فرصت ها یکی پس از دیگری از فردای انقلاب بر باد رفت!
|
در شرایطی که خطرهای داخلی و خارجی برای کشور ما روزبروز حادتر و خطرناکتر می شود، جناح راست حکومتی و رهبری کشور همچنان در اندیشه از کار انداختن و بی خاصیت کردن نهادهای انتخابی است. رویای آنها بازگشت به حکومت احمدی نژاد است و تصور می کنند با دادن چند شعار خواهند توانست بار دیگر بهای نفت را در جهان بالا ببرند و بدینطریق هم بر بحران اقتصادی و اجتماعی غلبه شود و هم جیب های گشاد نظامیان و سرمایهداران تجاری و رانت خوارها و صاحبان بانک ها و کارخانه های خصوصی شده کشور از نو پر شود. اما همه اینها یک توهم بیشتر نیست، چون آن زمان هنوز جمهوری اسلامی تحریم نشده بود و می توانست نفت خود را بفروش برساند، در حالیکه اکنون درآمد حاصل از همین صادرات کنونی نفت نیز معلوم نیست تا چه میزان به کشور باز گردد. این برای نخستین بار در تاریخ کشور ما نیست که در شرایط سخت ترین فشارهای داخلی و تهدیدات خارجی، طبقه حاکمه کشور به رقابت با یکدیگر افتاده و طراران و شیادان و بی لیاقت ها در رهبری کشور دست بالا یافته اند. هم سقوط هخامنشیان، هم ساسانیان، هم صفویه و حتی شکست های ایران در جنگ های با روسیه در بخش مهمی نتیجه رقابت بر سر قدرت و ثروت و کارشکنی بی لیاقت ها دربرابر سیاستمداران و سرداران شجاع و کاردان بود. مثلا در مورد ساسانیان می دانیم که از آغاز حملات محدود اعراب تا اشغال نسبتا کامل ایران و پایان کار ساسانیان حدود 20 سال طول کشید. بیست سال فرصت طولانی که دربار و اشراف و زمامداران ایرانی در جنگ و رقابت و دشمنی با یکدیگر برباد دادند و هر یک به امید شکست دیگری و بی لیاقت معرفی کردن وی به سودای دستیابی به قدرت مطلق مانع از ایجاد یک جبهه واحد جنگی شدند. مشابه این وضع درزمان جنگ های ایران و روسیه روی داد که رقبا و برادران عباس میرزا که به وی حسادت می ورزیدند بیشتر طالب شکست او بودند تا یاری به پیروزی او که نتیجه اش شکست های سخت ایران و از دست دادن بخش های پرنعمت و حاصلخیز کشور شد. وقتی امروز به اوضاع کشورمان نگاه می کنیم می بینیم که با دوران سقوط ساسانیان و شکست های عباس میرزا تفاوت چندانی ندارد. در حالیکه فقر، رکود، بیکاری، مهاجرت، از هم گسیختگی اجتماعی و روانی جامعه را از درون، و درگیری در مرزها و منطقه و جهان، از بیرون کشور ما را تهدید می کند، جناح راست حکومتی فقط به زمین زدن دولت روحانی و سقوط قبل از 1400 می اندیشند. گویی تمام مشکل ایران دولت روحانی است و اگر ناموفق و ناکام بماند همه چیز حل می شود. جناح راست حکومت که مدام "دشمن دشمن" می کند، در واقع نه از دشمن شناخت درستی دارد و نه از خطراتی که ایران را تهدید می کند. درک انها از "دشمن" چیزی شبیه درک اشراف ساسانی از اعراب است. دشمن برای این جناح یک دستاویز، یک بازیچه تبلیغاتی است برای کوبیدن دیگری، برای رسیدن به قدرت. نه حاصل یک درک و شناخت از وضعیت کنونی ایران و جهان. به همین دلیل است که با وجود این همه هیاهویی که درباره دشمن می کند در عمل جاده را برای دشمن صاف می کند. اینکه مدام می گویند وزارت خارجه ما خوب مذاکره نکرد یا برجام دستاورد نداشت؛ نه اینکه خودشان مذاکره بلد بودند یا بهتر از برجام می توانستند امضا کنند. می خواهند بگویند اگر ما بودیم بهتر عمل می کردیم. همان تخیل و شادی ساده لوحانه ای که سرداران ساسانی از شکست و مرگ هرمزد و جابان و رستم فرخزاد در سر می پروراندند و مدعی بودند که اگر خود آنها در مقابل اعراب بودند چه ها که نمی کردند و بعد دیدیم که چه کردند. سالهاست که کشور ما در یک منطقه خطرناک با دشواری های بزرگ داخلی و بیرونی دست و پنجه نرم می کند. از زمان برآمد دولت خاتمی تا به امروز حدود بیست سال می گذرد. تقریبا به اندازه همان دورانی که اشراف ساسانی امکان و فرصت بازسای را از ایران در برابر اعراب گرفتند. رهبر جمهوری اسلامی و جناح راست حکومتی نیز در این بیست سال همه فرصت ها را از ملت ما گرفتند. فرصت اصلاحات و دولت خاتمی، فرصت ریاست جمهوری موسوی، فرصت تحولات در قوه قضائیه، فرصت دگرگون کردن شورای نگهبان، فرصت تغییر در ترکیب مجمع تشخیص مصلحت، فرصت محدود کردن قدرت فرماندهان نظامی، فرصت پیش بینی یک گذار مسالمت امیز رهبری و ... اکنون هم در پندار قدرت مطلق می خواهند فرصت باقی مانده دولت روحانی را هم از ملت ما بگیرند. ایران مانند هر کشور دیگر جهان دارای رقبا و دشمنان خارجی است. ولی هیچ دشمنی به ایران آن اندازه لطمه نزده که قدرت طلبی و کوربینی حکومتگران ایرانی به آن لطمه زده است. این درس تاریخ ما و زندگانی امروز مردم ماست.
تلگرام راه توده:
|
شماره 668 راه توده - 24 آبانماه 1397