ج. اسلامی بر سر دو راه صلح یا جنگ!
|
"ایران و انرژی هسته ای" كتابی است تحلیلی به قلم فرانسوا ژره - رئیس مؤسسه تحلیل های استراتژیك فرانسه. نویسنده به بررسی نقش جغرافیایی - استراتژیك ایران و تحولات دفاع ملی در ایران، سیاست هسته ای ایران از زمان شاه تا امروز و سرانجام، آینده بحران كنونی و اتمی و سناریوهای احتمالی مقابله با یک ایران اتمی پرداخته است. بدیهی است نویسنده دیدگاه ها و نتیجه گیری های مورد نظر خود را در جای جای كتاب گنجانده است. مطالعه این كتاب می تواند تا حدودی توضیح دهنده نوع گرایش های اخیر در داخل حاکمیت فرانسه و چرخش سرمایه داری این كشور به سوی ایالات متحده امریكا و همسوئی با سیاست های آن نیز باشد. كتاب در 175 صفحه توسط انتشارات "لین دو روپر"Lignes de Repères می 2006 در پاریس منتشر شده است.
بخش قابل توجهی از این کتاب به ارزیابی دلائل خیز جمهوری اسلامی برای دستیابی به اتم و حاکم ساختن فضای نظامی بر ایران اختصاص دارد. در این بخش، برای نخستین بار و به دور از جنجال های تبلیغاتی مطرح می شود که سیاست کنونی ایران، حاصل یک جمعبندی از شرایط جهانی و اوضاع داخلی و منطقه است. امریکا با تصرف عراق کوشید یك نقطه مقاومت برای خود در منطقه فراهم سازد، اما دیگر نمی تواند در دیگر سمت ها و بسوی دیگر كشورها – از جمله سوریه و ایران- حركت كند. امریكا فرصت حمله به سوریه را از دست داده است. در حالی كه منطقی تر این بود كه ایالات متحده بلافاصله پس از عراق به سمت دمشق حركت می كرد. اما ایالات متحده در عوض روی لبنان متمركز شد و به فكر تغییر شرایط سیاسی در لبنان در پی ترور رفیق حریری افتاد. دیپلماسی غرب در لبنان درگیر شد و وقت را از دست داد بدون این كه موفقیتی بدست آورد. با وجود آنكه رهبران ایران گاهی اوقات در تخیل قدرت و اقتدار فرو می روند اما در مجموع سعی می كنند ارزیابی واقعگرایانه نسبت به سیاست داشته باشند، بویژه وقتی كه مربوط به دیگران است. دیپلماسی ایران بدلیل اشتباهات استراتژی امریكا در عراق موقتا خود را در موقعیتی مساعد یافته است. اما به دلیل نداشتن شناخت کافی از دنیای غرب، مرتكب چنان اشتباهات تاكتیكی شد كه به زیان آنان تغییر یافت. (در این ارزیابی که در خطوط پائین نیز روی آن تاکید شده، بحران داخلی و رسیدن جامعه ایران به نقطه انفجار اجتماعی مورد بررسی و اشاره قرار نگرفته است- راه توده) ایران در حال حاضر از پشتیبانی کم و بیش آشکار «قدرتهای نوظهور» (چین، هند، روسیه) برخوردار است. حکومت ایران هیچ شباهتی به حکومت صدام حسین در عراق ندارد و نمی توان آنها را با هم مقایسه کرد. حکومت صدام با ایجاد یک سیستم بدوی و خشونتبار، برنامۀ هسته ای پرخرجی را در طول بیست سال و بشکل مخفیانه ایجاد کرده بود. ایران از پیچیدگی وسیع تری برخوردار است، و طرح صنعت الکترو نوکلئر électronucléaire گاهی تشابهات خارق العاده ای با مجتمع فرانسوی را تداعی می کند. هر بحرانی منتج است از تراکم مجموعه ای از سوء تفاهمات. در چنین درامی بازیگران اندک اندک به دشمنان یکدیگر تبدیل می شوند. اضطراب یکی موجب نگرانی متقابل دیگری می شود و اوضاع بگونه ای پیش می رود که هر گفتگویی را ناممکن می سازد؛ و زمانی که سکوت برقرار می شود، هر یک از طرفین خود را برای آزمون قدرت آماده می کند. چنین تقابلی می تواند به اشکال و درجات گوناگون صورت گیرد. بحران، مراحل و تحولات متعددی را می پیماید تا اینکه به یک دو راهی می رسد: راه حل صلح آمیز از طریق گفتگو یا برعکس، یعنی آخرین کلام را جنگ بزند. این وضعیتی است که ایران در آن قرار دارد. ایجاد و گسترش صنایع الکترو نوکلئر électronucléaire توسط هر دولتی مستقیما مربوط است به اقتصاد آن کشور و رهبران سیاسی و تصمیم گیرندگان آن. باید دانست که هر آنگاه قدرتمداران سیاسی در جهت ایجاد قدرت هسته ای- نظامی گامی به پیش بردارند، در اینصورت تمام عناصر مادی و معنوی جامعه، خیلی فراتر از نیروهای نظامی، در گیر خواهند شد. بنابراین در ارزیابی در این باره تمام عناصر ایران معاصر را باید مورد نظر قرار داد. اگر بحران فعلی ریشه در تاریخ اخیر ایران داشته باشد، دراینصورت پیدایش آنرا باید در پیش از انقلاب اسلامی (1979) جستجو کنیم. طرح فعالیت هسته ای قدیمی تر از آن چیزی ست که معمولا می شنویم.
تلگرام راه توده:
|
شماره 650 راه توده - 7 تیر ماه 1397