سرمقاله راه توده 639 همه پرسی بصیرت ملی و مردمی در برابر بصیرت قدرت حکومتی
|
مجتبی ذوالنور نماینده قم و رئیس فراکسیون روحانیت در مجلس است. در گذشته نیز جانشین نماینده رهبر در سپاه و از سخنرانان نشستهای موسوم به "بصیرت" و دفاع از حصر موسوی و کروبی بود. البته اکنون دیگر روی آن را که از بصیرت سخن بگوید ندارد چون خود او مانند همه مدعیان بصیرت به مضحکه مردم و نماد کوته بینی و بیدرایتی سیاسی تبدیل شدهاند. آقای ذوالنور اخیرا درباره حصر زیاد سخن می گوید و فعالیت می کند و از فعالیت هایش می توان فهمید که هدفش یک بازی دو طرفه است: خود را طرفدار پایان دادن به حصر وانمود کردن و آینده خود را نجات دادن در عین غیرممکن کردن عملی آن. نشانه این بازی، سخنان اخیر ایشان است که به حساب خود سه راه برای رفع حصر ارائه داده است: "راه اول اینکه این افراد آزاد شوند. با این حال اگر نظام یک جانبه این افراد را آزاد کند، نمیتواند جواب مردم را بدهد، مردم سوال خواهند کرد که چطور کسی که موتوری آتش زده یا مأموری مجروح کرده را مجازات کردید اما کسانی که در رأس این جریانات بوده و همه خسارات را به بار آوردند، یکجانبه آزاد کردید. که در اینصورت نظام به ضعیف کشی متهم خواهد شد و این شدنی نیست." راهحل دوم ایشان این است که "نظام این افراد را محاکمه کند. که با توجه به استدلالات و مدارکی که در اختیار دارند، اگر بنا به محاکمه این افراد باشد، چیزی کمتر از اعدام در انتظارشان نخواهد بود". البته ذوالنور توضیح نداد چرا در اینصورت مردم نمیگویند نظام "ضعیف کشی" میکند و کسی را که موتور آتش زده مجازات میکند ولی راس این جریانات را که باید اعدام شوند، محاکمه و اعدام نمیکند؟ به گفته ذوالنور "سومین راه این است که اینها بیایند در پیشگاه مردم عذرخواهی کنند. طبیعتا اگر این اتفاق بیفتد، حصری باقی نمیماند اما اگر این اتفاق نیافتد، دو راه نخست هم که ممکن نیست و نمیتوان راه چهارمی برایش تصور کرد. "ذوالنور باز هم توضیح نداد نظام چرا "ضعیف کشی" میکند و کسی که موتوری را آتش زده مجازات میکند ولی راس این جریانات را که باید اعدام شوند با یک عذرخواهی ساده آزاد میکند؟" از تهمت بزرگ و ناجوانمردانه "ضعیف کشی" به نظام که اصلا به این نظام نمی چسبد و امروز مانع اصلی حصر شده است بگذریم، سخنان ذوالنور نشان میدهد که وی بیش از آنکه بدنبال راهی برای رفع حصر باشد، در وحشت از پایان حصر است و درواقع برای ادامه حصر توجیه ایجاد میکند. دوندگیهای اخیر وی هم در واقع برای آن است که مانع رفع حصر شود و بگوید تلاشمان را کردیم و حصر حداقل درباره میرحسین موسوی نباید تمام شود. برخلاف گفته اقای ذوالنور اگر در نظام شهامت پذیرش بی بصیرتی و برکشیدن احمدی نژاد و انجام کودتا علیه میرحسین موسوی وجود ندارد راه چهارمی متصور است که همان است که آقای روحانی مطرح کرد. یعنی در مواردی که اختلاف بین جناحها در اداره کشور وجود دارد میتوان به مردم مراجعه کرد و مسئله را به رفراندم گذاشت. اخیرا سخنگوی شورای نگهبان هم اعلام کرده که این شورا با رفراندم مخالفتی ندارد یعنی در واقع در شرایطی نیست که بخواهد با آن مخالفت کند. حصر اکنون یکی از مسائل اصلی اختلاف بین جناحها در کشور است و همه هم در آن بنام مردم سخن میگویند. هم مخالفان حصر و از جمله ما معتقدیم که اکثریت بزرگ جامعه مخالف حصر است. طرفداران ان هم مانند اقای ذوالنور بنام مردم از ادامه حصر دفاع میکنند. برای پایان دادن به سخن گفتن بنام مردم و کشیدن چک بیمحل بنام انها از یکسو و شکستن سد رفراندم در کشور میتوان از همینجا اغاز کرد. البته ما گرفتار چنین خوش خیالی نیستیم که امثال اقای ذوالنور یا طراحان حصر و جناح به اصطلاح اصولگرا و بیت رهبری به این سادگی تن به چنین رفراندمی میدهند. آنها میدانند که نتیجه این رفراندم یعنی برخواستن از صندلی قدرت و ثروت و پذ یرش ضرورت تغییر اساسی و بنیادین در کل کشور. ولی میتوان رفع حصر را به یک خواسته ملی تبدیل کرد و بنظر میرسد که سرنوشت کشور با حل این مسئله گره خورده است. در واقع رفع حصر خود به نماد ظرفیت حاکمیت برای درک شرایط تبدیل شده است. مسئله فقط سرنوشت موسوی و کروبی و رهنورد نیست. مسئله حتی اثرگذاری آنها بر شرایط کشور در صورت رفع حصر هم نیست. مسئله سرنوشت تقابل میان دو جریان در اداره کشور است. جریانی که درایت سیاسی برای حل مسائل و مشکلات ایران را دارد و جریانی که یا مشکوک و یا فاقد چنین درایتی است و کشور را به سمت پرتگاه هدایت میکند. مسئله این است که آیا نیروهای تعیین کننده و غالب در این نظام اصلا درکی از شرایط، از مردم، از وضعیت جامعه، نظام، آینده کشور، اوضاع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه دارند، یا ندارند؟ رفع حصر نماد درک ضرورت آغاز تغییرات و میزان اثرگذاری جنبش مردم بر روی حاکمیت است و اهمیت آن در اینجاست. همانگونه که ادامه حصر، نماد غلبه طیف مشکوک و بیدرایت در حاکمیت بر سرنوشت کشور و مردم ما و عدم درک نظام از وضع جامعه، خواست مردم، وخامت اوضاع و ضرورت تغییر است. بیش از خود حصر باید نگران این بود!
تلگرام راه توده:
تلگرام راه توده:
|
شماره 639 راه توده - 17 اسفند ماه 1396