایان مسابقه تیم فوتبال کشور ما در نبرد با تیم امریکا که به کامیابی تیم کشورمان پایان یافت نمونه درخشانی از این عشق است.

این شادی مسلما از دیدن این مسابقات از تلویزیون بسیار جالب است ولی دیدن در میدان های نبرد لذت دیگری دارد. شادی و غمی که بینندگان این مسابقات در زمان بردن و باختن گروه مورد علاقه خود نشان می دهند از احساسات بسیار زیبای انسانی سرچشمه می گیرد. چرا زنان کشور ما از این غریزه زیبای انسانی باید محروم باشند؟ البته به نظر می رسد تا هنگامی که آن بخش از روحانیت که پس از پیروزی انقلاب رسما اعلام داشتند که زنان باید به خانه بروند و تنها به خانه داری و بچه داری بپردازند – ادعائی که بلافاصله شدیدا از سوی امام خمینی محکوم گردید – هنوز در مسئولیت های گرهی و تعیین کننده در جمهوری اسلامی هستند، همه این محرومیت ها برای زنان باقی خواهند ماند.

شاید یکی از دلائلی که برای محدود کردن تلاش "بانو فائزه هاشمی" فراهم شده است از بین همین ها سرچشمه گرفته باشد که این بانو برای ورزش بانوان تلاش فوق العاده ای انجام داده و علی رغم همه سدها بطور خستگی ناپذیر ادامه می دهد. امید است که زنان ورزش دوست میهن، از این دشواری ها و محرومیت ها دلسرد نشوند و تلاش خود را برای گرفتن حقوق مسلم خود در این زمینه پیگیر باشند.

در این نباید تردید داشت که این محرومیت ها که ناشی از مقررات دینی است در سمت لرزان کردن باورهای دینی شمار نه چندان کمی از ورزش دوستان میهن ما و بویژه بانوان ورزش دوست اثر می گذارد.

 

لینک شماره گذشته:

 1- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2018/jon/648/kiya1.html

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 649  راه توده -  31 خرداد ماه 1397

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت